پیش نویس:زیارت: تفاوت میان نسخه‌ها

۲۱٬۱۴۷ بایت اضافه‌شده ،  جمعهٔ ‏۱۳:۳۰
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۷۲: خط ۷۲:


[14] . ر . ك ، تهذيب الاحكام، ج 56، ص 108 .
[14] . ر . ك ، تهذيب الاحكام، ج 56، ص 108 .


https://pasokh.org/fa/Question/View/7687/%D8%A7%D8%B2-%D8%AF%D9%8A%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D9%82%D8%B1%D8%A2%D9%86-%D9%88-%D8%B1%D9%88%D8%A7%D9%8A%D8%A7%D8%AA%D8%8C-%D8%B2%D9%8A%D8%A7%D8%B1%D8%AA-%D8%A7%D9%87%D9%84-%D9%82%D8%A8%D9%88%D8%B1-%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D8%AA-%D8%A7%D8%B3%D8%AA/?SearchText=%D8%B2%DB%8C%D8%A7%D8%B1%D8%AA&LPhrase=
https://pasokh.org/fa/Question/View/7687/%D8%A7%D8%B2-%D8%AF%D9%8A%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D9%82%D8%B1%D8%A2%D9%86-%D9%88-%D8%B1%D9%88%D8%A7%D9%8A%D8%A7%D8%AA%D8%8C-%D8%B2%D9%8A%D8%A7%D8%B1%D8%AA-%D8%A7%D9%87%D9%84-%D9%82%D8%A8%D9%88%D8%B1-%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D8%AA-%D8%A7%D8%B3%D8%AA/?SearchText=%D8%B2%DB%8C%D8%A7%D8%B1%D8%AA&LPhrase=
خط ۱۴۶: خط ۱۴۸:


[8] . ر.ك: كامل الزيارات، ص 126؛ و ر.ك: شوشتري، خصائص الحسينيه، قم، انتشارات نبي الزهرا.
[8] . ر.ك: كامل الزيارات، ص 126؛ و ر.ك: شوشتري، خصائص الحسينيه، قم، انتشارات نبي الزهرا.


https://pasokh.org/fa/Question/View/70785/%D8%A7%D8%AF%D9%84%D9%87-%D9%88%D9%87%D8%A7%D8%A8%DB%8C%D8%AA-%D8%AF%D8%B1-%D9%85%D9%88%D8%B1%D8%AF-%D8%AD%D8%B1%D9%85%D8%AA-%D8%B2%DB%8C%D8%A7%D8%B1%D8%AA-%D9%82%D8%A8%D9%88%D8%B1-%D9%88-%D8%B4%D8%AF-%D8%B1%D8%AD%D8%A7%D9%84-%DA%86%DB%8C%D8%B3%D8%AA-%D8%B4%DB%8C%D8%B9%D9%87-%D9%88-%D8%A7%D9%87%D9%84-%D8%B3%D9%86%D8%AA-%DA%86%D9%87-%D9%BE%D8%A7%D8%B3%D8%AE%DB%8C-%D8%A8%D8%B1-%D8%B1%D8%AF-%D8%A7%DB%8C%D9%86-%D9%81%D8%AA%D9%88%D8%A7%DB%8C-%D8%A2%D9%86%D9%87%D8%A7-%D8%AF%D8%A7%D8%AF%D9%87-%D8%A7%D9%86%D8%AF/?SearchText=%D8%B2%DB%8C%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D8%AF%D8%B1%20%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85&LPhrase=
https://pasokh.org/fa/Question/View/70785/%D8%A7%D8%AF%D9%84%D9%87-%D9%88%D9%87%D8%A7%D8%A8%DB%8C%D8%AA-%D8%AF%D8%B1-%D9%85%D9%88%D8%B1%D8%AF-%D8%AD%D8%B1%D9%85%D8%AA-%D8%B2%DB%8C%D8%A7%D8%B1%D8%AA-%D9%82%D8%A8%D9%88%D8%B1-%D9%88-%D8%B4%D8%AF-%D8%B1%D8%AD%D8%A7%D9%84-%DA%86%DB%8C%D8%B3%D8%AA-%D8%B4%DB%8C%D8%B9%D9%87-%D9%88-%D8%A7%D9%87%D9%84-%D8%B3%D9%86%D8%AA-%DA%86%D9%87-%D9%BE%D8%A7%D8%B3%D8%AE%DB%8C-%D8%A8%D8%B1-%D8%B1%D8%AF-%D8%A7%DB%8C%D9%86-%D9%81%D8%AA%D9%88%D8%A7%DB%8C-%D8%A2%D9%86%D9%87%D8%A7-%D8%AF%D8%A7%D8%AF%D9%87-%D8%A7%D9%86%D8%AF/?SearchText=%D8%B2%DB%8C%D8%A7%D8%B1%D8%AA%20%D8%AF%D8%B1%20%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85&LPhrase=
