و علی الاسلام السلام: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵: خط ۵:
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{درگاه|اندازه=گوچک|امام حسین}}
{{درگاه|اندازه=گوچک|امام حسین}}
'''عَلىَ الْاسْلامِ السَّلامُ'''
'''عَلىَ الْاسْلامِ السَّلامُ'''، به‌معنای «اينک بايد فاتحه اسلام را خواند»، قسمتی از پاسخ [[امام حسین علیه‌السلام|امام حسین(ع)]] به مروان بن حکم است که در آن حکومت انسان فاسدی مثل [[یزید بن معاویه]] بر جامعه اسلامی را موجب از میان رفتن اسلام بر شمرده است.
 
از نظر برخی محققان، عبارت «علی الاسلام السلام» و ادامه آن در منطق امام حسین(ع) از آنجا ناشی شده که از نظر او فرق است بین خلیفه‌ای که شخصاً انسانی ناصالح است ولی امور را درست می‌چرخاند، مانند معاویه، و بین خلیفه‌ای مانند یزید که وجودش در حال حاضر علیه مصالح مسلمین‌ است.
 
جمله «علی الاسلام السلام» امام حسین(ع) در پاسخ به [[مروان بن حکم]] گفته شده که از امام(ع) خواست تا با یزید بیعت کند تا به صلاح دین و دنیای خود کار کرده باشد.


== جایگاه ==
== جایگاه ==
علی الاسلام السلام قسمتی از پاسخ امام حسین(ع) به مروان بن حکم است که در آن   
عبارت «علی الاسلام السلام» قسمتی از پاسخ [[امام حسین علیه‌السلام|امام حسین(ع)]] به مروان بن حکم است که در آن حکومت انسان فاسدی مثل یزید بر جامعه اسلامی را موجب از میان رفتن اسلام بر شمرده است.<ref>نجمی، محمدصادق، سخنان حسین بن علی(ع) از مدینه تا کربلا، قم، بوستان کتاب، ۱۳۸۱ش، ص۳۹.</ref> برخی این جمله امام حسین(ع) را جمله‌ای مصلحانه و از زبان یک مصلح قلمداد کرده‌اند.<ref>مطهری، مرتضی، حماسه حسینی، تهران، انتشارات صدرا، ۱۳۸۱ش،ج۱، ص۴۹.</ref> 
 
از نظر بعضی محققان این جمله امام حسین(ع) نشان می‌دهد که گرچه عوامل و انگيزه‌هاى متعددى در شكل گرفتن قيام امام(ع) وجود داشت، ولى علت اصلی در اين قيام در هم شكستن قدرت ضد اسلامی یزید بود؛ قدرتی كه نه‌تنها بدون داشتن صلاحيت مى‌خواست مقدرات مسلمانان را به‌دست بگيرد و در نتيجه ظلم و فساد را ترويج و امت اسلامى را به انحراف و سقوط بكشد، بلكه در صورت نبودن مانع، تلاش می‌کرد تا هدف‌هاى [[بنی‌امیه]] را در مبارزه با اسلام و [[قرآن]]، كه در گذشته با شكست مواجه شده بود، منافقانه و در لباس خلافت اسلامى پياده كند.<ref>نجمی، سخنان حسین بن علی(ع) از مدینه تا کربلا، ص۴۰.</ref> 
 
از نظر مرتضی مطهری، این جمله و ادامه آن در منطق امام حسین(ع) از آنجا ناشی شده که از نظر او فرق است بین خلیفه‌ای که شخصاً انسانی ناصالح است ولی امور را درست می‌چرخاند، مانند معاویه، و بین خلیفه‌ای مانند یزید که وجودش در حال حاضر علیه مصالح مسلمین‌ است<ref>مطهری، مرتضی، حماسه حسینی، تهران، انتشارات صدرا، ۱۳۸۱ش،ج۲، ص۵۸.</ref>    


