حضرت یحیی(ع): تفاوت میان نسخهها
A.rezapour (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Nazarzadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' | بازبینی =' به ' | ارزیابی کمی =') |
||
(۳۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{شروع متن}} | {{شروع متن}} | ||
{{سوال}} | {{سوال}} | ||
حضرت یحیی(ع) که بود؟ | حضرت یحیی(ع) که بود؟ | ||
{{پایان سوال}} | {{پایان سوال}} | ||
{{پاسخ}} | {{پاسخ}}حضرت یحیی(ع) از پیامبران الهی و فرزند حضرت زکریا(ع) است. یحیی زمانی متولد شد که پدرش زکریا در پیری از خداوند درخواست فرزندی نمود و خداوند دعای او را مستجاب کرد و او متولد شد. نام یحیی را خداوند بر او گذارد. نام یحیی پنج بار در قرآن آمده است. القاب و اوصاف خاصی درباره او در قرآن آمده است از جمله در سوره مریم گفته شده که به یحیی پرهیزکاری، پاکی، حکمت، داده شده است. | ||
این پیامبر در قرآن تصدیقکننده عیسی(ع) معرفی شده است و گفته شده در کودکی به او «حکم» عطا شده است. مفسران درباره حکم نظرات متفاوتی بیان کردهاند. برخی آن را نبوت و برخی آن را دانایی و حکمت دانستهاند. | |||
== زندگینامه == | == زندگینامه == | ||
حضرت یحیی فرزند حضرت زکریا(ع) است، او پسر خاله حضرت عیسی نیز | حضرت یحیی(ع) فرزند [[حضرت زکریا(ع)]] است، او پسر خاله [[حضرت عیسی(ع)]] نیز بود؛ بنابر نقل برخی از مورخین، یحیی ششماهه از مادر متولد شد. درباره داستان تولد یحیی آمده است که وقتی حضرت زکریا فاقد فرزند بود و دوران پیری خود را سپری میکرد از خداوند اولادی خواست و خداوند به ولادت یحیی او را بشارت داد.<ref>عمادزاده، حسین، تاریخ انبیاء، بیجا، اسلام، ۱۳۷۴، ص۷۱۶–۷۱۹.</ref> | ||
یحیی همان یوحنای معمِّد در سنت مسیحی است. بعضی از محققان یحیی را صورت محرّف یوحنا میدانند.<ref>خرمشاهی، قوام الدین، «یحیی»، دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، به کوشش بهاءالدین خرمشاهی، ج۲، ص۲۳۶۸ و ۲۳۶۹.</ref> | |||
=== جایگاه === | |||
در نزد [[مسیحیان]] یحیی پسرخاله عیسی و تعمیددهنده او است. وی عیسی را تعمیم داد و چون عیسی اظهار نبوت کرد به وی ایمان آورد. یحیی را در زبانهای اروپایی «ژان» یا «جان» مینامند.<ref>رهبریان، محمدرضا، «یحیی»، دانشنامه معاصر قرآن کریم، سرپرست علمی: سید سلمان صفوی، قم، سلمان آزاده، ۱۳۹۶، ص۱۱۸۳.</ref> حضرت یحیی(ع) در انجیل پیامبر خدا نامیده شده که تصدیق کنندهٔ مسیح(ع) است اما تناقضاتی در این دو مسئله در اناجیل اربعه مشاهده میشود. سه مسئله مهم در تصدیق حضرت عیسی(ع) توسط یحیی(ع) در اناجیل وجود دارد؛ اول آنکه حضرت یحیی(ع)، مسیح(ع) را پسر خدا مینامد. دوم آنکه ایشان را برهٔ خدا مینامد که برای آمرزش گناهان مردم قربانی میشود و سوم آنکه شاگردانش را برای تحقیق درباره مسیح(ع) میفرستد که گویا او را نمیشناخته است. حضرت یحیی(ع) در اناجیل به تعمید دهنده شهرت یافته و انجام عسل تعمید مردم به او نسبت داده شده است. شخصیت یحیی بارها توسط مسیح(ع) ستوده شده و اشاراتی به زهد و پارسایی او و موعظههای ایشان در اناجیل مشاهده میشود.<ref>لطیفی امامی، مریم، بررسی زندگی و شخصیت حضرت زکریا و یحیی(ع) در قرآن و کتاب مقدس، پایاننامه دوره کارشناسی ارشد، قزوین، دانشگاه بینالمللی امام خمینی (ره) دانشکده الهیات و معارف اسلامی، ۱۳۹۰.</ref> | |||
احوال یحیی در اقوال [[صوفیه]] نمونهای از کمال زهد و تقشف (سختگذرانی) و نشانه استغراق در خوف و حزن در سلوک الی الله عنوان شده است. [[ابن عربی]] میگوید چون یحیی به انقباض و خوف و خشیت موصوف بود و به حزن و بکا و رهبت معروف، از این رو یحیی مظهر صفات جلال حق است.<ref>رهبریان، محمدرضا، «یحیی»، دانشنامه معاصر قرآن کریم، سرپرست علمی: سید سلمان صفوی، قم، سلمان آزاده، ۱۳۹۶، ص۱۱۸۴.</ref> | |||