سوال
ادله وهابیت در مورد حرمت زیارت قبور و شد رحال چیست؟ شیعه و اهل سنت چه پاسخی بر رد این فتوای آنها داده اند؟
پاسخ
فرقه وهابیت هیچ دلیلی بر حرمت زیارت قبور ندارد، بلکه این فرقه گرفتار یک سلسله اوهام شده و فقط به دنبال بهانه برای تکفیر مسلمانان می­باشد. این فرقه كه توسط محمد بن عبدالوهاب در قرن دوازدهم قمري ابداع و پايه‌گذاري شد، براساس عقايد ابن تيميه و ابن قيم جوزي، هم در عرصه اعتقادات و هم در حوزة فقه و احكام در مقابل مسلمانان، اعم از شيعه و سني، بلكه در حقيقت در برابر دين مبين اسلام قد علم كرده و با اين بدعت، اسلام را منحصر به خود دانسته و ساير مسلمين را خارج از دين اسلام و محكوم به كفر و شرك كرده‌اند. وهابیت آموزه­های اسلامی را با سلیقه و ذوق خاصی که بتواند مسلمانان را با آن تکفیر کند تفسیر نموده است. از این جمله اعتقاد خاص اين فرقه در مسئله توحيد در عبادت است. وهابي‌ها با داخل نمودن امور متعددي در معناي عبادت، دايره توحيد در عبادت را آن قدر ضيق كرده‌اند كه امكان عملي بر طبق آن را باقي نگذاشته است و در مقام عمل حتي خود آنان هم نمي‌توانند از موحّدين در عبادت به شمار آيند. ابن تيميه مي‌گويد: عبادت اسم جامعي است براي هر چه كه خداوند آن را دوست‌ داشته و مي‌پسندد و اين چيز مي‌تواند در قالب گفتار باشد و مي‌تواند به شكل عمل باطني، و ظاهري مثل نماز، زكات، روزه و حج، راستگويي، اداء امانت، صله ارحام از انسان صادر گردد.'''[1]'''  آنان هر عملي را كه حاكي از احترام و تعظيم غير خدا باشد موجب شرك و كفر مي‌دانند و لذا به پيروي از اين عقيده، شفاعت، توسل، تبرك زيارت قبور انبياء و اولياء و احترام به ارواح آنان، فرستادن صلوات با صداي بلند بر پيامبر اسلام خصوصاً در كنار قبر آن حضرت، جشن و شادي در ميلادهاي پيامبر و ائمه ـ عليهم السّلام ـ سوگواري در روزهاي وفات و شهادت آنان وساختن قبّه بر قبور مبارك آنان و هر چيز ديگري كه از احترام،‌تعظيم، تقدس آنها چه در عمل و چه در قول حكايت بكند به اعتقاد وهابيت حرام و غيرمشروع بوده و اعتقاد به اين امور و عمل به آنها را باعث شرك و كفر مي‌دانند.  وهابي‌ها دقيقاً بر خلاف آيات قرآني و روايات نبوي و سيره اصحاب و مسلمين و حكم عقل قدم برداشته و عبادت را بر طبق خواست و ميل خودشان طوري تفسير كرده‌اند كه نه تنها راه و طريق بسوي اسلام را مسدود نموده‌اند، بلكه خط بطلان بر دين مبين اسلام كشيده و امكان مسلمان شدن را از هر كسي گرفته‌اند.
