پیش نویس:پدیده حیات و مرگ در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

ابرابزار
بدون خلاصۀ ویرایش
(ابرابزار)
 
(یک نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۹: خط ۹:
{{درگاه|واژه‌ها}}
{{درگاه|واژه‌ها}}


[[قرآن کریم و معرفی اهداف آن|قرآن کریم]] در آیات فراوانی از دو پدیده [[حیات طیبه در قرآن|حیات]] و [[مرگ]] که از پدیده‌های عجیب عالم آفرینش می‌باشند، سخن به میان آورده و اساساً حیات در منطق قرآن به‌طور مطلق فیضی عالی و بالاتر و فراتر از جسم محسوس است.
[[قرآن کریم]] در آیات فراوانی از دو پدیده [[حیات]] و [[مرگ]] که از پدیده‌های عجیب عالم آفرینش می‌باشند، سخن به میان آورده و اساساً حیات در منطق قرآن به‌طور مطلق فیضی عالی و بالاتر و فراتر از جسم محسوس است.
== اشاره‌های قرآن به مرگ و حیات ==
 
در آیات متعددی از موضوع مرگ و زندگی یاد شده است. در ادامه برخی از این موارد که در موضوع متفاوت هستند، گزارش می‌شود.
در آیات متعددی از موضوع مرگ و زندگی یاد شده است. در ادامه برخی از این موارد که در موضوع متفاوت هستند، گزارش می‌شود.


====== 1.حیات و مرگ تمام موجودات در اختیار و دست [[شناخت خدا|خداوند]]  ======
== حقیقت حیات و مرگ ==
{{قرآن|اَلَّذِي خَلَقَ اَلْمَوْتَ وَ اَلْحَيٰاةَ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً وَ هُوَ اَلْعَزِيزُ اَلْغَفُورُ|ترجمه=نكه مرگ و زندگى را آفريد تا شما را بيازمايد كه كدامتان نيكوكارتريد، و او تواناى شكست‌ناپذير و بسيار آمرزنده است|سوره=ملک|آیه=2}}
{{قرآن|کَیْفَ تَکْفُرُونَ بِاللَّهِ وَ کُنْتُمْ أَمْواتاً فَأَحْیاکُمْ ثُمَّ یُمِیتُکُمْ ثُمَّ یُحْیِیکُمْ ثُمَّ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ|ترجمه=چگونه کافر می‌شوید به خدا و حال آنکه مرده بودید و خدا شما را زنده کرد و دیگر بار بمیراند و باز زنده کند و عاقبت به سوی او بازگردانده می‌شوید؟ !|سوره=بقره|آیه=۲۸}}


حیات و مرگ تمام موجودات در اختیار و دست [[شناخت خدا|خداوند]] متعال است؛ كلمه "حيات" در مورد چيزى بكار مى‌رود كه آن چيز حالتى دارد كه به خاطر داشتن آن حالت داراى شعور و اراده شده است. و كلمه "موت" به معناى نداشتن آن حالت است، چيزى كه هست به طورى كه از تعليم قرآن برمى‌آيد معناى ديگرى به خود گرفته، و آن عبارت از اين است كه همان موجود داراى شعور و اراده از يكى از مراحل زندگى به مرحله‌اى ديگر منتقل شود، قرآن كريم صرف اين انتقال را موت خوانده با اينكه منتقل شونده شعور و اراده خود را از دست نداده، هم چنان كه از آيه " نَحْنُ قَدَّرْنٰا بَيْنَكُمُ اَلْمَوْتَ‌  ... فِي مٰا لاٰ تَعْلَمُونَ "  اين معنا استفاده مى‌شد، بنا بر اين ديگر نبايد پرسيد: چرا در آيه مورد بحث فرموده:" خدا موت و حيات را آفريده "مگر مرگ هم آفريدنى است‌؟ چون گفتيم: از تعليم قرآن برمى‌آيد كه مرگ به معناى عدم حيات نيست، بلكه به معناى انتقال است. امرى است وجودى كه مانند حيات خلقت‌پذير است. علاوه بر اين اگر مرگ را امر عدمى بگيريم، همانطور كه عامه مردم هم چنين مى‌پندارند، باز خلقت پذير هست، چون اين عدم با عدمهاى صرف فرق دارد و مانند كورى و تاريكى، عدم ملكه است، كه حظى از وجود دارد  <ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=المیزان|نام خانوادگی=محمد حسین طباطبایی|جلد=19|صفحه=585}}</ref>
حیات بر تنتان پوشانید» (کَیْفَ تَکْفُرُونَ بِاللَّهِ وَ کُنْتُمْ أَمْواتاً فَأَحْیاکُمْ).
 
