مذمت شورای صغری توسط پیامبر

نسخهٔ تاریخ ‏۳ فوریهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۰:۳۰ توسط Rahmani (بحث | مشارکت‌ها) (ابرابزار)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
سؤال

حدیث مذمت شورای صغری که در زوراء برای تغییر سنت و احکام پیامبر(ص) تأسیس می‌شود: الف) سند آنچه قدر اعتبار دارد؟ ب) راویان و متن صحیح آن را نقل کنید. ج) منظور از زوراء تهران است یا بغداد؟

درباره روایت مذکور و ارزش آن و محتوای آن باید گفت:

الف) ابتدا به تاریخ و سرگذشت این روایت اشاره می‌شود و آن این که: این روایت در کتابی به نام (گنجینه عطار یا کشکول مرتضوی) که از کتابی منسوب به فقیه عارف ابن فهد حلی (ره) متوفی به سال ۸۴۱ هجری قمری به نام مناقب العتره نقل شده است. با مراجعه به کتابنامه فهرست نگار بزرگ، آقا بزرگ تهرانی (ره) معلوم شد که از این کتاب یکی از مؤلفین دوره مشروطه به نام ابوالحسن مرندی در جزوه‌ای سخن گفته است.[۱] موضوع این جزوه ردّ قوانین مجلس مشروطه است. نام جزوه «دلایل براهین الفرقان فی بطلان قوانین نواسخ محکمات القرآن» است. (این رساله دو مرتبه تألیف و چاپ شده است. نسخه اول مختصر بوده ولی نسخه دوم با تغییرات و تکمیل مفصّل تألیف شده است. هر دو نسخه در کتابخانه مرحوم آیت الله نجفی موجود است، لکن از روایت مذکور و از نقل از مناقب العتره خالی بود. معلوم شد نسخه دوم مذکور افتادگی دارد. اما در صفحه ۸۰ نسخه دوم ترکیب «الشوری الکبری و الصغری» به خوبی دلالت بر این دارد که این روایت مورد استدلال مؤلف است). البته در مراجعه به سرگذشت نامه‌ها در شرح حال ابن فهد حلّی به نام کتابی به عنوان «مناقب العتره» برخورد نشد[۲] (بله، ممکن است نام آن از قلم افتاده باشد به ویژه آن که قصد این مؤلفان استفاده و جمع‌آوری تمام کتب اِبن فهد نبوده است). اما اعتبار این روایت، واضح است که با توجه به دسترسی نداشتن به منبع اصلی روایت، هیچ‌یک از این دو نقل (نقل گنجینه عطار و دلایل البراهین) اعتباری به این روایت نمی‌بخشد. به ویژه که برای اولین بار این روایت در عهد اولین دوره مجلس شورای ملی بر سر زبان‌ها آمده است. بلی، اگر این روایت در کتابی متعلق به قرون گذشته دیده می‌شد و نویسنده آن کتاب هم شخصیتی با تقوا و شناخته شده می‌بود و دانشمندان شرح حال‌نویس نام این کتاب را در فهرست کتب آن شخصیت می‌آوردند و کتاب موجود هم به عنوان کتابی از این دانشمند شناخته شده در بازار کتاب مشهور بود می‌توانستیم غیبی بودن این خبر را قرینه صدور آن از مصدر عصمت بدانیم و خود را از بحث سندی بی‌نیاز بینیم، و این نکته قابل توجه است که عالم ملاحم‌نویس معاصر، مرحوم میرجهانی (ره)، با وجود بنای او بر جمع‌آوری، از این روایت گزارشی نمی‌دهد.[۳]

ب) در گنجینه عطار یا کشکول مرتضوی آمده است: «عن کتاب مناقب العتره لابن فهد الحلّی عن حذیفه الیمانی و جابر بن عبدالله الانصاری عن رسول الله(ص) انه قال الویل الویل لامتی من الشوری الکبری و الشوری الصغری سئل فی تقسیمها قال(ص) الشوری الکبری تنعقد فی بلدی بعد وفاتی لغصب خلافه اخی و حقّ بنتی و الصغری تنعقد فی الزوراء لتغییر سنتی و تبدیل احکامی».[۴]

ترجمه آن چنین است: «وای، وای بر امّتم از شورای بزرگ‌تر و شورای کوچک‌تر» شورای بزرگتر در شهر من بعد از وفاتم برای غصب خلافت برادرم و حقّ دخترم و کوچکتر در «زوراء» برای تغییر در سنّت و احکامم منعقد می‌گردد.

ج) در بیشتر روایات و در کتب لغت «زوراء» به ناحیه بغداد کنونی گفته می‌شود و عالم بزرگی مانند علامه حلی (بر طبق نقل محدّث نوری([۵] و محدث توانایی چون حاج شیخ عباس قمی (ره) بر این عقیده‌اند.[۶] لکن در روایتی گفته شده است که «زوراء» ری است، نه بغداد.[۷] بنابراین در صورت عدم وجود قرینه خاص زوراء به همان انطباق مشهور حمل خواهد شد. به ویژه این که صدور این روایت غریب در مذمّت زوراء در زمان پایتخت بودن بغداد و به احتمال اعتناء از روی تقیّه بوده است.

خلاصه: این روایت معتبر نیست، زوراء هم ناحیه‌ای در عراق کنونی کنار رود دجله است.


منابع

  1. تهرانی، آقابزرگ، الذریعه، بیروت، دارالاضواء، ج۲۲، ص۳۳۰.
  2. حر عاملی، وسایل الشیعه، دارالکتاب الاسلامی، ج۲، ص۲۱؛ طبرسی نوری، حسین، مستدرک الوسایل، قم، اسماعیلیان، ج۳، ص۴۳۵.
  3. میرجهانی، محمد حسن، نوائب الدهور، تهران، صدر، ۱۳۶۹ش، ج۱–۲.
  4. مرتضوی، گنجینه عطار، تهران، ۱۳۵۴ش، ص۶.
  5. قمی. عباس، سفینه البحار، تهران، سنایی، ۱۳۸۲ق، چاپ سنگی، ج۱، ص۵۶۷.
  6. همان.
  7. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، تهران، اسلامیه، ج۸، ص۱۷۷.