در اينكه عبادت فقط براي خدا است و عبادت غير خدا با توحيد در عبادت منافات دارد هيچ شك و ترديدي نه شرعاً‌ و نه عقلاً وجود ندارد. و لكن هر فعل يا قول انسان حاكي از تعظيم، تكريم غير خدا و نيز تذلل، خضوع و خشوع در برابر غير خدا نمي‌تواند عبادت باشد. چون بالاترين درجه خشوع و خضوع كه عبارت از سجده باشد در برابرغير خدا در قرآن نه تنها جايز شمرده شده است بلكه امر و دستور الهي بر آن وجود دارد.'''[2]''' اگر سجده از مصاديق عبادت باشد هرگز خداوند به ملائكه دستور نمي‌داد كه در برابر حضرت آدم ـ عليه السلام ـ  به سجده بيافتند و نيز شيطان نبايد در اثر عدم سجده كافر شده و ملعون درگاه الهي قرار مي‌گرفت، بلكه بنابر معيار وهابيت بايد از موحدين بشمار مي‌آمد و اين فرشته‌ها است كه با اين عمل‌شان كافر شده‌اند.
به هر حال اساس اين اعتقادات كلي وهابيت را دشمني و عداوت سران و پيشوايان وهابيت با اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ تشكيل مي‌دهد. یعنی بزرگان وهابیت چون ادامه دهنده راه بنی امیه و دشمنان اهل بیت بوده و هستند، برای این هدف حرمت و شرک و کفر را در رابطه با زیارت و توسل و شفاعت و امثال اینها مطرح می­کنند زیرا این مطالب بیشتر در باره اهل بیت (ع) موضوعیت دارند.
وهابیت تنها دلیلی را که بر حرمت زیارت قبور توانسته اقامه کند حدیث «لا تُشدّ الرحال» است که در متون اهل سنت آمده است. این حدیث مستمسک وهابیت برای حرمت زیارت قبور شده و بزرگان وهابیت مثل ابن تیمیه و ابن قیم جوزی و محمد بن عبدالوهاب و امثال آنان در کتابهای خود به این حدیث به صورت فراوان پرداخته و بر محور آن حرمت زیارت قبور را نتیجه گرفته­اند. این حدیث در متون اهل سنت اینگونه نقل شده است: «... عن أبي هُرَيْرَةَ يَبْلُغُ بِهِ النبي (ص) لَا تُشَدُّ الرِّحَالُ إلا إلى ثَلَاثَةِ مَسَاجِدَ مَسْجِدِي هذا وَ مَسْجِدِ الْحَرَامِ وَ مَسْجِدِ الْأَقْصَى»'''[3]'''؛ از ابو هریره نقل شده که از پیامبر به او رسیده است که بار سفر بسته نمی­شود، مگر به سوی سه مسجد، مسجد من(مسجد النبی)، و مسجد الحرام و مسجد الاقصی.