====== 2.[[مرگ]] همواره در تعقیب [[حقیقت انسان|انسان‌هاست]] و زندگی و حیات در دنیا فریبنده است ======
 
{{قرآن|کُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ … وَ مَا الْحَیاةُ الدُّنْیا إِلاَّ مَتاعُ الْغُرُورِ|ترجمه=هر كسى چشندۀ مرگ است ،و جز اين نيست كه در روز قيامت به طور كامل پاداش هايتان را دريافت مى‌كنيد، پس هركس از آتش دور نگه داشته شده و به بهشت درآورده شود، بى گمان رستگار شده است و زندگى دنيوى، جز كالاى فريب نيست|سوره=آل عمران|آیه=185}}
 
قانون عمومی مرگ به دنبال بحث در باره لجاجت مخالفان و افراد بى ايمان، اين آيه، اشاره به قانون عمومى مرگ و سرنوشت مردم در رستاخيز مى‌كند، تا هم دلدارى براى پيامبر ص و مؤمنان باشد و هم هشدارى به مخالفان گناهكار!. اين آيه نخست اشاره به قانونى مى‌كند كه حاكم بر تمام موجودات زنده جهان است و مى‌گويد تمام زندگان خواه و ناخواه روزى مرگ را خواهند چشيد ( كُلُّ نَفْسٍ ذٰائِقَةُ اَلْمَوْتِ‌  ). گرچه بسيارى از مردم مايلند، كه فناپذير بودن خود را فراموش كنند ولى اين واقعيتى است، كه اگر ما آن را فراموش كنيم، آن هرگز ما را فراموش نخواهد كرد، حيات و زندگى اين جهان، بالآخره پايانى دارد، و روزى ميرسد كه مرگ به سراغ هر كس خواهد آمد و ناچار است از اين جهان رخت بربندد. منظور از" نفس "در آيه مجموعه جسم و جان است، اگر چه گاهى نفس در قرآن، تنها به روح نيز اطلاق مى‌شود، و تعبير به چشيدن اشاره به احساس كامل است، زيرا گاه مى‌شود انسان غذايى را با چشم مى‌بيند و يا با دست لمس مى‌كند، ولى اينها هيچكدام احساس كامل نيست، مگر زمانى كه بوسيله ذائقه خود آن را بچشد، و گويا در سازمان خلقت بالآخره مرگ نيز يك نوع غذا براى آدمى و موجودات زنده است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=تفسیر نمونه|نام خانوادگی=آیت الله مکارم شیرازی|جلد=3|صفحه=200}}</ref>
 
====== 3.چگونگی حیات و [[مرگ]] [[مؤمنان]]: ======
 
{{قرآن|الا ان اولیاءالله لاخوف علیهم و لاهم یحزنون، الذین امنوا و کانوا یتقون لهم البشری فی الحیاة الدنیا و فی الاخرة لاتبدیل لکمات الله ذلک هو الفوز العظیم|ترجمه=آگاه باشيد كه همانا دوستانِ خدا نه ترسى بر آنان است و نه اندوهگين مى‌شوند  براى آنها در زندگى دنيا و در آخرت نويد [پاداش نيكو] است [و] هيچ دگرگونى براى كلمات خدا نيست، و اين همان رستگارى بزرگ است|سوره=یونس|آیه=62.63.64}}


خداى تعالى در اين آيه شريفه اولياى خود را بشارتى اجمالى مى‌دهد، بشارتى كه در عين اجمالى بودن مايه روشنى چشم آنان است، حال اگر منظور از جمله " لَهُمُ اَلْبُشْرىٰ‌"  انشاى بشارت باشد، و معنايش اين باشد: "بشارت باد آنان را كه..." در نتيجه معنايش اين خواهد بود كه اين بشارت هم در دنيا براى آنان واقع مى‌شود و هم در آخرت واقع خواهد شد، و اگر انشاء نباشد بلكه خبر باشد، و خواسته باشد بفرمايد: "خداى تعالى بزودى اولياى خود را در دنيا و آخرت بشارت مى‌دهد" و بعدها بشارت در دنيا و آخرت واقع مى‌شود، ولى آيا آن نعمتى هم كه بشارت آن را داده تنها در آخرت تحقق مى‌يابد، و يا هم در دنيا و هم در آخرت‌؟ آيه شريفه از آن ساكت است. و اينكه فرمود: " لاٰ تَبْدِيلَ لِكَلِمٰاتِ اَللّٰهِ "  اشاره است به اينكه اين بشارت قضاى حتمى الهى است. و در كلام خداى تعالى مواردى ديگر نيز هست كه در آن موارد به مؤمنين بشارتهايى داده كه بر اولياى خدا منطبق است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=المیزان|نام خانوادگی=محمدحسین طباطبایی|جلد=10|صفحه=136}}</ref>
قرآن به همه ما یادآوری می‌کند که قبل از این شما مانند سنگها و چوبها و موجودات بی‌جان مرده بودید، و نسیم حیات اصلا در کوی شما نوزیده بود. ولی اکنون دارای نعمت حیات و هستی می‌باشید، اعضاء و دستگاه‌های مختلف، حواس و ادراک به شما داده شده، و این مسئله آنقدر اسرار آمیز است که افکار میلیونها دانشمند و کوششهایشان تاکنون از درک آن عاجز مانده! آیا هیچ‌کس می‌تواند چنین امر فوق‌العاده دقیق و ظریف را که نیازمند به یک علم و قدرت فوق‌العاده است به طبیعت بی‌شعور که خود فاقد حیات بوده است نسبت دهد! اینجاست که می‌گوئیم پدیده حیات در جهان طبیعت بزرگترین سند اثبات وجود خدا است، پس از یادآوری این نعمت، دلیل آشکار دیگری را یادآور می‌شود و آن مسئله «مرگ» است می‌گوید: «سپس خداوند شما را می‌می‌راند» (ثُمَّ یُمِیتُکُمْ).