در بین انبیا معروف است که حضرت یحیی(ع) خیلی زود تحت تأثیر موعظه قرار میگرفت و تأثر و انقلاب شدیدی در او پدید میآمد. تا آنجا که هرگاه حضرت زکریا میخواست بنیاسرائیل را موعظه کند، به جانب چپ و راست نگاه میکرد و اگر حضرت یحیی حاضر بود، نام بهشت و جهنم را نمیبرد.<ref>مصباح یزدی، محمد تقی، پندهای الاهی، قم، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، ۱۳۹۱، ص۲۲.</ref> | |||
صابئین مندایی که نامشان سه بار در قرآن ذکر شده است همان پیروان حضرت یحیی هستند که غسل تعمید یکی از آداب و رسوم اصلی آنهاست.<ref>حیدری سودجانی، اللهیار، بررسی تطبیقی داستان حضرت یحیی(ع) و پیروانش در قرآن، روایات و عهد جدید، پایاننامه کارشناسی ارشد، دانشگاه قم، دانشکده الهیات و معارف اسلامی، ۱۳۹۲.</ref> [[علامه طباطبایی]] گفته است شاید «صابئین موحد» پیروان یحیی باشند.<ref>طباطبایی، محمدحسین، ترجمه المیزان، قم، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، ۱۳۷۴، ج۱۳، ص۲۱.</ref> | |||
== یحیی در قرآن == | == یحیی در قرآن == | ||
یکی از القاب حضرت یحیی در آیه قرآن {{قرآن| | در قرآن آمده است که حضرت زکریا(ع) در پیری از خداوند خواست فرزندی پاک و پاکیزه به او عطا کند.<ref>سوره آل عمران آیات ۳۸ و ۳۹. سوره مریم آیات ۳ تا ۶.</ref> خداوند دعای او را مستجاب نمود و خود نام یحیی را بر این فرزند گذاشت.<ref>سوره مریم آیه ۷. سوره آل عمران آیه ۳۹. سوره انبیاء آیات ۸۹ و ۹۰.</ref> زکریا شوهرخاله [[حضرت مریم(س)]] است و گفته شده چون کرامات حضرت مریم را دید،<ref>سوره آل عمران آیه ۳۷.</ref> حس امیدواری در او برانگیخته شد و از خداوند درخواست کرد فرزندی به او بدهد.<ref>قرآن کریم، ترجمه و پانوشتهای توضیحی: محمدعلی کوشا، تهران، نی، ۱۴۰۱، ص۵۴.</ref> | ||
=== اوصاف و القاب === | |||
نام یحیی در قرآن (سوره انعام آیه ۸۶) همراه موسی(ع)، هارون، زکریا، عیسی(ع) و الیاس، و چند پیامبر دیگر از صالحان و انبیا شمرده شده است.<ref>خرمشاهی، قوام الدین، «یحیی»، دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، به کوشش بهاءالدین خرمشاهی، ج۲، ص۲۳۶۸.</ref> | |||
در آیات ۱۲ تا ۱۵ سوره مریم مواهب دهگانهای که خداوند به یحیی داده بیان میکند: | |||
۱. «ما فرمان نبوت و عقل و هوش و درایت را در کودکی به او دادیم.» ۲. «و به او رحمت و محبت (نسبت به بندگان) از سوی خود بخشیدیم.» ۳. «و به او پاکی (روح و جان و پاکی عمل) دادیم.» ۴. «و او پرهیزکار بود.» و از آنچه خلاف فرمان پروردگار بود، دوری میکرد. ۵. «او نسبت به پدر و مادرش نیکو کار بود.» ۶. «و جبّار (و متکبر) و عصیانگر نبود» ۷. «او معصیت کار و آلوده به گناه نبود.» ۸ و ۹ و ۱۰. «سلام بر او، آن روز که تولّد یافت، و آن روز که میمیرد، و آن روز که زنده برانگیخته میشود»<ref>مکارم شیرازی، ناصر، برگزیده تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۸۲، ج۳، ص۸۱.</ref> | |||
یکی از القاب محل تأمل که در قرآن درباره یحیی بکار برده شده است واژه حَصور است. این واژه تنها یک بار در آیه ۳۹ سوره آل عمران و در توصیف یحیی(ع)، آمده است. «حَصُور» از «حَصْر» به معنای «حبس» گرفته شده است، به معنای کسی که خود را از هوا و هوس، منع کرده است؛ این واژه، گاه به معنای کسی که خودداری از ازدواج میکند نیز آمده. این کلمه در قرآن از صفات «یحیی»، بیانگر نهایت عفت و پاکی است، یا بر اثر شرائط خاص زندگی، مجبور به سفرهای متعدد برای تبلیغ آئین الهی بوده، و همچون عیسی مسیح(ع) ناچار به مجرد زیستن گردیده است. این تفسیر، نیز نزدیک به نظر میرسد که منظور از «حصور» کسی است که شهوات و هوسهای دنیا را ترک گفته و در واقع یک مرحله عالی از زهد بوده است.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، لغات در تفسیر نمونه، قم، امام علی بن ابی طالب علیه السلام، ۱۳۸۷، ص۱۸۷.</ref> برخی گفتهاند این واژه بر پرهیزکاری سختگیرانه، خویشتنداری یا کف نفس یحیی(ع) دلالت دارد.<ref>مکوند، محمود، فلاح پور، امیرحسین، «بازخوانی مفهوم قرآنی «حصور» در توصیف یحیی نبی(ع)»، نشریه مطالعات قرآنی و فرهنگ اسلامی» دوره ۴، شماره ۴، (زمستان ۱۳۹۹).</ref> | |||