ما به عنوان نمونه از دو کتاب معتبر وهابی­ها استدلال به این حدیث را بر حرمت زیارت قبور نقل می­کنیم:
سلیمان بن عبدالله بن عبدالوهاب در شرح کتاب توحید پدر بزرگش حرمت زیارت قبور را از این حدیث اینگونه نتیجه می­گیرد:
«از چیزی که بر نهی از سفر به سوی قبور و امثال آن دلالت دارد  حدیثی است که در صحیحین ابی سعید  از پیامبر (ص)نقل کرده است که فرمود: لا تشد الرحال إلا إلى ثلاثة مساجد، المسجد الحرام ومسجدي هذا والمسجد الأقصى. پس در این نفی شد الرحال زیارت قبور و مشاهد نیز داخل می شود یا به اعتبار اینکه نهی از سفر است و یا به اعتبار اینکه نفی استحباب می باشد.  اما در یک روایت صحیح به صراحت  با صیغه نهی آمده است. پس نهی برای آن تعیین می­شود و به همین علت صحابه منع را از آن فهمیده است.»[4]
ابن تیمیه که تمام عقاید وهابیت از او سرچشمه گرفته است در این رابطه می­گوید: « هیچ کسی برای وقوف در غیر عرفات نباید سفر کند و نیز برای وقوف به مسجد اقصی  و  قبر  هیچ یکی از انبیاء و مشایخ و غیر آنها و مسلمانان بر این اتفاق دارند بلکه قول علماء بر این ظهور بیشتر دارد که که هیچ کسی نباید برای زیارت قبری از قبور سفر کند و لکن زیارت قبور با زیارت شرعی برای کسی که با این زیارت به آن نزدیک می شود مانعی ندارد چنانچه که زیارت مسجد قباء از مدینه زیارت شود و هیچ کسی نباید به سوی آن سفر کند به خاطر نهی پیامبر اسلام از سفر مگر به سوی مسجد سه گانه. و این به خاطر اینست که دین مبنی بر دو اصل است یکی اینکه عبادت نشود مگر خدای یگانه­ای که شریک ندارد و این خدا هم عبادت نشود مگر با آنچه که تشریع شده است و با بدعت او را عبادت نکنیم چناچه که خداوند متعال فرمود است: فمن كان يرجو لقاء ربه فليعمل عملا صالحا ولا يشرك بعبادة ربه احدا. و ...» [5]
این تمام دلیل و استدلال وهابی­ها بر حرمت زیارت قبور می­باشد که در کتابهای مختلف آنها منعکس شده است. لکن با بیان مطالبی زیر روشن خواهد شد که نه تنها این حدیث حتی از دیدگاه علماء اهل سنت بر حرمت زیارت قبور دلالت ندارد بلکه احادیث متعددی بر جواز بلکه بر استحباب زیارت قبور در متون معتبر اهل سنت از پیامبر اسلام (ص) نقل شده است.
1.حدیث شدالرحال هیچ دلالتی بر حرمت زیارت قبور ندارد بلکه حتی بر حرمت سفر به سوی غیر مساجد سه گانه نیز دلالت ندارد؛ زیرا اولا موضوع این حدیث مساجد می­باشد نه قبور و لذا قبور از تحت این حدیث موضوعا خارج می­باشند و وهابی­ها بدون ارائه هیچ دلیلی می­گویند که زیارت قبور نیز داخل در این روایت می­شود. ثانیا کلمه« لَا تُشَدُّ الرِّحَالُ » نهی نیست که از آن حرمت سفر به سوی غیر این سه مسجد به دست آید بلکه صیغه­ای نفی است به این معنا که به سوی غیر از این سه مسجد بار سفر بسته نمی شود و در کتاب شرح توحید نویسنده فقط ادعا کرده است که در یک روایت صحیح دیگر، این حدیث با صیغه نهی نقل شده است در حالی که نه این حدیث را نقل کرده است و نه منبعی را که این حدیث در آن نقل شده باشد!. ثالثا به گفته علماء اهل سنت این سخن رسول خدا بر فضلیت این سه مسجد دلالت دارد . یعنی اگر کسی می­خواهد سفر کند به سوی این سه مسجد سفر کند و در آنها به عبادت بپردازد. بر این مطلب در کتابهای متعدد اهل سنت تاکید شده است. ابو سعید در کتاب فضائل مکه