توقیفی بودن نماز

نسخهٔ تاریخ ‏۱۲ ژانویهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۵:۴۸ توسط A.ahmadi (بحث | مشارکت‌ها) (ابرابزار)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
سؤال

چه ضرورتی دارد که نماز و سایر عبادات را آن گونه که در صدر اسلام تشریع شده، اکنون به جا آوریم؟ زیرا شاید وجوب نماز به خاطر نهادینه کردن دعا و نیایش در میان مسلمانان بوده و قالب خاص، موضوعیت نداشته باشد؟ به تعبیری آیا عبادات عصریت پذیر هستند؟

درست است که هدف ازتشریع نماز نهادینه کردن روح معنویت، عبودیت و بندگی در برابر خدای متعال، در ضمیر انسان‌ها است و در روایتی از امام رضا(ع) آمده است: خداوند بدان جهت نماز را برای مردم واجب کرد و مداومت بر آن را لازم فرمود تا مردم به ربوبیت خداوند اعتراف نموده، آفریدگار خویش و مدبّر جهان را فراموش نکنند، تا در این جهان نه خود دست به طغیان‌گری زنند و نه دیگران را بپرستند.[۱]

در روایتی دیگر آمده است خداوند فرائضی چون نماز، حج، صوم و زکات را برای شما واجب کرد، اما نه بدان جهت که محتاج به آن است، بلکه بدان جهت که پاکان را از خبیثان تمیز دهد.[۲]

به هر حال نیایش، روح عبادت است و عبادت بدون حضور قلب بسان جسد بدون روح است؛ و صلوه که بر ما تشریع شده است، هر چند از معنای اولیه خود (دعا و نیایش) عدول کرده و در معنای جدید استعمال شده است، اما از مفهوم دعا و نیایش تجرید نشده است. بلکه این عمل خود نوعی نیایش است. ایاک نعبدو و ایاک نستعین، اهدنا الصراط المستقیم، چیزی جز اظهار بندگی و درخواست توفیق هدایت در صراط مستقیم، چیز دیگری نیست و اگر صلوه بدون جنبه نیایشی آن یعنی بدون حضور قلب انجام داده شود، در واقع عملی بدون روح انجام گرفته است و چنین کسی به کالبد بدون روح، دل خوش کرده است و اگر خداوند هم بپذیرد، از روی تفضّل است و الّا در حقیقت عبادتی انجام نگرفته است.

اما چرا حتماً باید نماز را در این قالب خاص به جا آوریم؟

اولاً داشتن هیئت خاص در حین انجام نیایش امری اجتناب‌ناپذیر است و اگر خداوند مردم را به منظور یادآوری خود، امر به نیایش کند و نحوه انجام آن را به دست مردم بسپارد، واضح است که هر کسی نحوه خاصی را برمی‌گزیند و نحوه عبادت دیگری را منکر می‌شمارد، فلذا خداوند از روی فضل و عنایت خود قالب خاص را برای ما بیان کرده است.

ثانیاً: اگر عبادتی از سوی خداوند تشریع شود و کیفیت انجام آن با روح عبادت که همان اظهار اخلاص، فروتنی، ذلّت و عبودیت در برابر پروردگار است، منافات داشته باشد در این صورت جای این پرسش است که چرا این کیفیّت خاص تشریع شده است. اما اگر آن کیفیت خاص، خود، عین تعظیم و اجلال الهی و عین اظهار ذلّت و فروتنی در برابر ذات پروردگار باشد، تردید درباره نحوه انجام آن عمل معقول نیست و در مورد نماز آیا می‌توان عملی را از سجده برتر یافت که نهایت تعظیم انسان را در برابر پروردگار نشان دهد. آیا می‌توان دعایی بهتر از طلب هدایت در صراط مستقیم در دنیا و آخرت تصور کرد، آیا می‌توان بهتر از ایاک نعبد و ایاک نستعین به منظور اظهار توحید چیز دیگری بر زبان راند؟

ثالثاً: درست است که هدف از تشریع صلوه، نهادینه کردن روح معنویت و اظهار بندگی است، اما اگر این قالب خاص نباشد همان روح عبادات نیز حفظ نخواهد شد محتوای عبادی عبادات از قبیل حج، صوم، صلوه و زکات هر چند اهمیت اصلی و بنیادین را دارد، اما همین گوهر جز در قالب صدف، یعنی هیئت و شکل خاص، محفوظ نمی‌ماند، همانگونه که شکل و ساختار صوری، منهای روح مفید نیست، روح نیز بدون قالب خاص در این عالم مادی قابل بقاء نمی‌باشد.