====== 4.چگونگی مرگ [[کافران]]: ======
آری آفریننده حیات همان آفریننده مرگ است، چنان‌که در آیه ۲ سوره ملک می‌خوانیم: «او خدائی است که حیات و مرگ را آفریده که شما را در میدان حسن عمل بیازماید».


{{قرآن|الذین تتوفاهم الملائکه ظالمی انفسهم|ترجمه=كسانى كه فرشتگان جانشان را مى‌گيرند، در حالى كه ستم كنندگان بر خودشان بوده اند، و در آن حال اظهار تسليم و اطاعت مى‌كنند [ومى‌گويند] ما هيچ كار بدى انجام نمى‌داديم ،[خطاب به آنان گفته مى‌شود] چرا ،[انجام مى‌داديد]؛ زيرا خدا به آنچه انجام مى‌داديد، داناست|سوره=نحل|آیه=28}}
قرآن پس از ذکر این دو دلیل روشن بر وجود خدا به ذکر مسئله معاد و زنده شدن پس از مرگ پرداخته، می‌گوید: «سپس بار دیگر شما را زنده می‌کند» (ثُمَّ یُحْیِیکُمْ). البته این زندگی پس از مرگ به هیچ وجه جای تعجب نیست، و با توجه به دلیل اول یعنی اعطای حیات به موجود بی‌جان، پذیرفتن اعطای حیات پس از متلاشی شدن بدن، نه تنها کار مشکلی نیست بلکه از نخستین بار آسانتر است (هر چند آسان و مشکل برای وجودی که قدرتش بی‌انتهاست مفهومی ندارد!). و در پایان آیه می‌گوید: «سپس به سوی او بازگشت می‌کنید» (ثُمَّ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ). مقصود از رجوع به سوی پروردگار بازگشت به سوی نعمتهای خداوند می‌باشد، یعنی در قیامت و روز رستاخیز به نعمتهای خداوند بازگشت می‌کنید.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=برگزیده تفسیر نمونه|نام خانوادگی=آثیت الله مکارم شیرازی|جلد=1|صفحه=58}}</ref>


توصيفى از كافران مى‌كند كه آيه قبل با نام آنها پايان يافته بود با تعبيرى كه درس تكان دهنده‌اى براى بيدار كردن غافلان و بيخبران است مى‌گويد "آنها كسانى هستند كه فرشتگان مرگ روح آنها را مى‌گيرند، در حالى كه به خود ظلم كرده بودند" ( اَلَّذِينَ تَتَوَفّٰاهُمُ اَلْمَلاٰئِكَةُ ظٰالِمِي أَنْفُسِهِمْ‌  ). زيرا انسان هر ظلم و ستمى كند در درجه اول به خودش باز مى‌گردد و خانه خويشتن را قبل از خانه ديگران ويران مى‌سازد، چرا كه گام اول ظلم گام اول ويرانگرى ملكات درونى و صفات برجسته خود انسان است، و از اين گذشته بنياد ظلم در هر جامعه‌اى بر قرار شود، با توجه به پيوندهاى اجتماعى، سرانجام دور مى‌زند و به خانه ظالم بر مى‌گردد. اما آنها هنگامى كه خود را در آستانه مرگ مى‌بينند و پرده‌هاى غرور و غفلت از مقابل چشمانشان كنار مى‌رود "فورا تسليم مى‌شوند، و مى‌گويند ما كار بدى انجام نمى‌داديم" ! ( فَأَلْقَوُا اَلسَّلَمَ مٰا كُنّٰا نَعْمَلُ مِنْ سُوءٍ‌  ). چرا آنها انجام هر گونه كار بد را انكار مى‌كنند؟ آيا دروغ مى‌گويند، به خاطر اينكه دروغ بر اثر تكرار، صفت ذاتى آنها شده است‌؟ و يا مى‌خواهند بگويند ما مى‌دانيم اين اعمال را انجام داده‌ايم ولى اشتباه كرده‌ايم و سوء نيت نداشته‌ايم، ممكن است هر دو باشد. ولى بلافاصله به آنها گفته مى‌شود شما دروغ مى‌گوئيد، اعمال زشت فراوانى انجام داديد "آرى خداوند از اعمال و همچنين از نيتهاى شما با خبر است" ( بَلىٰ‌ إِنَّ اَللّٰهَ عَلِيمٌ بِمٰا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ‌  ). بنا بر اين جاى انكار كردن و حاشا نمودن نيست!<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=تفسیر نمونه|نام خانوادگی=آیت الله مکارم شیرازی|جلد=11|صفحه=205}}</ref>
== حیات و مرگ، از اختیارات خدا ==
{{قرآن|اَلَّذِی خَلَقَ اَلْمَوْتَ وَ اَلْحَیٰاةَ لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً وَ هُوَ اَلْعَزِیزُ اَلْغَفُورُ|ترجمه=نکه مرگ و زندگی را آفرید تا شما را بیازماید که کدامتان نیکوکارترید، و او توانای شکست‌ناپذیر و بسیار آمرزنده است|سوره=ملک|آیه=۲}}