=== تصدیقکننده کلمه الهی === | |||
یکی از القاب حضرت یحیی در آیه قرآن {{قرآن|مُصَدِّقاً بِکَلِمَةٍ مِنَ اللَّهِ|ترجمه=کلمه خدا [= مسیح] را تصدیق میکند|سوره=آل عمران|آیه=۳۹}} آمده یعنی یحیی تصدیق کننده کلمه الهی خواهد بود آن کلمه الهی حضرت عیسی(ع) میباشد.<ref>مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، مؤسسه الوفا، ۱۴۰۳ه، ج۱۴، ص۱۶۹؛ سید بن طاووس، سعد السعود، قم، دارالذخائر، ص۲۲۱.</ref> | |||
جمله «مُصَدِّقاً بِکَلِمَةٍ مِنَ اللَّهِ» دلالت دارد بر اینکه یحیی(ع) از مبلغین دین عیسی(ع) بوده و بنا بر این منظور از کلمه همان عیسی مسیح است، که در ذیل همین آیات در بشارتی که به مریم میدهد عیسی را کلمه خود میخواند.<ref>طباطبایی، محمدحسین، ترجمه المیزان، قم، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، ۱۳۷۴، ج۳، ص۲۷۷.</ref> یحیی شش ماه از عیسی(ع) بزرگتر بود و نخستین کسی بود که نبوت او را تصدیق کرد و به سوی او دعوت نمود، و چون در میان مردم به زهد و پاکدامنی، اشتهار تام داشت گرایش او به مسیح(ع) اثر عمیقی در توجه مردم به او گذاشت.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، برگزیده تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۸۲، ج۲، ص۵۳۴.</ref> | |||
=== اعطای حکم در کودکی === | |||
در قرآن آمده است به یحیی در دوران کودکی «حکم» عطا شده است: {{قرآن|وَآتَیْنَاهُ الْحُکْمَ صَبِیًّا|ترجمه=و در کودکی به او دانایی عطا کردیم.|سوره=مریم|آیه=۱۲}} حکم در این آیه به فهم و عقل و نیز به حکمت و به معرفت آداب خدمت و همچنین به فراست صادق و نیز به نبوت تفسیر شده است. علامه طباطبایی معتقد است از آیات قرآن که کلمه حکم در آنها آمده استفاده میشود که حکم غیر از نبوت است و تفسیر آن به نبوت تفسیر صحیحی نیست، و همچنین تفسیرش به معرفت آداب خدمت یا فراست صادق یا عقل هیچیک درست نیست زیرا از لفظ آیه و همچنین از جهت معنا چیزی که دلالت بر یکی از آنها بکند وجود ندارد.<ref>طباطبایی، محمدحسین، ترجمه المیزان، قم، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، ۱۳۷۴، ج۱۴، ص۲۳.</ref> مراد به حکم همان علم به معارف حقیقی الهی و کشف حقایقی که در پرده غیب است، و از نظر عادی پنهان است میباشد.<ref>طباطبایی، محمدحسین، ترجمه المیزان، قم، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، ۱۳۷۴، ج۱۴، ص۲۳.</ref> | |||
برخی حکم را فهمِ تورات و تفقه در احکام دین،<ref>کاشانی، فتحالله بن شکرالله، منهج الصادقین فی إلزام المخالفین، تهران، کتابفروشی اسلامیه، بیتا، ج۵، ص۳۸۴.</ref>و برخی به معنای دانایی، خردورزی، سنجیدهکاری و درک صحیح شریعت میدانند.<ref>قرآن کریم، ترجمه و پانوشتهای توضیحی: محمدعلی کوشا، تهران، نی، ۱۴۰۱، ص۳۰۶.</ref> طبرسی آن را به معنای [[نبوت]] گرفته است.<ref>طبرسی، فضل بن حسن، ترجمه تفسیر جوامع الجامع، ترجمه علی عبدالحمیدی و دیگران، مشهد، آستان قدس رضوی، ۱۳۷۵، ج۴، ص۳۰.</ref> | |||
=== کتاب === | |||