== بستر صدور روایت ==
== بستر صدور روایت ==
پس از درگذشت معاویة بن ابوسفیان در رجب سال ۶۰ق، یزید طی نامه ای از ولید بن عتبه خواست تا امام حسین(ع) و عبدالله بن زبیر را فرا بخواند و از آنان بیعت بگیرد و اگر از بیعت سر باز زدند آنان را به قتل برساند. پس از فراخواندن امام حسین(ع)، نامه یزید را مروان بن حکم برای امام(ع) خواند. امام(ع) به صراحت گفت که هرگز با یزید بیعت نخواهد کرد. پس از این امتناع، مروان به امام(ع) گفت که با امیرالمؤمنین بیعت کن! امام حسین(ع) در پاسخ گفت وای بر تو که سخن به گزاف گفتی! چه کسی یزید را بر مؤمنان امیر کرده است.<ref>مفید، محمد بن محمد، الإرشاد فی معرفة حجج الله على العباد، قم، المؤتمر العالمی لألفية الشيخ المفيد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۳۳.</ref>
پس از درگذشت [[معاویة بن ابوسفیان]] در رجب سال ۶۰ق، یزید طی نامه‌ای از ولید بن عتبه خواست تا امام حسین(ع) و [[عبدالله بن زبیر]] را فرا بخواند و از آنان بیعت بگیرد و اگر از بیعت سر باز زدند آنان را به قتل برساند. پس از فراخواندن [[امام حسین علیه‌السلام|امام حسین(ع)]]، نامه یزید را مروان بن حکم برای امام(ع) خواند. امام(ع) به صراحت گفت که هرگز با یزید بیعت نخواهد کرد. پس از این امتناع، مروان به امام(ع) گفت که با امیرالمؤمنین بیعت کن! امام حسین(ع) در پاسخ گفت: وای بر تو که سخن به گزاف گفتی! چه کسی یزید را بر مؤمنان امیر کرده است.<ref>مفید، محمد بن محمد، الإرشاد فی معرفة حجج الله على العباد، قم، المؤتمر العالمی لألفية الشيخ المفيد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۳۳.</ref>


فردای آن روز امام حسین(ع) در میان راه با مروان بن حکم برخورد کرد. مروان به امام(ع) گفت: اى اباعبدالله، نصيحتى به تو مى‌كنم؛ از من بشنو كه خير و صلاح تو در آن است. امام(ع) گفت نصيحت تو چيست؛ بگو تا بشنوم. مروان گفت: پيشنهاد مى‌كنم با اميرالمؤمنين يزيد بيعت كنى كه براى دين و دنياى تو سودمندتر است. در این هنگام امام حسین(ع) آیه استرجاع را قرائت کرد و گفت: زمانى كه امت اسلام گرفتار زمامدارى مثل يزيد بشود بايد فاتحه اسلام را خواند. مروان با شنيدن سخنان امام حسين(ع) درباره [[بنی‌امیه|آل امیه]] به خشم آمد و گفت: من هرگز تو را رها نخواهم كرد، مگر آنكه با يزيد بن معاويه بيعت كنى. شما خاندان ابوتراب كينه فرزندان ابوسفيان را در دل داريد؛ از همین جاست كه با آنها دشمن هستید و حق آن است که آنان نيز با شما دشمنى ورزند. پس از این سخن مروان امام حسین(ع) بر جایگاه اهل‌بیت(ع) با تکیه بر [[دلیل عصمت اهل‌بیت(ع) در آیه تطهیر|آیه تطهیر]] استدلال کرد.<ref>ابن‌اعثم کوفی، محمد بن علی، الفتوح، تحقیق علی شیری، بیروت، دار الأضواء، ۱۴۱۱ق، ج۵، ص۱۷.</ref>  
فردای آن روز امام حسین(ع) در میان راه با [[مروان بن حکم]] برخورد کرد. مروان به امام(ع) گفت: اى اباعبدالله، نصيحتى به تو مى‌كنم؛ از من بشنو كه خير و صلاح تو در آن است. امام(ع) گفت: نصيحت تو چيست؛ بگو تا بشنوم. مروان گفت: پيشنهاد مى‌كنم با اميرالمؤمنين يزيد بيعت كنى كه براى دين و دنياى تو سودمندتر است. در این هنگام امام حسین(ع) [[آیه «انا لله و انا الیه راجعون»|آیه استرجاع]] را قرائت کرد و گفت: زمانى كه امت اسلام گرفتار زمامدارى مثل يزيد بشود بايد فاتحه اسلام را خواند. مروان با شنيدن سخنان امام حسين(ع) درباره [[بنی‌امیه|آل امیه]] به خشم آمد و گفت: من هرگز تو را رها نخواهم كرد، مگر آنكه با [[يزيد بن معاويه]] بيعت كنى. شما خاندان ابوتراب كينه فرزندان ابوسفيان را در دل داريد؛ از همین جاست كه با آنها دشمن هستید و حق آن است که آنان نيز با شما دشمنى ورزند. پس از این سخن مروان، امام حسین(ع) سخنان مروان را با تأکید بر جایگاه [[اهل‌بیت(ع)]] با تکیه بر [[دلیل عصمت اهل‌بیت(ع) در آیه تطهیر|آیه تطهیر]] نفی کرد.<ref>ابن‌اعثم کوفی، محمد بن علی، الفتوح، تحقیق علی شیری، بیروت، دار الأضواء، ۱۴۱۱ق، ج۵، ص۱۷.</ref>  


==متن و ترجمه==
==متن و ترجمه==
۶٬۸۵۳

ویرایش