====== 5. منشأ و سرچشمه حیات و مرگ خداوند متعال است؛ ======
حیات و مرگ تمام موجودات در اختیار و دست خداوند متعال است؛ کلمه «حیات» در مورد چیزی بکار می‌رود که آن چیز حالتی دارد که به خاطر داشتن آن حالت دارای شعور و اراده شده است. و کلمه «موت» به معنای نداشتن آن حالت است، چیزی که هست به طوری که از تعلیم قرآن برمی‌آید معنای دیگری به خود گرفته، و آن عبارت از این است که همان موجود دارای شعور و اراده از یکی از مراحل زندگی به مرحله‌ای دیگر منتقل شود، قرآن کریم صرف این انتقال را موت خوانده با اینکه منتقل شونده شعور و اراده خود را از دست نداده، هم چنان‌که از آیه «نَحْنُ قَدَّرْنٰا بَیْنَکُمُ اَلْمَوْتَ… فِی مٰا لاٰ تَعْلَمُونَ» این معنا استفاده می‌شد، بنابراین دیگر نباید پرسید: چرا در آیه مورد بحث فرموده: «خدا موت و حیات را آفریده» مگر مرگ هم آفریدنی است؟ چون گفتیم: از تعلیم قرآن برمی‌آید که مرگ به معنای عدم حیات نیست، بلکه به معنای انتقال است. امری است وجودی که مانند حیات خلقت‌پذیر است. علاوه بر این اگر مرگ را امر عدمی بگیریم، همان‌طور که عامه مردم هم چنین می‌پندارند، باز خلقت پذیر هست، چون این عدم با عدم‌های صرف فرق دارد و مانند کوری و تاریکی، عدم ملکه است، که حظی از وجود دارد.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=المیزان|نام خانوادگی=محمد حسین طباطبایی|جلد=19|صفحه=585}}</ref>


{{قرآن|لا اله هو یحیی و یمیت فامنوا بالله و رسوله النبی الامی الذی یومن بالله و کلماته و اتبعوه لعلکم تهتدون|ترجمه=معبودی جز او نیست زنده می‌کند و میمیراند، پس ایمان بیاورید به خدا و فرستادهاش آن پیامبر درس نخواندهای که به خدا و کلماتش ایمان دارد و از او پیروی کنید تا هدایت یابید|سوره=اعراف|آیه=158}}
== مرگ همواره در تعقیب و زندگی فریبنده در دنیا ==
{{قرآن|کُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ … وَ مَا الْحَیاةُ الدُّنْیا إِلاَّ مَتاعُ الْغُرُورِ|ترجمه=هر کسی چشندهٔ مرگ است، و جز این نیست که در روز قیامت به‌طور کامل پاداش‌هایتان را دریافت می‌کنید، پس هرکس از آتش دور نگه داشته شده و به بهشت درآورده شود، بی گمان رستگار شده است و زندگی دنیوی، جز کالای فریب نیست|سوره=آل عمران|آیه=۱۸۵}}


خداوندى كه معبودى شايسته پرستش جز او وجود ندارد " ( لاٰ إِلٰهَ إِلاّٰ هُوَ  ). " خداوندى كه زنده مى‌كند و مى‌ميراند و نظام حيات و مرگ به فرمان او است" ( يُحيِي وَ يُمِيتُ‌  ). و به اين ترتيب، الوهيت غير خالق آسمان و زمين، و هر گونه بت، و همچنين تثليث مسيحيت را نفى مى‌كند، و نيز قدرت پروردگار را بر رسالت جهانى پيامبر ص و توانايى او را بر امر معاد تاكيد مى‌كند. و در پايان از همه مردم جهان دعوت مى‌كند كه" به خدا و فرستاده او پيامبر درس نخوانده و قيام كننده از ميان توده‌هاى جمعيت، ايمان بياورند " ( فَآمِنُوا بِاللّٰهِ وَ رَسُولِهِ اَلنَّبِيِّ اَلْأُمِّيِّ‌  ). " پيامبرى كه تنها ديگران را دعوت به اين حقايق نمى‌كند.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=تفسیرنمونه|نام خانوادگی=آیت الله مکارم شیرازی|جلد=6|صفحه=405}}</ref>
قانون عمومی مرگ به دنبال بحث در باره لجاجت مخالفان و افراد بی ایمان، این آیه، اشاره به قانون عمومی مرگ و سرنوشت مردم در رستاخیز می‌کند، تا هم دلداری برای پیامبر ص و مؤمنان باشد و هم هشداری به مخالفان گناهکار!. این آیه نخست اشاره به قانونی می‌کند که حاکم بر تمام موجودات زنده جهان است و می‌گوید تمام زندگان خواه و ناخواه روزی مرگ را خواهند چشید (کُلُّ نَفْسٍ ذٰائِقَةُ اَلْمَوْتِ). گرچه بسیاری از مردم مایلند، که فناپذیر بودن خود را فراموش کنند ولی این واقعیتی است، که اگر ما آن را فراموش کنیم، آن هرگز ما را فراموش نخواهد کرد، حیات و زندگی این جهان، بالآخره پایانی دارد، و روزی می‌رسد که مرگ به سراغ هر کس خواهد آمد و ناچار است از این جهان رخت بربندد. منظور از" نفس "در آیه مجموعه جسم و جان است، اگر چه گاهی نفس در قرآن، تنها به روح نیز اطلاق می‌شود، و تعبیر به چشیدن اشاره به احساس کامل است، زیرا گاه می‌شود انسان غذایی را با چشم می‌بیند یا با دست لمس می‌کند، ولی اینها هیچ‌کدام احساس کامل نیست، مگر زمانی که بوسیله ذائقه خود آن را بچشد، و گویا در سازمان خلقت بالآخره مرگ نیز یک نوع غذا برای آدمی و موجودات زنده است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=تفسیر نمونه|نام خانوادگی=آیت الله مکارم شیرازی|جلد=3|صفحه=200}}</ref>


