سؤال

چرا از دیگران کینه به دل می‌گیریم و چاره آن چیست؟


مفهوم‌شناسی

انسان دارای حالات روحی مختلفی است. بعضی وقت‌ها حبّ و محبّت بر دل انسان غالب می‌شود و بعضی وقت‌ها بغض و عداوت غالب می‌شود. کاری نیست که انسان انجام دهد و بدون محبت یا عداوت بوده باشد. یکی از این حالات روحی، کینه و دشمنی می‌باشد که عبارت از عداوت و دشمنیِ دیگری در دل داشتن و منتظر فرصت مناسب برای ابراز آن بودن، است.[۱] باید توجه داشت که کینه فقط یک حالت قلبی است و اگر به این کینه در خارج ترتیب اثر دهد، «عداوت» گفته می‌شود؛ و این ثمره ظاهری کینه می‌باشد.

براي كينه و عداوت در روايات اهل بيت(ع) ، علل و موجباتي ذكر شده است. ولي بايد دانست كه اين علل محدود نيستند و آنچه در روايات آمده، مواردي مي‌باشند كه انسان ها بيشتر به آن مبتلا مي شوند. اين علل و عوامل در انسان غضب را به وجود مي‌آورند و وقتي انسان غضب ناك شد و نتوانست غضب خود را ظاهر سازد و تشفّي خاطر پيدا كند؛ اين غضب در دلش جمع مي‌شود و باعث حقد و كينه نسبت به او مي شود. سبب اصلي كينه، همان غضب مي باشد و در واقع مي‌توان گفت كينه از آثار غضب است.[۱]

باید توجه داشت مؤمن، بنابر آیات و روایات متعددی که نقل شده است، هیچگاه کینه دیگران را در دل خود نگه نمی‌دارد و در مجلسی که کینه به دل گرفت هنگام برخاستن از آن مجلس، کینه را هم از دلش پاک می‌کند.

عوامل

پیامدها

فرد کینه‌توز دچار عذاب همیشگی بوده و احساس آسایش نمی‌کند. او به دلیل عدم پایبندی به دوستی، دوستان کمی دارد. فرد کینه‌توز را بدترین همنشین دانسته‌اند.

بر پایه روایت، کینه مؤمن لحظه‌ای است و زمانی که از برادر خود جدا شد در دل خود کینه‌ای نسبت به او نگه نمی‌دارد؛ بنابراین شخص کینه‌توز از ایمان حقیقی محروم است.[۲]

درمان

منابع

  1. ۱٫۰ ۱٫۱ نراقی، احمد، معراج السعاده، ناشر کشف الغطاء، چاپ اول، ۸۲، ص۲۰۰.
  2. محمدی ری شهری، میزان الحکمه، ترجمه حمیدرضا مشایخی، نشر دارالحدیث، چاپ اول، ۱۳۷۷، ج۳، ص۱۲۲۱، باب حقد.