automoderated، ناظمان (CommentStreams)
۱۵٬۲۵۶
ویرایش
A.rezapour (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
A.rezapour (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{شروع متن}} | {{شروع متن}} | ||
خط ۸: | خط ۷: | ||
== علم و دانش == | == علم و دانش == | ||
علامه طباطبایی میگوید: عصمت دانشی است که پیامبران و امامان را از ارتکاب گناهان مصون نگه میدارد و با وجود آن، سر زدن گناه از آنان چه صغیره و چه کبیره ممتنع است. ویژگی معصومان این است که نسبت به پروردگار خود از چنان معرفت و دانشی برخوردارند که دیگران از آن بیبهرهاند. خداوند در قرآن کریم بر این ویژگی، انگشت تصدیق و تأیید مینهد: {{قرآن| | علامه طباطبایی میگوید: عصمت دانشی است که پیامبران و امامان را از ارتکاب گناهان مصون نگه میدارد و با وجود آن، سر زدن گناه از آنان چه صغیره و چه کبیره ممتنع است. ویژگی معصومان این است که نسبت به پروردگار خود از چنان معرفت و دانشی برخوردارند که دیگران از آن بیبهرهاند. خداوند در قرآن کریم بر این ویژگی، انگشت تصدیق و تأیید مینهد: {{قرآن|سُبْحَانَ اللَّـهِ عَمَّا يَصِفُونَ إِلَّا عِبَادَ اللَّـهِ الْمُخْلَصِينَ|ترجمه=خداوند منزه و فراتر از توصیف دیگران است، مگر بندگان مخلص و معصوم.|سوره=صافات|آیه=۱۵۹ و ۱۶۰}} دلیل این که عصمت از قبیل علم است، سخن خدای تعالی است خطاب به پیامبر(ص): {{قرآن|وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّـهِ عَلَيْكَ وَرَحْمَتُهُ لَهَمَّت طَّائِفَةٌ مِّنْهُمْ أَن يُضِلُّوكَ وَمَا يُضِلُّونَ إِلَّا أَنفُسَهُمْ ۖ وَمَا يَضُرُّونَكَ مِن شَيْءٍ ۚ وَأَنزَلَ اللَّـهُ عَلَيْكَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَعَلَّمَكَ مَا لَمْ تَكُن تَعْلَمُ ۚ وَكَانَ فَضْلُ اللَّـهِ عَلَيْكَ عَظِيمًا|ترجمه=و اگر فضل خدا و رحمت او بر تو نبود، طايفهاى از ايشان آهنگ آن داشتند كه تو را از راه به در كنند، و[لى] جز خودشان [كسى] را گمراه نمىسازند، و هيچ گونه زيانى به تو نمىرسانند. و خدا كتاب و حكمت بر تو نازل كرد و آنچه را نمىدانستى به تو آموخت، و تفضل خدا بر تو همواره بزرگ بود.|سوره=نساء|آیه=۱۱۳}} <ref>نگاه کنید به طباطبایی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، چاپ جامعه مدرسین، ج۱۱، ص۱۶۲.</ref> | ||
| ترجمه = خداوند منزه و فراتر از توصیف دیگران است، مگر بندگان مخلص و معصوم. | |||
}} | |||
}} | |||
== عشق و محبت به خداوند == | == عشق و محبت به خداوند == | ||
مؤلفه دیگری که در عصمت دخیل است، داشتن عشق و محبت سرشار به خداوند است، و ویژگی انبیا و امامان معصوم این است که محبت الهی و عشق به حق، آنان را برمیانگیزاند که جز آنچه را خدا اراده میکند، اراده نکنند و از گناهان روی برتابند. خدای سبحان، این حقیقت را با سخنی که به تکرار از ابلیس، حکایت کرده، تأیید فرموده است: {{قرآن| | مؤلفه دیگری که در عصمت دخیل است، داشتن عشق و محبت سرشار به خداوند است، و ویژگی انبیا و امامان معصوم این است که محبت الهی و عشق به حق، آنان را برمیانگیزاند که جز آنچه را خدا اراده میکند، اراده نکنند و از گناهان روی برتابند. خدای سبحان، این حقیقت را با سخنی که به تکرار از ابلیس، حکایت کرده، تأیید فرموده است: {{قرآن|قَالَ فَبِعِزَّتِک لَأُغْوِینَّهُمْ أَجْمَعِینَ إِلَّا عِبَادَک مِنْهُمُ الْمُخْلَصِینَ|ترجمه=(شیطان) گفت: پس به عزّتت سوگند همگی را گمراه خواهم کرد، مگر بندگان مخلصت را.|سوره=ص|آیه=۸۲ و ۸۳}} | ||
| ترجمه = (شیطان) گفت: پس به عزّتت سوگند همگی را گمراه خواهم کرد، مگر بندگان مخلصت را. | |||
