النجم الثاقب

نسخهٔ تاریخ ‏۱۹ ژانویهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۱:۳۲ توسط Mnazarzadeh (بحث | مشارکت‌ها) (تکمیل و بارگزاری)
سؤال

در سوره طارق، منظور از ﴿النّجم الثّاقب چيست؟

برای مراد از النجم الثاقب در آیه سوم سوره طارق، احتمالات گوناگونی داده شده است. ستاره خاص بودن، که این ستاره(ماه، زحل، ناهید) دانسته شده است، مطلق ستاره، ستاره ثریا و شهاب سنگ از احتمالات این عبارت گفته شده است. همچنین در تفسیر این آیه گفته شده است که مراد از نجم ثاقب پیامبر(ص) می‌باشد.

محتوای آیه

در آیه ﴿وَ السَّمَاءِ وَ الطَّارِقِ۝۱وَ مَا أَدْرَاكَ مَا الطَّارِقُ۝۲النَّجْمُ الثَّاقِبُ۝۳؛ سوگند به آسمان و آن اختر شبگرد(۱) و تو چه دانى كه اختر شبگرد چيست(۲) اختر فروزان(۳)(طارق:۱-۳) به طارق قسم خورده شده است و در ادامه هم طارق به نجم الثاقب معرفی شده است.

«طرق» (مصدر طارق) به معناي کوبيدن است و از آن جا که در گذشته فقط شب‌ها در خانه‌ها را مي‌بستند و فرد ناچار بود در را بکوبد به همين جهت هر کسي يا چيزي که شب هنگام بيايد، «طارق» ناميده شده است. در این آیه هم، چون ستاره‌ها شب هنگام ظاهر می‌شوند در مورد آن‌ها طارق استفاده شده است و برای رفع ابهام نیز این رونده در شب ذکر شده است که نجم الثاقب است. بنابر این معنا اینطور می‌شود «اين مسافر شبانه ستاره‌اي است درخشان.»[۱]

معنای لغوی

«نجم» در زبان عربي به دو معنا وارد شده است:

  • مطلق ستاره يا کوکب
  • ستاره‌اي خاص که در اين صورت بايد با الف و لام به کار رود و کلمه نجم بدون الف و لام اين معنا را نخواهد داشت و مقصود از آن «ثريا» يا همان خوشه پروين است.[۲]

«ثقب» در اصل به معناي شکافتن است و «ثاقب» به معناي ستاره ی درخشان به کار رفته است. چون نور آن تاريکي را مي‌شکافد. البته معناي دومي نيز براي آن ذکر شده است که عبارت است از: بلندي و بالارفتن، هم چنان که گفته مي شود: «ثقب الطائر»، يعني پرنده بالا رفت و در ارتفاع زياد پرواز کرد (که چه بسا بتوان اين معنا را هم به معناي اول باز گرداند. چون گويا پرنده با پرواز خود آسمان را مي شکافد.[۳]

احتمالات تفسيري در آيه

در مورد مراد از نجم الثاقب احتمالات مختلفی داده شده است:

  • ستاره خاصي اراده نشده بلکه مقصود مطلق ستاره است.[۴] هم چنان که در جاي ديگري از قرآن کریم مي فرمايد: ﴿فلا اقسم بمواقع النجوم؛ سوگند به جايگاه ستارگان(واقعه:۷۵) در اين صورت صفت «الثاقب» توضيحي خواهد بود چرا که ستاره‌اي که درخشان نباشد براي ما قابل رؤيت نيست.
  • ستاره‌اي خاص اراده شده است و صفت «الثاقب» احترازي است. يعني مقصود ستاره‌اي است که درخشندگي آن ويژگي خاصي دارد يا در ارتفاع بالايي قرار دارد و در مورد آن چند نظر وجود دارد:
    • مقصود ماه است[۵]
    • مقصود زهره (ناهيد) است که[۶] بعد از خورشيد و ماه درخشنده ترين، جرم آسماني است.
    • مقصود سياره زحل (کيوان) است. چون هم بسيار پر فروغ و نوراني است و هم ارتفاع زيادي دارد. در حديثي از امام صادق(ع) نيز اين آيه به سياره زحل تفسير شده است.[۷]
  • مقصود ستاره ثريا يا همان خوشه پروين است.[۸] چون همان گونه که بيان شد در زبان عربي به آن «النجم» گفته مي شود و البته داراي نوري است که شب هنگام تاريکي را مي شکافد تا براي ما قابل رؤيت باشد (دراين صورت نيز صفت «الثاقب» توضيحي خواهد بود).
  • مقصود شهاب سنگ است. هم چنان که در آيه اي ديگر از قرآن کریم مي فرمايد: ﴿إِلَّا مَنْ خَطِفَ الْخَطْفَه فَأَتْبَعَهُ شِهَابٌ ثَاقِبٌ؛ مگر آن که (کسي از شياطين بخواهد سخني را از عالم بالا) دزدانه گوش دهد که در شبهاي فروزان، آن ها را تعقيب خواهد کرد(صافات:۱۰) همان طور که شأن نزولي که در بعضي کتب تفسير براي اين آيه آمده است، نيز اين معنا را تأييد مي کند.[۹]


منابع

  1. مکارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، تهران، دارالکتب الاسلاميه، چاپ اول، ۱۳۷۴ش، ج۲۶، ص۳۶۰.
  2. دهخدا، علي اکبر، لغتنامه دهخدا، تهران، دانشگاه تهران، بي تا، کلمه نجم.
  3. طباطبائي، سيد محمد حسين، الميزان، قم، جامعه مدرسين، پنجم، ۱۴۱۷ق، ج۲۰، ص۲۵۸.
  4. مکارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، تهران، دارالکتب الاسلاميه، چاپ اول، ۱۳۷۴ش، ج۲۶، ص۳۶۰.
  5. طبرسي، فضل بن حسن، مجمع البيان، تهران، ناصر خسرو، سوم، ۱۳۷۲ش، ج۱۰، ص۷۱۴.
  6. مکارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، تهران، دارالکتب الاسلاميه، چاپ اول، ۱۳۷۴ش، ج۲۶، ص۳۶۰.
  7. مکارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، تهران، دارالکتب الاسلاميه، چاپ اول، ۱۳۷۴ش، ج۲۶، ص۳۶۱.
  8. مکارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، تهران، دارالکتب الاسلاميه، چاپ اول، ۱۳۷۴ش، ج۲۶، ص۳۶۰.
  9. مکارم شیرازی، تفسير نمونه، ج۲۶، ص۳۶۲.
  10. قمي، علي بن ابراهيم، تفسير قمي، قم، دارالکتاب، چهارم، ۱۳۶۷ش، ج۲، ص۴۱۵.