====== 6. [[شهید|شهیدان]] راه خدا، زنده‌اند: ======
{{قرآن|لا اله هو یحیی و یمیت فامنوا بالله و رسوله النبی الامی الذی یومن بالله و کلماته و اتبعوه لعلکم تهتدون|ترجمه=معبودی جز او نیست زنده می‌کند و میمیراند، پس ایمان بیاورید به خدا و فرستادهاش آن پیامبر درس نخواندهای که به خدا و کلماتش ایمان دارد و از او پیروی کنید تا هدایت یابید|سوره=اعراف|آیه=۱۵۸}}


{{قرآن|لا تَقُولُوا لِمَنْ یُقْتَلُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْواتٌ بَلْ أَحْیاءٌ وَ لکِنْ لا تَشْعُرُونَ|ترجمه=و به آنها که در راه خدا کشته می‌شوند، مرده نگویید! بلکه آنان زندهاند، ولی شما نمی‌فهمید|سوره=بقره|آیه=154}}
خداوندی که معبودی شایسته پرستش جز او وجود ندارد " (لاٰ إِلٰهَ إِلاّٰ هُوَ). " خداوندی که زنده می‌کند و می‌می‌راند و نظام حیات و مرگ به فرمان او است" (یُحیِی وَ یُمِیتُ). و به این ترتیب، الوهیت غیر خالق آسمان و زمین، و هر گونه بت، و همچنین تثلیث مسیحیت را نفی می‌کند، و نیز قدرت پروردگار را بر رسالت جهانی پیامبر ص و توانایی او را بر امر معاد تاکید می‌کند. و در پایان از همه مردم جهان دعوت می‌کند که" به خدا و فرستاده او پیامبر درس نخوانده و قیام کننده از میان توده‌های جمعیت، ایمان بیاورند " (فَآمِنُوا بِاللّٰهِ وَ رَسُولِهِ اَلنَّبِیِّ اَلْأُمِّیِّ). " پیامبری که تنها دیگران را دعوت به این حقایق نمی‌کند.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=تفسیرنمونه|نام خانوادگی=آیت الله مکارم شیرازی|جلد=6|صفحه=405}}</ref>


به دنبال مساله صبر و استقامت در آيه بعد، سخن از حيات جاويدان شهيدان مى‌گويد كه پيوند نزديكى با استقامت و صبرشان دارد. نخست مى‌گويد:" هرگز به آنها كه در راه خدا كشته مى‌شوند و شربت شهادت مى‌نوشند مرده مگوييد " ( وَ لاٰ تَقُولُوا لِمَنْ يُقْتَلُ فِي سَبِيلِ اَللّٰهِ أَمْوٰاتٌ‌  ). سپس براى تاكيد بيشتر اضافه مى‌كند:" بلكه آنها زندگانند، اما شما درك نمى‌كنيد! " ( بَلْ أَحْيٰاءٌ وَ لٰكِنْ لاٰ تَشْعُرُونَ‌  ). اصولا در هر نهضتى گروهى راحت طلب و ترسو خود را كنار مى‌كشند و علاوه بر اينكه خودشان كارى انجام نمى‌دهند سعى در دلسرد كردن ديگران دارند همين كه حادثه ناگوارى رخ مى‌دهد، اظهار تاسف مى‌كنند و آن را دليل بر بى نتيجه بودن آن قيام مى‌پندارند، غافل از اينكه هيچ هدف مقدس و گرانبهايى بدون دادن قربانى يا قربانيها بدست نيامده و اين يكى از سنن اين جهان است. قرآن كريم كرارا از اين دسته سخن به ميان آورده و آنها را سخت سرزنش مى‌كند. گروهى از اين قماش مردم در آغاز اسلام بودند كه هر گاه كسى از مسلمانان در ميدان جهاد به افتخار شهادت نائل مى‌آمد مى‌گفتند فلانى مرد! و با اظهار تاسف از مردنش، ديگران را مضطرب مى‌ساختند. خداوند در پاسخ اين گفته‌هاى مسموم پرده از روى يك حقيقت بزرگ بر مى‌دارد و با صراحت مى‌گويد: شما حق نداريد كسانى را كه در راه خدا جان مى‌دهند مرده بخوانيد آنها زنده‌اند، زنده جاويدان، و از روزيهاى معنوى در پيشگاه خدا بهره مى‌گيرند، با يكديگر سخن مى‌گويند، و از سرنوشت پربارشان كاملا خشنودند، اما شما كه در چهار ديوارى محدود عالم ماده محبوس و زندانى هستيد اين حقايق را نمى‌توانيد درك كنيد.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=تفسیر نمونه|نام خانوادگی=ایت الله مکارم شیرازی|جلد=1|صفحه=520}}</ref>
== چگونگی حیات و مرگ انسان‌ها ==