== وجود ویژگیهای لازم == | == وجود ویژگیهای لازم == | ||
خط ۲۵: | خط ۱۹: | ||
== دلیل عدم اعطای عصمت به دیگران == | == دلیل عدم اعطای عصمت به دیگران == | ||
با فراهم شدن تمام این امور، ملکه عصمت در انبیا شکل میگیرد، با این حال این ملکه باعث نمیشود که آنان کاملا بسان فرشتگان الهی هیچ گونه میل نفسانی نداشته باشد، لذا وجود ملکه عصمت در انسان باعث از بین رفتن میل نفسانی نمیشود و سلبکننده اراده و اختیار انسان نیست،<ref>نگاه کنید به سبحانی، منشور جاوید، ج۱۵، ص۳۲۸، و ج۱۷، ص۱۹۵ و ۲۹۰ و ۲۹۱.</ref> بلکه خداوند در برابر اعطای این ملکه مسوولیت سنگینی بر دوش صاحبان آن قرار داده است، و خداوند بر اساس علم پیشین خود میدانست که دیگران توانایی چنین مسوولیتهای سنگینی را ندارند و حتی اگر این ملکه به آنان داده شود آنان مرتکب گناه خواهند شد؛ لذا به انسانهای دیگر نداده است، و الا اگر از انسانهای دیگر نیز پایبندی به لوازم عصمت را احراز میکرد به آنان این ملکه را میداد، خدای متعال به این معنا اشاره میکند و میگوید: {{قرآن|وَ لَوْ عَلِمَ اللَّهُ فیهِمْ خَیْراً لَأَسْمَعَهُمْ وَ لَوْ أَسْمَعَهُمْ لَتَوَلَّوْا وَ هُمْ مُعْرِضُون | با فراهم شدن تمام این امور، ملکه عصمت در انبیا شکل میگیرد، با این حال این ملکه باعث نمیشود که آنان کاملا بسان فرشتگان الهی هیچ گونه میل نفسانی نداشته باشد، لذا وجود ملکه عصمت در انسان باعث از بین رفتن میل نفسانی نمیشود و سلبکننده اراده و اختیار انسان نیست،<ref>نگاه کنید به سبحانی، منشور جاوید، ج۱۵، ص۳۲۸، و ج۱۷، ص۱۹۵ و ۲۹۰ و ۲۹۱.</ref> بلکه خداوند در برابر اعطای این ملکه مسوولیت سنگینی بر دوش صاحبان آن قرار داده است، و خداوند بر اساس علم پیشین خود میدانست که دیگران توانایی چنین مسوولیتهای سنگینی را ندارند و حتی اگر این ملکه به آنان داده شود آنان مرتکب گناه خواهند شد؛ لذا به انسانهای دیگر نداده است، و الا اگر از انسانهای دیگر نیز پایبندی به لوازم عصمت را احراز میکرد به آنان این ملکه را میداد، خدای متعال به این معنا اشاره میکند و میگوید: {{قرآن|وَ لَوْ عَلِمَ اللَّهُ فیهِمْ خَیْراً لَأَسْمَعَهُمْ وَ لَوْ أَسْمَعَهُمْ لَتَوَلَّوْا وَ هُمْ مُعْرِضُون|ترجمه=و اگر خداوند خیری در آنها میدانست، (حرف حق را) به گوش آنها میرساند ولی (با این حال که دارند) اگر حق را به گوش آنها برساند، سرپیچی کرده و روگردان میشوند.|سوره=انفال|آیه=۲۳}} | ||
| ترجمه = و اگر خداوند خیری در آنها میدانست، (حرف حق را) به گوش آنها میرساند ولی (با این حال که دارند) اگر حق را به گوش آنها برساند، سرپیچی کرده و روگردان میشوند. | |||
}} | |||
این آیه شریفه به خوبی میرساند که در افاضه فیض الهی مشکلی وجود ندارد، اگر مشکلی هست در توانایی و قابلیت ماست، و همین گونه هم است. درست است که خدای متعال علم و عصمت پیامبر و امام را به ما نداده است چون میدانست ما توانایی و قابلیت لازم را برای تحمل آن مسوولیت نداریم، اما راه وصول به مقامات و درجات عالیه را به روی ما باز گذاشت تا از طریق شریعت و تطبیق شریعت در اعمال فردیمان به آن نایل آییم. | این آیه شریفه به خوبی میرساند که در افاضه فیض الهی مشکلی وجود ندارد، اگر مشکلی هست در توانایی و قابلیت ماست، و همین گونه هم است. درست است که خدای متعال علم و عصمت پیامبر و امام را به ما نداده است چون میدانست ما توانایی و قابلیت لازم را برای تحمل آن مسوولیت نداریم، اما راه وصول به مقامات و درجات عالیه را به روی ما باز گذاشت تا از طریق شریعت و تطبیق شریعت در اعمال فردیمان به آن نایل آییم. |