۷۱۲
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
=== عقل: === | === عقل: === | ||
مسلّم است که خدای تعالی حکیم است و لازمه حکمتش آن است که کارهای پسندیده انجام دهد و از کارهای ناپسند دوری کند. یکی از کارهای ناپسند آن است که وقتی کسی با مخاطبش سخن می گوید، به زبان نامعهود و ناآشنا با مخاطبش سخن گوید یا الفاظ را در قالب زبانی و فرهنگی جز آنچه در میان آنان رایج است، به کار برد.''' | مسلّم است که خدای تعالی حکیم است و لازمه حکمتش آن است که کارهای پسندیده انجام دهد و از کارهای ناپسند دوری کند. یکی از کارهای ناپسند آن است که وقتی کسی با مخاطبش سخن می گوید، به زبان نامعهود و ناآشنا با مخاطبش سخن گوید یا الفاظ را در قالب زبانی و فرهنگی جز آنچه در میان آنان رایج است، به کار برد.'''<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=درآمدی بر تاریخ نگاری قرآن|سال=1380|نام=جعفر|نام خانوادگی=نكونام|ناشر=هستی نما|صفحه=58|مکان=قم}}</ref>''' | ||
=== سیره عقلا: === | === سیره عقلا: === | ||
صرف نظر از آن که به لحاظ عقلی تکلّم به زبان نامعهود و ناآشنا با مخاطبان ناپسند و قبیح است، از خدای حکیم سر نمی زند، سیره عقلا در هر عصر نیز همواره چنین بوده است که به منظور القای مقاصد خود به زبانی که معهود مخاطبان بوده باشد سخن گفته اند. حتّی آنان که به زبان مخاطبان خود آشنایی نداشته اند، تلاش کرده اند که یا نخست به فراگیری زبان آنان روی بیاورند و سپس به تفهیم مقاصد خویش به آنان بپردازند یا از کسانی که زبان را می دانند، برای این امر کمک بگیرند. بنابراین خدای بزرگ که در رأس عقلای عالم است، به طریق اولی باید با مخاطبان خود به زبان معهود آنان مقاصد خویش را القاء کند.''' | صرف نظر از آن که به لحاظ عقلی تکلّم به زبان نامعهود و ناآشنا با مخاطبان ناپسند و قبیح است، از خدای حکیم سر نمی زند، سیره عقلا در هر عصر نیز همواره چنین بوده است که به منظور القای مقاصد خود به زبانی که معهود مخاطبان بوده باشد سخن گفته اند. حتّی آنان که به زبان مخاطبان خود آشنایی نداشته اند، تلاش کرده اند که یا نخست به فراگیری زبان آنان روی بیاورند و سپس به تفهیم مقاصد خویش به آنان بپردازند یا از کسانی که زبان را می دانند، برای این امر کمک بگیرند. بنابراین خدای بزرگ که در رأس عقلای عالم است، به طریق اولی باید با مخاطبان خود به زبان معهود آنان مقاصد خویش را القاء کند.'''<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=درآمدی بر تاریخ نگاری قرآن|سال=1380|نام=جعفر|نام خانوادگی=نكونام|ناشر=هستی نما|صفحه=58|مکان=قم}}</ref>''' | ||
=== آیات قرآن: === | === آیات قرآن: === | ||
ملاحظه آیات قرآنی و تفاسیری که مفسران پژوهشگر بر آنها نوشته اند، نشان می دهد، در قرآن هیچ واژه ای نیست که در زبان قوم رسول خدا | ملاحظه آیات قرآنی و تفاسیری که مفسران پژوهشگر بر آنها نوشته اند، نشان می دهد، در قرآن هیچ واژه ای نیست که در زبان قوم رسول خدا(ص) نبوده باشد یا جمله ای نیست که در غیر قالب زبانی و فرهنگی آن قوم بوده باشد. علاوه بر این بسیاری از آیات قرآن بر نزول آن به زبان قوم پیامبر اسلام(ص) دلالت دارد. از جمله: {{قرآن|«کتابٌ فُصِّلَتْ آیاتُهُ قُرْآناً عَرَبِیا لِقَوْمٍ یعْلَمُونَ|وَ لَوْ جَعَلْناهُ قُرْآناً أَعْجَمِیا لَقالُوا لَوْ لا فُصِّلَتْ آیاتُهُ أَعْجَمِی وَ عَرَبِی|ترجمه=(این) کتابی است که آیاتش به صورت خوانش عربی برای مردمی که (آن را) می فهمند، بیان شده است و اگر آن را خوانش غیرعربی می کردیم، می گفتند: چرا آیاتش (به زبان ما) بیان نشده است. آیا آن غیر عربی باشد و حال آن که (زبان ما) عربی است|سوره=فصلت|آیه=3و44}} چنان که ملاحظه شد، قرآن تصریح دارد که غرض از نزولش آن است که قوم پیامبر اسلام(ص) آن را بفهمند و در آن اندیشه کنند و بدیهی است لازمه این امر آن است که قرآن به زبان معهود آنان باشد، به همین رو خدای تعالی فرمود: {{قرآن|إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِيًّا لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ|ترجمه=ما آن را خوانش عربی کردیم، بلکه آن را بفهمند|سوره=یوسف|آیه=2}} آیه علاوه بر آن که صراحت بر این معنا که قرآن به زبان قوم پیامبر اسلام(ص) نازل شده، حاوی نوعی استدلال نیز بر این معناست. توضیح آن که: چنانکه گوینده ای با مخاطبان خود به زبان ناآشنایشان سخن بگوید، به طور طبیعی با این اعتراض آنان مواجه خواهد شد که چرا به زبان خودمان با ما سخن نمی گویی. چنین اعتراضی در خصوص قرآن نیز چنانچه به زبان قوم رسول خدا(ص) نازل نشده بود، قابل طرح است. چنان که در آیه شریفه آمده است، آنان می گفتند: «چرا قرآن (به زبان ما) بیان نشده است؟ چرا در حالی که ما عرب هستیم، قرآنی که برای ما نازل شده، به زبان غیر عربی است؟». در حالی که قرآن یکی از مهم ترین پدیده های تاریخی است و انگیزه های فراوانی برای نقل چنین اعتراضی در خصوص آن وجود داشته است، هیچ کس در تاریخ این اعتراض را از قوم پیامبر اسلام(ص) نقل نکرده است، و از این عدم اعتراض روشن می شود که قرآن به همان زبان رایج و معهود خودشان نازل شده است. این آیه، زبان قرآن را عربی خوانده و اعجمی بودن آن را انکار کرده است. این دو واژه بر معنایی ژرف تر و گسترده تر از نوع واژگان دلالت دارد، یعنی عربی بودن قرآن و اعجمی نبودن آن تنها به این معنا نیست که نوع واژگان قرآن عربی است و مثلاً فارسی و رومی حبشی و نظایر آنها نیست، بلکه بر این معنا نیز دلالت دارد که زبان قرآن قابل فهم برای آنان است و از هرگونه گنگی خالی است.'''[6]''' به همین رو راغب می نویسد: «عربی به معنای سخن شیوا و آشکار است» در مقابل اعجم کسی که در زبانش نوعی گنگی است، چه عرب باشد یا غیر عرب، و این به آن جهت است که عرب از (زبان) عجم (غیر عرب) کم می فهمد.'''[7]''' | ||
=== روایات: === | === روایات: === | ||
امام سجاد(ع) فرمود: «انَّ القران نزل بلغه العرب فهو یخاطب فیه اهل اللسان بلغتهم...»'''[8]''' یعنی: «قرآن به زبان عربی نازل شده است، از اینرو در آن با اهل زبان به زبانشان سخن می گوید». در حدیث دیگری از امام رضا(ع) ـ آمده است: «قال ابن السّکیت لِاَبی الحسن الرضا(ع) : لِماذا بَعَثَ اللهَ تعالی موسی بن عمران بِیدِه البیضا و العصا، و آله السحر، و بعث عیسی بالطّب، و بعث محمّداً بالکلام و الخطب؟ فقال له ابو الحسن(ع) : اِنّ الله تعالی لمّا بعث موسی(ع) کان الاغلب علی اهل عصره السحر فاتاهم من عندالله تعالی بما لم یکن (مِن) عند القوم و فی وُسعهم مثله، و بما ابطل به سحرهم و اثبت به الحجّه علیهم، و اِنّ الله تعالی بعث عیسی(ع) فی وقت ظهرت فیه الزمانات و احتاج الناس الی الطّب فاتاهم من عندالله بما لم یکن عندهم مثله، و بما احیی لهم الموتی و ابرء الاکمه و الابرص باذن الله، و اثبت به الحجّه علیهم، و ان الله تبارک و تعالی بعث محمّدا | امام سجاد(ع) فرمود: «انَّ القران نزل بلغه العرب فهو یخاطب فیه اهل اللسان بلغتهم...»'''[8]''' یعنی: «قرآن به زبان عربی نازل شده است، از اینرو در آن با اهل زبان به زبانشان سخن می گوید». در حدیث دیگری از امام رضا(ع) ـ آمده است: «قال ابن السّکیت لِاَبی الحسن الرضا(ع) : لِماذا بَعَثَ اللهَ تعالی موسی بن عمران بِیدِه البیضا و العصا، و آله السحر، و بعث عیسی بالطّب، و بعث محمّداً بالکلام و الخطب؟ فقال له ابو الحسن(ع) : اِنّ الله تعالی لمّا بعث موسی(ع) کان الاغلب علی اهل عصره السحر فاتاهم من عندالله تعالی بما لم یکن (مِن) عند القوم و فی وُسعهم مثله، و بما ابطل به سحرهم و اثبت به الحجّه علیهم، و اِنّ الله تعالی بعث عیسی(ع) فی وقت ظهرت فیه الزمانات و احتاج الناس الی الطّب فاتاهم من عندالله بما لم یکن عندهم مثله، و بما احیی لهم الموتی و ابرء الاکمه و الابرص باذن الله، و اثبت به الحجّه علیهم، و ان الله تبارک و تعالی بعث محمّدا(ص) فی وقت کان الاغلب علی اهل عصره الخطب و الکلام و اظنه قال و الشعر فاتاهم من کتاب الله عزّوجل و مواعظه و احکامه ما ابطل به قولهم و اثبت به الحجه علیهم فقال ابن السکیت: تا الله مارأیت مثلک الیوم قط فما الحجه علی الخلق الیوم فقال(ع) : العقل تعرف به الصادق علی الله فتصدقه، وَ الکاذب علی الله فتکذبه، فقال ابن السکیت و هذا و الله الجواب». | ||
یعنی: «ابن سکیت که اصحاب امام رضا(ع) است از حضرت راجع به تفاوت معجزه حضرت موسی و عیسی ـ علیهما السّلام ـ و حضرت محمّد | یعنی: «ابن سکیت که اصحاب امام رضا(ع) است از حضرت راجع به تفاوت معجزه حضرت موسی و عیسی ـ علیهما السّلام ـ و حضرت محمّد(ص) سؤال می کند در جواب می فرماید: معجزه حضرت موسی که عصا بود چون سحر و جادو در زمانش خیلی رشد کرده بود و معجزه حضرت عیسی که شفاء و مرده زنده کردن بود چون علم طب پیشرفت کرده بود و معجزه پیامبر اسلام که قرآن بود چون فصاحت و بلاغت در زمانش رشد کرده بود... پس در مقابل فصاحت و بلاغت عرب باید قرآن با زبان عربی طبق فصاحت آنها نازل می شد».'''[9]''' | ||
هـ) امتیازات زبان عربی: کامل ترین و جامع همه زبان ها به تصدیق زبانشناسان است.'''[10]''' از امام(ع) راجع به آیه «بِلِسانٍ عَرَبِی مُبِینٍ» سؤال شد، امام(ع) فرمود: «زبان عرب می تواند مدلول سایر زبان ها را روشن سازد ولی سایر زبان ها مدلول زبان عربی را روشن نمی کنند.»'''[11]''' (بدیهی است هیچ زبانی مثل عربی از جهت کثرت واژه و مفاهیم فصاحت و بلاغت بدیع نخواهد بود). | هـ) امتیازات زبان عربی: کامل ترین و جامع همه زبان ها به تصدیق زبانشناسان است.'''[10]''' از امام(ع) راجع به آیه «بِلِسانٍ عَرَبِی مُبِینٍ» سؤال شد، امام(ع) فرمود: «زبان عرب می تواند مدلول سایر زبان ها را روشن سازد ولی سایر زبان ها مدلول زبان عربی را روشن نمی کنند.»'''[11]''' (بدیهی است هیچ زبانی مثل عربی از جهت کثرت واژه و مفاهیم فصاحت و بلاغت بدیع نخواهد بود). |
ویرایش