====== 7.تعداد مرگ و زندگی انسان ======
=== حیات و مرگ مومنان ===
 
{{قرآن|الا ان اولیاءالله لاخوف علیهم و لاهم یحزنون، الذین امنوا و کانوا یتقون لهم البشری فی الحیاة الدنیا و فی الاخرة لاتبدیل لکمات الله ذلک هو الفوز العظیم|ترجمه=آگاه باشید که همانا دوستانِ خدا نه ترسی بر آنان است و نه اندوهگین می‌شوند برای آنها در زندگی دنیا و در آخرت نوید [پاداش نیکو] است [و] هیچ دگرگونی برای کلمات خدا نیست، و این همان رستگاری بزرگ است|سوره=یونس|آیه=۶۲٫۶۳٫۶۴}}
{{قرآن|قالُوا رَبَّنا أَمَتَّنَا اثْنَتَیْنِ وَ أَحْیَیْتَنَا اثْنَتَیْنِ فَاعْتَرَفْنا بِذُنُوبِنا فَهَلْ إِلی خُرُوجٍ مِنْ سَبِیلٍ|ترجمه=آنها می‌گویند: "پروردگارا! مارا دو بار می‌راندی و دوبار زنده کردی، اکنون به گناهان خود معترفیم آیا راهی برای خارج شدن (از دوزخ) وجود دارد؟|سوره=غافر|آیه=11}}
 
به هر حال مجرمان با مشاهده اوضاع و احوال قیامت و آگاهی بر خشم خداوند نسبت به آنها از خواب غفلت طولانی خویش بیدار می‌شوند و در فکر چاره افتاده «می‌گویند: پروردگارا! ما را دو بار میراندی و دو بار زنده کردی (و ما در این مرگ و حیاتها همه چیز را فهمیدیم) اکنون به گناهان خود اعتراف می‌کنیم، پس آیا راهی برای خارج شدن (از دوزخ و بازگشت به دنیا و جبران ما فات) وجود دارد؟! (قالُوا رَبَّنا أَمَتَّنَا اثْنَتَیْنِ وَ أَحْیَیْتَنَا اثْنَتَیْنِ فَاعْتَرَفْنا بِذُنُوبِنا فَهَلْ إِلی خُرُوجٍ مِنْ سَبِیلٍ).
 
آری! در آنجا پرده‌های غرور و غفلت کنار می‌رود، و چشم حقیقت بین انسان باز می‌شود، لذا چاره‌ای جز اعتراف به گناه ندارد.
 
منظور از دو بار میراندن، مرگ در پایان عمر و مرگ در پایان برزخ است، و منظور از دو مرتبه احیا، احیای برزخی و احیای در قیامت است.
 
به این ترتیب ما یک حیات جسمانی داریم و یک حیات برزخی، در پایان عمر از حیات جسمانی می‌میریم، و در پایان این جهان از حیات برزخی و نیز دارای دو حیات به دنبال این دو مرگ هستیم: حیات برزخی، و حیات روز قیامت.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=برگزیده تفسیر نمونه|نام خانوادگی=آیت الله مکارم شیرازی|جلد=4|صفحه=258}}</ref>
 
====== 8.حقیقت حیات و مرگ؛ ======
{{قرآن|کَیْفَ تَکْفُرُونَ بِاللَّهِ وَ کُنْتُمْ أَمْواتاً فَأَحْیاکُمْ ثُمَّ یُمِیتُکُمْ ثُمَّ یُحْیِیکُمْ ثُمَّ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ|ترجمه=چگونه کافر می‌شوید به خدا و حال آنکه مرده بودید و خدا شما را زنده کرد و دیگر بار بمیراند و باز زنده کند و عاقبت به سوی او باز گردانده می‌شوید؟!|سوره=بقره|آیه=28}}  
 
حیات بر تنتان پوشانید» (کَیْفَ تَکْفُرُونَ بِاللَّهِ وَ کُنْتُمْ أَمْواتاً فَأَحْیاکُمْ).