در قرآن خطاب به یحیی گفته شده است: {{قرآن|یَا یَحْیَیٰ خُذِ الْکِتَابَ بِقُوَّةٍ ۖ|ترجمه=ای یحیی، کتاب [خدا] را به جد و جهد بگیر|سوره=مریم|آیه=۱۲}} معروف و مشهور در میان مفسران این است که منظور از «کتاب» در اینجا «تورات» است، حتی ادعای اجماع و اتفاق در این زمینه کردهاند. ولی بعضی این احتمال را دادهاند که او کتابی ویژه خود داشت (همانند زبور داود) البته نه کتابی که متضمن آئینی جدید و مذهب تازهای باشد.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الإسلامیة، ۱۳۷۱، ج۱۳، ص۲۳ و ۲۴.</ref> آنچه از سیاق آیه به ذهن تبادر دارد این است که مراد از اخذ کتاب به قوة تحقق دادن معارف آن و عمل به دستورات و احکام آن است با عنایت و اهتمام.<ref>طباطبایی، محمدحسین، ترجمه المیزان، قم، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، ۱۳۷۴، ج۱۴، ص۲۲.</ref> | |||
=== شباهت یحیی و عیسی === | |||
خداوند فرزند زکریا را یحیی، و فرزند مریم را عیسی نامید، که کلمه یحیی به معنای «زنده میماند» است و کلمه عیسی هم بطوری که گفتهاند به این معنا است. یحیی را کلمه خوانده است، عیسی را هم کلمه خواند و فرمود بِکَلِمَةٍ مِنْهُ اسْمُهُ الْمَسِیحُ عِیسَی. به او حکم داد و در کودکی کتاب آموخت، به عیسی هم حکم و کتاب داد؛ او را دارای محبتی خدایی معرفی کرد و عیسی را هم احسانگر به مادر معرفی نمود. او را زکات خواند، عیسی را هم مأمور به زکات معرفی نمود. بر او در سه موطن سلام فرستاد، بر عیسی هم فرستاد. او را سید، و عیسی را وجیه نزد خدا خواند. او را حَصور و پیغمبری از صالحین معرفی کرد، عیسی را هم همینطور. همه اینها به خاطر آن بود که خواست دعای زکریا را که فرزندی طیب و ولیی پسندیده و مرضی درخواست کرده بود مستجاب کند، و همه آن کرامتها که در مریم دیده بود را به او نیز مرحمت فرماید.<ref>طباطبایی، محمدحسین، ترجمه المیزان، قم، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، ۱۳۷۴، ج۳، ص۲۷۷.</ref> | |||
[[پرونده:مقام یحیی.jpg|بندانگشتی|مرقد منسوب به حضرت یحیی(ع) در مسجد اموی دمشق]] | [[پرونده:مقام یحیی.jpg|بندانگشتی|مرقد منسوب به حضرت یحیی(ع) در مسجد اموی دمشق]] | ||
== شهادت == | == شهادت == | ||
... | در قرآن کریم درباره کشته شدن یحیی چیزی نیامده است، ولی در اخبار و تفاسیر آمده است «هرودیس» پادشاه هوسباز فلسطین، عاشق «هیرودیا» دختر برادر خود شد، و تصمیم به ازدواج با او گرفت! حضرت یحیی(ع) صریحاً اعلام کرد که این ازدواج نامشروع است و من به مبارزه با چنین کاری قیام خواهم کرد. آن دختر که یحیی را بزرگترین مانع راه خویش میدید تصمیم گرفت در یک فرصت مناسب از وی انتقام گیرد؛ ارتباط خود را با عمویش بیشتر کرد و زیبایی خود را دامی برای او قرار داد. روزی به او گفت: من هیچ چیز جز سر یحیی را نمیخواهم! «هرودیس» که دیوانهوار به آن زن عشق میورزید بیتوجه به عاقبت این کار تسلیم شد و چیزی نگذشت که سر یحیی را نزد آن زن بد کار حاضر ساختند اما عواقبت دردناک این عمل، سرانجام دامان او را گرفت.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، برگزیده تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۸۲، ج۳، ص۸۲. و نیز: جمعی از علمای ماوراءالنهر، ترجمه تفسیر طبری، (قصهها)، ویرایش متن: جعفر مدرس صادقی، تهران، مرکز، ۱۳۹۳، ص۱۸۸.</ref> | ||
در برخی منابع نام این زن «ازبیل» است که همسر حاکم است و خواست دختر خود از شوهر قبلیاش را به عقد حاکم دربیاورد اما یحیی مخالفت کرد و این زن از حاکم یحیی را خواست و خود گلوی او را برید.<ref>عتیق نیشابوری، ابوبکر، قصص قرآن مجید، برگرفته از تفسیر سورآبادی، به اهتمام یحیی مهدوی، تهران، خوارزمی، ۱۳۹۲، ص۲۲۷.</ref> | |||
[[امام حسین(ع)]] درباره یحیی گفته است: «از پستیهای دنیا این است که سر یحیی بن زکریا را به عنوان هدیه برای زن بدکارهای از زنان [[بنیاسرائیل]] بردند».<ref>مکارم شیرازی، ناصر، برگزیده تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۸۲، ج۳، ص۸۲.</ref> | |||