می­گوید: « مکه حرم خداوند است و کسانی که در مکه هستند از عذاب خدا در امان می­باشند  و یک روز ماندن در حرم خدا بهتر از روزه گرفتن و ماندن یک دهر در غیر آن است و به همین علت است که از رسول خدا روایت شده است که:  لا تشد الرحال إلا الى ثلاثة مساجد مسجدي هذا والمسجد الحرام والمسجد الأقصى. و از مساجد دیگری نام نبرده است. و نیز فرموده است : یک نماز در مسجد من (مسجد النبی) با هزار نماز در جاهای دیگر برابری می­کند به جز مسجد الحرام که یک نماز در آن برابر با صد هزار نماز در جاهای دیگر است. و یک نماز در مسجد الاقصی برابر با پانصد نماز در جاهای دیگر می باشد». '''[6]'''
  نووی نیز در شرح صحیح مسلم گفته است که این حدیث فضیلت این مساجد سه گانه را بیان می­کند و معنای آن در نزد جمهور علماء اینست که شد رحال به سوی غیر این مساجد فضیلتی ندارد و اینکه برخی می­گویند شد رحال به سوی غیر این مساجد سه گانه حرام است یک سخن غلط و باطل می­باشد.'''[7]'''
2.ابن حجر عسقلانی شارح صحیح بخاری می­گوید اگر ما حدیث شدالرحال را به صورت مطلق بگیریم و آن را بر حرمت سفر به سوی غیر این مساجد سه گانه حمل کنیم تمام سفر ها مثل سفر برای تجارت و صله رحم و طلب علم و امثال آنها حرام می­شوند. و لذا معنای درست این حدیث این خواهد بود که برای عبادت و نماز به سوی این مساجد بار سفر بسته شود و به سوی مساجد دیگر فضیلتی برای این کار نیست. بنا براین سخن کسی که گفته است سفر برای زیارت قبر شریف(قبر نبی) و قبرهای صالحین حرام است باطل می­شود. [8]
افزون بر اینکه این حدیث هیچگونه دلالتی بر حرمت زیارت قبور ندارد احادیثی در متون اهل سنت نقل شده که دلالت بر استحباب زیارت قبور دارند. هرچند در برخی از این احادیث آمده است که در ابتداء زیارت قبور از طرف پیامبر اسلام منع شده لکن بعدا یا بلا فاصله این منع نسخ شده و پیامبر اسلام (ص) به زیارت قبور دستور داده­اند و درنتیجه زیارت قبور از طرف رسول خدا در این روایات جایز بلکه مستحب قرار داده شده است.   
1.حاکم نیشابوری می­گوید احادیثی که در نهی زیارت قبور آمده اند منسوخ شده اند و ناسخ آن حدیثی است که از پیامبر اسلام نقل شده که فرمود: «قد كنت نهيتكم عن زيارة القبور ألا فزوروها فقد أذن الله تعالى لنبيه (ص) في زيارة قبر أمه و هذا الحديث مخرج في الكتابين الصحيحين للشيخين رضي الله عنهما» یعنی من قبلا از زیارت قبور شما را منع کرده بودم اما آگاه باشید پس قبرها را زیارت کنید به راستی که خداوند متعال به پیامبرش اجازه داد که قبر مادرش را زیارت کند. این حدیث در صحیحین (صحیح بخاری و مسلم)نقل شده است. و در نقل دیگری آمده است که پیامبر(ص) فرمود:« نهيتكم عن زيارة القبور فزوروها فإن فيها عبرة»؛ من شما را از زیارت قبور منع کرده بودم پس قبر ها را زیارت کنید زیرا این کار عبرت برای شما است.'''[9]''' و نیز نقل شده که پیامبر فرمود: «ألا فزوروا القبور فإنها تزهد في الدنيا وتذكر الآخرة» یعنی آگاه باشید قبرها را زیارت کنید زیرا قبرها موجب زهد در دنیا و یاد آخرت می شود. و باز نقل شده است: «نهيتكم عن زيارة القبور فزوروها فإنها تذكركم الموت» یعنی شما را از زیارت قبرها نهی کرده بودم پس آنها را زیارت کنید زیرا قبر­ها مرگ را به یاد شما می­آورد.'''[10]'''