قرآن به همه ما یادآوری می‌کند که قبل از این شما مانند سنگها و چوبها و موجودات بی‌جان مرده بودید، و نسیم حیات اصلا در کوی شما نوزیده بود. ولی اکنون دارای نعمت حیات و هستی می‌باشید، اعضاء و دستگاههای مختلف، حواس و ادراک به شما داده شده، و این مسأله آنقدر اسرار آمیز است که افکار میلیونها دانشمند و کوششهایشان تاکنون از درک آن عاجز مانده! آیا هیچ کس می‌تواند چنین امر فوق العاده دقیق و ظریف را که نیازمند به یک علم و قدرت فوق العاده است به طبیعت بی‌شعور که خود فاقد حیات بوده است نسبت دهد! اینجاست که می‌گوئیم پدیده حیات در جهان طبیعت بزرگترین سند اثبات وجود خدا است، پس از یادآوری این نعمت، دلیل آشکار دیگری را یادآور می‌شود و آن مسأله «مرگ» است می‌گوید: «سپس خداوند شما را می‌میراند» (ثُمَّ یُمِیتُکُمْ).
خدای تعالی در این آیه شریفه اولیای خود را بشارتی اجمالی می‌دهد، بشارتی که در عین اجمالی بودن مایه روشنی چشم آنان است، حال اگر منظور از جمله " لَهُمُ اَلْبُشْریٰ‌" انشای بشارت باشد، و معنایش این باشد: "بشارت باد آنان را که…" در نتیجه معنایش این خواهد بود که این بشارت هم در دنیا برای آنان واقع می‌شود و هم در آخرت واقع خواهد شد، و اگر انشاء نباشد بلکه خبر باشد، و خواسته باشد بفرماید: "خدای تعالی بزودی اولیای خود را در دنیا و آخرت بشارت می‌دهد" و بعدها بشارت در دنیا و آخرت واقع می‌شود، ولی آیا آن نعمتی هم که بشارت آن را داده تنها در آخرت تحقق می‌یابد، یا هم در دنیا و هم در آخرت؟ آیه شریفه از آن ساکت است. و اینکه فرمود: " لاٰ تَبْدِیلَ لِکَلِمٰاتِ اَللّٰهِ " اشاره است به اینکه این بشارت قضای حتمی الهی است. و در کلام خدای تعالی مواردی دیگر نیز هست که در آن موارد به مؤمنین بشارتهایی داده که بر اولیای خدا منطبق است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=المیزان|نام خانوادگی=محمدحسین طباطبایی|جلد=10|صفحه=136}}</ref>


آری آفریننده حیات همان آفریننده مرگ است، چنانکه در آیه 2 سوره ملک می‌خوانیم: «او خدائی است که حیات و مرگ را آفریده که شما را در میدان حسن عمل بیازماید».
{{قرآن|مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثی وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیاةً طَیِّبَةً وَ لَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما کانُوا یَعْمَلُونَ|ترجمه=هرکس کار شایستهای انجام دهد، خواه مرد باشد یا زن، در حالی که مؤمن است، او را به حیاتی پاک زنده می‌داریم و پاداش آنها را به بهترین اعمالی که انجام می‌دادند خواهیم داد|سوره=نحل|آیه=۹۷}}


قرآن پس از ذکر این دو دلیل روشن بر وجود خدا به ذکر مسأله معاد و زنده شدن پس از مرگ پرداخته، می‌گوید: «سپس بار دیگر شما را زنده می‌کند» (ثُمَّ یُحْیِیکُمْ). البته این زندگی پس از مرگ به هیچ وجه جای تعجب نیست، و با توجه به دلیل اول یعنی اعطای حیات به موجود بی‌جان، پذیرفتن اعطای حیات پس از متلاشی شدن بدن، نه تنها کار مشکلی نیست بلکه از نخستین بار آسانتر است (هر چند آسان و مشکل برای وجودی که قدرتش بی‌انتهاست مفهومی ندارد!). و در پایان آیه می‌گوید: «سپس به سوی او بازگشت می‌کنید» (ثُمَّ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ). مقصود از رجوع به سوی پروردگار بازگشت به سوی نعمتهای خداوند می‌باشد، یعنی در قیامت و روز رستاخیز به نعمتهای خداوند بازگشت می‌کنید.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=برگزیده تفسیر نمونه|نام خانوادگی=آثیت الله مکارم شیرازی|جلد=1|صفحه=58}}</ref>
هر کس عمل صالح انجام دهد، چه مرد باشد چه زن، در حالی که مؤمن باشد، قطعاً او را به زندگی پاکیزه ای زنده می‌کنیم…» می‌پردازد و تفسیر آن را ارائه می‌دهد. بر اساس این آیه، خداوند به همه مؤمنان، فارغ از جنسیت، وعده حیات طیبه (زندگی پاکیزه و برتر) می‌دهد. این وعده، بر خلاف دیدگاه‌های رایج در میان غیر موحدین و اهل کتاب که زنان را از مزایای دینی محروم می‌دانستند، برابری کامل بین زن و مرد را در پذیرش ایمان و پاداش اعمال صالح نشان می‌دهد. حکمی که در این آیه وجود دارد، عام است و بر هر کسی که عمل صالح انجام دهد، صدق می‌کند. البته، عمل صالح وقتی مقبول است که فرد مؤمن باشد. حیات طیبه، یک زندگی حقیقی و جدید است که به مؤمنان داده می‌شود و با زندگی عادی تفاوت دارد. این حیات، صرفاً تغییر صفت زندگی موجود نیست بلکه جان بخشیدن دوباره به مؤمن است. این حیات جدید، همراه با آثار و برکاتی مانند نور، علم، قدرت و بصیرت است. در این زندگی جدید، مؤمن به شناخت و بینش عمیق‌تری از حق و باطل می‌رسد. او به دنبال عزت الهی است و از وسوسه‌های شیطان و فریبندگی دنیا دوری می‌کند. او قلبی متعلق به خدا دارد و به دنبال تقرب به اوست. در این حالت، فرد مؤمن درک عمیقی از نور، کمال، قدرت، عزت، لذت و سرور دارد. این نوع زندگی که بر عمل صالح مبتنی است، نه تنها در دنیا، بلکه به عنوان مقدمه‌ای بر زندگی ابدی است که در آن نعمت و سعادت دائمی وجود دارد. زندگی طیبه که در این آیه آمده، یک زندگی حقیقی و مختص به مؤمنان است که جدا از زندگی پیشین است و از آن بالاتر و برتر. در پایان، مفسرین نظرات مختلفی در مورد حیات طیبه داشته‌اند: بعضی آن را زندگی بهشتی، برخی زندگی برزخی، برخی زندگی دنیوی همراه با قناعت، برخی رزق حلال، و برخی روزی روز به روز دانسته‌اند. در نهایت، متن تأکید می‌کند که زندگی طیبه یک زندگی حقیقی و مختص به مؤمنان است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=المیزان|نام خانوادگی=محمدحسین طباطبایی|جلد=12|صفحه=491}}</ref>