اسکار وایلد (۱۸۵۴–۱۹۰۰م) نمایشنامهنویس مطرح ایرلندی نمایشنامهای به نام سالومه دارد که اقتباسی است از داستان یحیی در عهد جدید.<ref>وایلد، اسکار، سالومه، ترجمه سیروس بهروزی، مقدمه مترجم، تهران، سازمان کتابهای جیبی، ۱۳۴۲.</ref> | |||
{{پایان مطالعه بیشتر}} | {{پایان پاسخ}} | ||
{{مطالعه بیشتر}} | |||
== منابع == | == منابع == | ||
{{پانویس}} | {{پانویس|۲}} | ||
{{شاخه | {{شاخه | ||
| شاخه اصلی = | | شاخه اصلی =تاریخ | ||
| شاخه فرعی۱ = | | شاخه فرعی۱ =پیامبران و امتهای پیشین | ||
| شاخه فرعی۲ = | | شاخه فرعی۲ = | ||
| شاخه فرعی۳ = | | شاخه فرعی۳ = | ||
}} | }} | ||
{{تکمیل مقاله | {{تکمیل مقاله | ||
| شناسه = | | شناسه =شد | ||
| تیترها = | | تیترها =شد | ||
| ویرایش = | | ویرایش =شد | ||
| لینکدهی = | | لینکدهی =شد | ||
| ناوبری = | | ناوبری = | ||
| نمایه = | | نمایه = | ||
| تغییر مسیر = | | تغییر مسیر =شد | ||
| ارجاعات = | | ارجاعات = | ||
| | | ارزیابی کمی = | ||
| تکمیل = | | تکمیل = | ||
| اولویت = | | اولویت =ج | ||
| کیفیت = | | کیفیت =ب | ||
}} | }} | ||
{{پایان متن}} | {{پایان متن}} |
نسخهٔ کنونی تا ۲۹ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۰۸
حضرت یحیی(ع) که بود؟
حضرت یحیی(ع) از پیامبران الهی و فرزند حضرت زکریا(ع) است. یحیی زمانی متولد شد که پدرش زکریا در پیری از خداوند درخواست فرزندی نمود و خداوند دعای او را مستجاب کرد و او متولد شد. نام یحیی را خداوند بر او گذارد. نام یحیی پنج بار در قرآن آمده است. القاب و اوصاف خاصی درباره او در قرآن آمده است از جمله در سوره مریم گفته شده که به یحیی پرهیزکاری، پاکی، حکمت، داده شده است.
این پیامبر در قرآن تصدیقکننده عیسی(ع) معرفی شده است و گفته شده در کودکی به او «حکم» عطا شده است. مفسران درباره حکم نظرات متفاوتی بیان کردهاند. برخی آن را نبوت و برخی آن را دانایی و حکمت دانستهاند.
زندگینامه
حضرت یحیی(ع) فرزند حضرت زکریا(ع) است، او پسر خاله حضرت عیسی(ع) نیز بود؛ بنابر نقل برخی از مورخین، یحیی ششماهه از مادر متولد شد. درباره داستان تولد یحیی آمده است که وقتی حضرت زکریا فاقد فرزند بود و دوران پیری خود را سپری میکرد از خداوند اولادی خواست و خداوند به ولادت یحیی او را بشارت داد.[۱]
یحیی همان یوحنای معمِّد در سنت مسیحی است. بعضی از محققان یحیی را صورت محرّف یوحنا میدانند.[۲]
جایگاه
در نزد مسیحیان یحیی پسرخاله عیسی و تعمیددهنده او است. وی عیسی را تعمیم داد و چون عیسی اظهار نبوت کرد به وی ایمان آورد. یحیی را در زبانهای اروپایی «ژان» یا «جان» مینامند.[۳] حضرت یحیی(ع) در انجیل پیامبر خدا نامیده شده که تصدیق کنندهٔ مسیح(ع) است اما تناقضاتی در این دو مسئله در اناجیل اربعه مشاهده میشود. سه مسئله مهم در تصدیق حضرت عیسی(ع) توسط یحیی(ع) در اناجیل وجود دارد؛ اول آنکه حضرت یحیی(ع)، مسیح(ع) را پسر خدا مینامد. دوم آنکه ایشان را برهٔ خدا مینامد که برای آمرزش گناهان مردم قربانی میشود و سوم آنکه شاگردانش را برای تحقیق درباره مسیح(ع) میفرستد که گویا او را نمیشناخته است. حضرت یحیی(ع) در اناجیل به تعمید دهنده شهرت یافته و انجام عسل تعمید مردم به او نسبت داده شده است. شخصیت یحیی بارها توسط مسیح(ع) ستوده شده و اشاراتی به زهد و پارسایی او و موعظههای ایشان در اناجیل مشاهده میشود.[۴]
احوال یحیی در اقوال صوفیه نمونهای از کمال زهد و تقشف (سختگذرانی) و نشانه استغراق در خوف و حزن در سلوک الی الله عنوان شده است. ابن عربی میگوید چون یحیی به انقباض و خوف و خشیت موصوف بود و به حزن و بکا و رهبت معروف، از این رو یحیی مظهر صفات جلال حق است.[۵]
در بین انبیا معروف است که حضرت یحیی(ع) خیلی زود تحت تأثیر موعظه قرار میگرفت و تأثر و انقلاب شدیدی در او پدید میآمد. تا آنجا که هرگاه حضرت زکریا میخواست بنیاسرائیل را موعظه کند، به جانب چپ و راست نگاه میکرد و اگر حضرت یحیی حاضر بود، نام بهشت و جهنم را نمیبرد.[۶]