رابعا: در مورد عبادات به تصریح قرآن کریم شکل خاصی از عبادت، از جانب خداوند متعال در زمان پیامبر(ص) تشریع شده است ﴿و لکل امه جعلنا منسکاًهم ناسکوه.[۳]

و تا قریب به سه قرن بعد از پیامبر(ص) عبادات با همان هیئت خاص و شکل مخصوص در زمان پیامبر(ص) توسط ائمه معصومین(ع) انجام شده است و بعد از آن زمان ما دیگر دسترسی به نظام تشریع الهی نداریم و لذا ما براساس اینکه بندگان خداوندیم و او آفریدگار ماست، خویش را ملزم می‌دانیم که عبادات را به همان نحوه معروف در زمان پیامبر(ص) انجام دهیم و نمی‌توانیم به صرف احتمالات از قانون الهی تخطی نماییم یا تخطی را تجویز کنیم.

مطالب دیگر اینکه نهادینه شدن روح عبادت و دعا در میان مسلمانان صدر اسلام، مستلزم نهادینه شدن آن در میان مسلمانان متأخر نیست، شاهد بر مدعی اینکه قسمت قابل توجهی از مسلمانان با علم به وجوب فرایض دینی از انجام خودداری می‌کنند.

اما در مورد قسمت دوم سؤال یعنی عصریت پذیر بودن عبادات باید گفت:

اگر مراد شما از عصریت، تغییر ساختار شکلی آن در طول زمان باشد، به دلایل فوق قابل تغییر نیست و اگر مرادتان امکان تغییر در جوهره و اصل آن باشد باز هم تغییر نمی‌پذیرد، چون اموری تغییر می‌پذیرند که مربوط به ماده و مادیات باشند و عبادات مربوط به روح و بعد علوی انسان است و چنین اموری تغییر نمی‌پذیرند.

اما از نظر روایات به این حدیث که مورد اتفاق تمامی فقهای شیعه و اکثر فرق اسلامی می‌باشد تمسک می‌کنیم که: حلالُ محمدٍ حلالٌ الی یوم القیامه و حرامه حرامُ الی یوم القیامه.[۴]

بنابراین آنچه از واجبات و حلال و حرام الهی آمده است طبق این روایت، جاودان و تغییرناپذیر است، و در روایتی دیگر وارد شده است که پیامبر(ص) فرمود: ای مردم بدانید بعد از من پیامبری نیست، پروردگارتان را عبادت کنید و نماز را در اوقات پنجگانه آن به جا آورید و ماه رمضان را روزه گیرید و جهت انجام حج، بیت‌الله را زیارت کنید و زکات اموالتان را بپردازید.[۵] این روایت نیز مفید استمرار و تغییرناپذیری عبادات است.

ـ امام باقر(ع) از پدرانش، از امام علی(ع) نقل می‌کند: خداوند چهار چیز را در چهار چیز دیگر مخفی کرد: رضای خود را در طاعتش، بنابراین هیچ طاعت را کوچک مشمار و شاید آن طاعت موافق با رضای او باشد و تو نمی‌دانی؛ و غضبش را در معصیتش نهان کرد، فلذا هیچ معصیتی را کوچک مشمار شاید سخط الهی در همان باشد، اجابت را در دعای بندگانش نهان کرد پس هیچ دعایی را کوچک مشمار شاید اجابت الهی در همان نهفته باشد؛ و ولیّ خود را در میان بندگانش قرار داده، پس هیچ بنده‌ای از بندگانش را کوچک مشمار و شاید او ولییّ از اولیای الهی باشد.[۶]


مطالعه بیشتر

  1. آداب الصلوه، امام خمینی، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام.
  2. اسرار الصلوه، حاج ملکی تبریزی.

۳. مجموعه آثار، ج۳، شهید مطهری، بحث ختم نبوت، انتشارات صدرا.

۴. مجموعه آثار، ج۲۲، شهیدمطهری. بحث اسلام و نیازمندیهای زمان، انتشارات صدرا.


منابع

  1. . بروجردی، حسین، جامع احادیث‌الشیعه، ۴/۶۶. ۱۳۷۵ قم.
  2. . شیخ حرعاملی، وسائل‌الشیعه، ۱/۲۱، مؤسسه آل‌البیت الاحیاء التراث.
  3. حج/ ۶۷.
  4. . مجلسی، بحارالانوار، ج۲, ص۲۶۰ و ج۶۲، ص۱۰۰, دارالحیاء التراث العربی، حرعاملی وسائل الشیعه، ۱/۲۷/۱۶۹.
  5. . شیخ حرعاملی، وسائل‌الشیعه، ۱/۲۳, مؤسسه آل البیت الاحیاء التراث.
  6. . شیخ حرعاملی، وسائل‌الشیعه، ۱/۱۱۶، ابواب مقدمات العبادات، باب ۲۸.