در صحیح مسلم نیز آمده است که سفارش پيامبر اين است كه به زيارت اهل قبور برويد كه اين عمل ماية ياد آوري سراي ديگر است.'''[11]'''
2. نووی می­گوید در حدیثی که پیامبر (ص) در زیارت قبرستان بقیع فرموده است که گفته شود « ...السلام عليكم دار قوم مؤمنين وانا ان شاء الله بكم لاحقون» دليل بر استحباب زیارت قبور است و سلام دادن به اهل قبور و دعاء برای آنان و ترحم بر آنان مستحب می­باشد. و از این سخن که «يخرج من آخر الليل إلى البقيع » د ر این حدیث آمده است، به دست می­آید که زیارت در آخر شب فضیلت دارد. '''[12]'''
2.در کتاب بحر رائق که کتاب فقهی اهل سنت می­باشد فتوا داده شده است که زیارت قبور مانعی ندارد به دلیل اینکه پیامبر اسلام(ص)فرمود«إنِّي كُنْت نَهَيْتُكُمْ عن زِيَارَةِ الْقُبُورِ أَلَا فَزُورُوهَا» و به دلیل اینکه امت اسلامی از زمان رسول خدا تا امروز این کار را انجام می­دهد.'''[13]'''
از آنچه که بیان شد این نتیجه حاصل می­گردد که زیارت قبور نه تنها حرام نمی­باشد بلکه به دلیل عبرت گرفتن و یاد آوری مرگ و قیامت و زهد در دنیا مستحب است و لذا این  عمل به طور كلي سيره مسلمين بوده و خلفا و حكام به زيارت قبر پيامبر و قبور اولیائ و صالحین مي­رفتند و تا امروز این سنت حسنه در میان مسلمانان ادامه دارد.
----'''[1]''' . سبحاني، جعفر، في ظلال التوحيد، مؤسسه امام صادق ـ عليه السلام ـ  1412 ق، ص 25.
'''[2]'''  . بقره/34.
'''[3]''' صحيح مسلم، تأليف: مسلم بن الحجاج أبو الحسين القشيري النيسابوري، دار النشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت، تحقيق: محمد فؤاد عبد الباقي ج2ص1014.
'''[4]''' . يسير العزيز الحميد في شرح كتاب التوحيد، سليمان بن عبد الله بن محمد بن عبد الوهاب، دار النشر: مكتبة الرياض الحديثة – الرياض. ج1ص 313.
'''[5]''' . كتب ورسائل وفتاوى شيخ الإسلام ابن تيمية، أحمد عبد الحليم بن تيمية الحراني أبو العباس، دار النشر: مكتبة ابن تيمية، الطبعة: الثانية، تحقيق: عبد الرحمن بن محمد بن قاسم العاصمي النجدي ج26ص150-151.
'''[6]''' . فضائل مكة والسكن فيها، تأليف: الحسن بن يسار البصري أبو سعيد، دار النشر: مكتبة الفلاح - الكويت - 1400، تحقيق: سامي مكي العاني ج1ص22.
'''[7]''' . مسلم بن حجاج نیشابوری، الصحیح لمسلم(مع شرح الامام محی الدین نووی)،ج4ص326، پاکستان، مکتبه البشری، چاپ دوم، 1430ق.
'''[8]''' . فتح الباري شرح صحيح البخاري، تأليف: أحمد بن علي بن حجر أبو الفضل العسقلاني الشافعي، دار النشر: دار المعرفة - بيروت، تحقيق: محب الدين الخطيب ج3ص66
'''[9]''' . المستدرك على الصحيحين، محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاكم النيسابوري، دار النشر: دار الكتب العلمية - بيروت - 1411هـ - 1990م، الطبعة: الأولى، تحقيق: مصطفى عبد القادر عطا ، ج1ص530.
'''[10]''' المستدرك على الصحيحين، ج1ص531 .
'''[11]''' . صحيح مسلم، جلد 3 دارالكتب العلميه، بيروت باب مايقال عند دخول القبور، صفحه 64.
'''[12]''' . شرح النووی ج 7ص41 صحيح مسلم بشرح النووي، تأليف: أبو زكريا يحيى بن شرف بن مري النووي، دار النشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت - 1392، الطبعة: الطبعة الثانية
'''[13]''' .البحر الرائق، ج2ص210
۱٬۳۲۱

ویرایش