صابئین مندایی که نامشان سه بار در قرآن ذکر شده است همان پیروان حضرت یحیی هستند که غسل تعمید یکی از آداب و رسوم اصلی آنهاست.[۷] علامه طباطبایی گفته است شاید «صابئین موحد» پیروان یحیی باشند.[۸]
یحیی در قرآن
در قرآن آمده است که حضرت زکریا(ع) در پیری از خداوند خواست فرزندی پاک و پاکیزه به او عطا کند.[۹] خداوند دعای او را مستجاب نمود و خود نام یحیی را بر این فرزند گذاشت.[۱۰] زکریا شوهرخاله حضرت مریم(س) است و گفته شده چون کرامات حضرت مریم را دید،[۱۱] حس امیدواری در او برانگیخته شد و از خداوند درخواست کرد فرزندی به او بدهد.[۱۲]
اوصاف و القاب
نام یحیی در قرآن (سوره انعام آیه ۸۶) همراه موسی(ع)، هارون، زکریا، عیسی(ع) و الیاس، و چند پیامبر دیگر از صالحان و انبیا شمرده شده است.[۱۳]
در آیات ۱۲ تا ۱۵ سوره مریم مواهب دهگانهای که خداوند به یحیی داده بیان میکند:
۱. «ما فرمان نبوت و عقل و هوش و درایت را در کودکی به او دادیم.» ۲. «و به او رحمت و محبت (نسبت به بندگان) از سوی خود بخشیدیم.» ۳. «و به او پاکی (روح و جان و پاکی عمل) دادیم.» ۴. «و او پرهیزکار بود.» و از آنچه خلاف فرمان پروردگار بود، دوری میکرد. ۵. «او نسبت به پدر و مادرش نیکو کار بود.» ۶. «و جبّار (و متکبر) و عصیانگر نبود» ۷. «او معصیت کار و آلوده به گناه نبود.» ۸ و ۹ و ۱۰. «سلام بر او، آن روز که تولّد یافت، و آن روز که میمیرد، و آن روز که زنده برانگیخته میشود»[۱۴]
یکی از القاب محل تأمل که در قرآن درباره یحیی بکار برده شده است واژه حَصور است. این واژه تنها یک بار در آیه ۳۹ سوره آل عمران و در توصیف یحیی(ع)، آمده است. «حَصُور» از «حَصْر» به معنای «حبس» گرفته شده است، به معنای کسی که خود را از هوا و هوس، منع کرده است؛ این واژه، گاه به معنای کسی که خودداری از ازدواج میکند نیز آمده. این کلمه در قرآن از صفات «یحیی»، بیانگر نهایت عفت و پاکی است، یا بر اثر شرائط خاص زندگی، مجبور به سفرهای متعدد برای تبلیغ آئین الهی بوده، و همچون عیسی مسیح(ع) ناچار به مجرد زیستن گردیده است. این تفسیر، نیز نزدیک به نظر میرسد که منظور از «حصور» کسی است که شهوات و هوسهای دنیا را ترک گفته و در واقع یک مرحله عالی از زهد بوده است.[۱۵] برخی گفتهاند این واژه بر پرهیزکاری سختگیرانه، خویشتنداری یا کف نفس یحیی(ع) دلالت دارد.[۱۶]
تصدیقکننده کلمه الهی
یکی از القاب حضرت یحیی در آیه قرآن ﴿مُصَدِّقاً بِکَلِمَةٍ مِنَ اللَّهِ؛ کلمه خدا [= مسیح] را تصدیق میکند﴾(آل عمران:۳۹) آمده یعنی یحیی تصدیق کننده کلمه الهی خواهد بود آن کلمه الهی حضرت عیسی(ع) میباشد.[۱۷]
جمله «مُصَدِّقاً بِکَلِمَةٍ مِنَ اللَّهِ» دلالت دارد بر اینکه یحیی(ع) از مبلغین دین عیسی(ع) بوده و بنا بر این منظور از کلمه همان عیسی مسیح است، که در ذیل همین آیات در بشارتی که به مریم میدهد عیسی را کلمه خود میخواند.[۱۸] یحیی شش ماه از عیسی(ع) بزرگتر بود و نخستین کسی بود که نبوت او را تصدیق کرد و به سوی او دعوت نمود، و چون در میان مردم به زهد و پاکدامنی، اشتهار تام داشت گرایش او به مسیح(ع) اثر عمیقی در توجه مردم به او گذاشت.[۱۹]
اعطای حکم در کودکی
در قرآن آمده است به یحیی در دوران کودکی «حکم» عطا شده است: ﴿وَآتَیْنَاهُ الْحُکْمَ صَبِیًّا؛ و در کودکی به او دانایی عطا کردیم.﴾(مریم:۱۲) حکم در این آیه به فهم و عقل و نیز به حکمت و به معرفت آداب خدمت و همچنین به فراست صادق و نیز به نبوت تفسیر شده است. علامه طباطبایی معتقد است از آیات قرآن که کلمه حکم در آنها آمده استفاده میشود که حکم غیر از نبوت است و تفسیر آن به نبوت تفسیر صحیحی نیست، و همچنین تفسیرش به معرفت آداب خدمت یا فراست صادق یا عقل هیچیک درست نیست زیرا از لفظ آیه و همچنین از جهت معنا چیزی که دلالت بر یکی از آنها بکند وجود ندارد.[۲۰] مراد به حکم همان علم به معارف حقیقی الهی و کشف حقایقی که در پرده غیب است، و از نظر عادی پنهان است میباشد.[۲۱]
برخی حکم را فهمِ تورات و تفقه در احکام دین،[۲۲]و برخی به معنای دانایی، خردورزی، سنجیدهکاری و درک صحیح شریعت میدانند.[۲۳] طبرسی آن را به معنای نبوت گرفته است.[۲۴]
کتاب
در قرآن خطاب به یحیی گفته شده است: ﴿یَا یَحْیَیٰ خُذِ الْکِتَابَ بِقُوَّةٍ ۖ؛ ای یحیی، کتاب [خدا] را به جد و جهد بگیر﴾(مریم:۱۲) معروف و مشهور در میان مفسران این است که منظور از «کتاب» در اینجا «تورات» است، حتی ادعای اجماع و اتفاق در این زمینه کردهاند. ولی بعضی این احتمال را دادهاند که او کتابی ویژه خود داشت (همانند زبور داود) البته نه کتابی که متضمن آئینی جدید و مذهب تازهای باشد.[۲۵] آنچه از سیاق آیه به ذهن تبادر دارد این است که مراد از اخذ کتاب به قوة تحقق دادن معارف آن و عمل به دستورات و احکام آن است با عنایت و اهتمام.[۲۶]
شباهت یحیی و عیسی
خداوند فرزند زکریا را یحیی، و فرزند مریم را عیسی نامید، که کلمه یحیی به معنای «زنده میماند» است و کلمه عیسی هم بطوری که گفتهاند به این معنا است. یحیی را کلمه خوانده است، عیسی را هم کلمه خواند و فرمود بِکَلِمَةٍ مِنْهُ اسْمُهُ الْمَسِیحُ عِیسَی. به او حکم داد و در کودکی کتاب آموخت، به عیسی هم حکم و کتاب داد؛ او را دارای محبتی خدایی معرفی کرد و عیسی را هم احسانگر به مادر معرفی نمود. او را زکات خواند، عیسی را هم مأمور به زکات معرفی نمود. بر او در سه موطن سلام فرستاد، بر عیسی هم فرستاد. او را سید، و عیسی را وجیه نزد خدا خواند. او را حَصور و پیغمبری از صالحین معرفی کرد، عیسی را هم همینطور. همه اینها به خاطر آن بود که خواست دعای زکریا را که فرزندی طیب و ولیی پسندیده و مرضی درخواست کرده بود مستجاب کند، و همه آن کرامتها که در مریم دیده بود را به او نیز مرحمت فرماید.[۲۷]
شهادت
در قرآن کریم درباره کشته شدن یحیی چیزی نیامده است، ولی در اخبار و تفاسیر آمده است «هرودیس» پادشاه هوسباز فلسطین، عاشق «هیرودیا» دختر برادر خود شد، و تصمیم به ازدواج با او گرفت! حضرت یحیی(ع) صریحاً اعلام کرد که این ازدواج نامشروع است و من به مبارزه با چنین کاری قیام خواهم کرد. آن دختر که یحیی را بزرگترین مانع راه خویش میدید تصمیم گرفت در یک فرصت مناسب از وی انتقام گیرد؛ ارتباط خود را با عمویش بیشتر کرد و زیبایی خود را دامی برای او قرار داد. روزی به او گفت: من هیچ چیز جز سر یحیی را نمیخواهم! «هرودیس» که دیوانهوار به آن زن عشق میورزید بیتوجه به عاقبت این کار تسلیم شد و چیزی نگذشت که سر یحیی را نزد آن زن بد کار حاضر ساختند اما عواقبت دردناک این عمل، سرانجام دامان او را گرفت.[۲۸]
در برخی منابع نام این زن «ازبیل» است که همسر حاکم است و خواست دختر خود از شوهر قبلیاش را به عقد حاکم دربیاورد اما یحیی مخالفت کرد و این زن از حاکم یحیی را خواست و خود گلوی او را برید.[۲۹]
امام حسین(ع) درباره یحیی گفته است: «از پستیهای دنیا این است که سر یحیی بن زکریا را به عنوان هدیه برای زن بدکارهای از زنان بنیاسرائیل بردند».[۳۰]
اسکار وایلد (۱۸۵۴–۱۹۰۰م) نمایشنامهنویس مطرح ایرلندی نمایشنامهای به نام سالومه دارد که اقتباسی است از داستان یحیی در عهد جدید.[۳۱]
منابع
- ↑ عمادزاده، حسین، تاریخ انبیاء، بیجا، اسلام، ۱۳۷۴، ص۷۱۶–۷۱۹.
- ↑ خرمشاهی، قوام الدین، «یحیی»، دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، به کوشش بهاءالدین خرمشاهی، ج۲، ص۲۳۶۸ و ۲۳۶۹.
- ↑ رهبریان، محمدرضا، «یحیی»، دانشنامه معاصر قرآن کریم، سرپرست علمی: سید سلمان صفوی، قم، سلمان آزاده، ۱۳۹۶، ص۱۱۸۳.
- ↑ لطیفی امامی، مریم، بررسی زندگی و شخصیت حضرت زکریا و یحیی(ع) در قرآن و کتاب مقدس، پایاننامه دوره کارشناسی ارشد، قزوین، دانشگاه بینالمللی امام خمینی (ره) دانشکده الهیات و معارف اسلامی، ۱۳۹۰.
- ↑ رهبریان، محمدرضا، «یحیی»، دانشنامه معاصر قرآن کریم، سرپرست علمی: سید سلمان صفوی، قم، سلمان آزاده، ۱۳۹۶، ص۱۱۸۴.
- ↑ مصباح یزدی، محمد تقی، پندهای الاهی، قم، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، ۱۳۹۱، ص۲۲.
- ↑ حیدری سودجانی، اللهیار، بررسی تطبیقی داستان حضرت یحیی(ع) و پیروانش در قرآن، روایات و عهد جدید، پایاننامه کارشناسی ارشد، دانشگاه قم، دانشکده الهیات و معارف اسلامی، ۱۳۹۲.
- ↑ طباطبایی، محمدحسین، ترجمه المیزان، قم، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، ۱۳۷۴، ج۱۳، ص۲۱.
- ↑ سوره آل عمران آیات ۳۸ و ۳۹. سوره مریم آیات ۳ تا ۶.
- ↑ سوره مریم آیه ۷. سوره آل عمران آیه ۳۹. سوره انبیاء آیات ۸۹ و ۹۰.
- ↑ سوره آل عمران آیه ۳۷.
- ↑ قرآن کریم، ترجمه و پانوشتهای توضیحی: محمدعلی کوشا، تهران، نی، ۱۴۰۱، ص۵۴.
- ↑ خرمشاهی، قوام الدین، «یحیی»، دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، به کوشش بهاءالدین خرمشاهی، ج۲، ص۲۳۶۸.
- ↑ مکارم شیرازی، ناصر، برگزیده تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۸۲، ج۳، ص۸۱.
- ↑ مکارم شیرازی، ناصر، لغات در تفسیر نمونه، قم، امام علی بن ابی طالب علیه السلام، ۱۳۸۷، ص۱۸۷.
- ↑ مکوند، محمود، فلاح پور، امیرحسین، «بازخوانی مفهوم قرآنی «حصور» در توصیف یحیی نبی(ع)»، نشریه مطالعات قرآنی و فرهنگ اسلامی» دوره ۴، شماره ۴، (زمستان ۱۳۹۹).
- ↑ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، مؤسسه الوفا، ۱۴۰۳ه، ج۱۴، ص۱۶۹؛ سید بن طاووس، سعد السعود، قم، دارالذخائر، ص۲۲۱.
- ↑ طباطبایی، محمدحسین، ترجمه المیزان، قم، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، ۱۳۷۴، ج۳، ص۲۷۷.
- ↑ مکارم شیرازی، ناصر، برگزیده تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۸۲، ج۲، ص۵۳۴.
- ↑ طباطبایی، محمدحسین، ترجمه المیزان، قم، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، ۱۳۷۴، ج۱۴، ص۲۳.
- ↑ طباطبایی، محمدحسین، ترجمه المیزان، قم، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، ۱۳۷۴، ج۱۴، ص۲۳.
- ↑ کاشانی، فتحالله بن شکرالله، منهج الصادقین فی إلزام المخالفین، تهران، کتابفروشی اسلامیه، بیتا، ج۵، ص۳۸۴.
- ↑ قرآن کریم، ترجمه و پانوشتهای توضیحی: محمدعلی کوشا، تهران، نی، ۱۴۰۱، ص۳۰۶.
- ↑ طبرسی، فضل بن حسن، ترجمه تفسیر جوامع الجامع، ترجمه علی عبدالحمیدی و دیگران، مشهد، آستان قدس رضوی، ۱۳۷۵، ج۴، ص۳۰.
- ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الإسلامیة، ۱۳۷۱، ج۱۳، ص۲۳ و ۲۴.
- ↑ طباطبایی، محمدحسین، ترجمه المیزان، قم، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، ۱۳۷۴، ج۱۴، ص۲۲.
- ↑ طباطبایی، محمدحسین، ترجمه المیزان، قم، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، ۱۳۷۴، ج۳، ص۲۷۷.
- ↑ مکارم شیرازی، ناصر، برگزیده تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۸۲، ج۳، ص۸۲. و نیز: جمعی از علمای ماوراءالنهر، ترجمه تفسیر طبری، (قصهها)، ویرایش متن: جعفر مدرس صادقی، تهران، مرکز، ۱۳۹۳، ص۱۸۸.
- ↑ عتیق نیشابوری، ابوبکر، قصص قرآن مجید، برگرفته از تفسیر سورآبادی، به اهتمام یحیی مهدوی، تهران، خوارزمی، ۱۳۹۲، ص۲۲۷.
- ↑ مکارم شیرازی، ناصر، برگزیده تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۸۲، ج۳، ص۸۲.
- ↑ وایلد، اسکار، سالومه، ترجمه سیروس بهروزی، مقدمه مترجم، تهران، سازمان کتابهای جیبی، ۱۳۴۲.