====== 9. [[حیات طیبه در قرآن|حیات طیبه]] و پاکیزه صالحان و مؤمنان: ======
=== حیات و مرگ کافران ===
{{قرآن|مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثی وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیاةً طَیِّبَةً وَ لَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما کانُوا یَعْمَلُونَ|ترجمه=هرکس کار شایستهای انجام دهد، خواه مرد باشد یا زن، در حالی که مؤمن است، او را به حیاتی پاک زنده می‌داریم و پاداش آنها را به بهترین اعمالی که انجام می‌دادند خواهیم داد|سوره=نحل|آیه=97}}  
{{قرآن|الذین تتوفاهم الملائکه ظالمی انفسهم|ترجمه=کسانی که فرشتگان جانشان را می‌گیرند، در حالی که ستم کنندگان بر خودشان بوده‌اند، و در آن حال اظهار تسلیم و اطاعت می‌کنند [ومی‌گویند] ما هیچ کار بدی انجام نمی‌دادیم،[خطاب به آنان گفته می‌شود] چرا،[انجام می‌دادید]؛ زیرا خدا به آنچه انجام می‌دادید، داناست|سوره=نحل|آیه=۲۸}}


هر کس عمل صالح انجام دهد، چه مرد باشد چه زن، در حالی که مؤمن باشد، قطعا او را به زندگی پاکیزه ای زنده می کنیم…» می پردازد و تفسیر آن را ارائه می‌دهد. بر اساس این آیه، خداوند به همه مؤمنان، فارغ از جنسیت، وعده حیات طیبه (زندگی پاکیزه و برتر) می دهد. این وعده، بر خلاف دیدگاه های رایج در میان غیر موحدین و اهل کتاب که زنان را از مزایای دینی محروم می دانستند، برابری کامل بین زن و مرد را در پذیرش ایمان و پاداش اعمال صالح نشان می دهد.
توصیفی از کافران می‌کند که آیه قبل با نام آنها پایان یافته بود با تعبیری که درس تکان دهنده‌ای برای بیدار کردن غافلان و بیخبران است می‌گوید «آنها کسانی هستند که فرشتگان مرگ روح آنها را می‌گیرند، در حالی که به خود ظلم کرده بودند» (اَلَّذِینَ تَتَوَفّٰاهُمُ اَلْمَلاٰئِکَةُ ظٰالِمِی أَنْفُسِهِمْ). زیرا انسان هر ظلم و ستمی کند در درجه اول به خودش بازمی‌گردد و خانه خویشتن را قبل از خانه دیگران ویران می‌سازد، چرا که گام اول ظلم گام اول ویرانگری ملکات درونی و صفات برجسته خود انسان است، و از این گذشته بنیاد ظلم در هر جامعه‌ای بر قرار شود، با توجه به پیوندهای اجتماعی، سرانجام دور می‌زند و به خانه ظالم بر می‌گردد. اما آنها هنگامی که خود را در آستانه مرگ می‌بینند و پرده‌های غرور و غفلت از مقابل چشمانشان کنار می‌رود «فوراً تسلیم می‌شوند، و می‌گویند ما کار بدی انجام نمی‌دادیم»! (فَأَلْقَوُا اَلسَّلَمَ مٰا کُنّٰا نَعْمَلُ مِنْ سُوءٍ). چرا آنها انجام هر گونه کار بد را انکار می‌کنند؟ آیا دروغ می‌گویند، به خاطر اینکه دروغ بر اثر تکرار، صفت ذاتی آنها شده است؟ یا می‌خواهند بگویند ما می‌دانیم این اعمال را انجام داده‌ایم ولی اشتباه کرده‌ایم و سوء نیت نداشته‌ایم، ممکن است هر دو باشد. ولی بلافاصله به آنها گفته می‌شود شما دروغ می‌گوئید، اعمال زشت فراوانی انجام دادید «آری خداوند از اعمال و همچنین از نیتهای شما با خبر است» (بَلیٰ إِنَّ اَللّٰهَ عَلِیمٌ بِمٰا کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ). بنا بر این‌جای انکار کردن و حاشا نمودن نیست!<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=تفسیر نمونه|نام خانوادگی=آیت الله مکارم شیرازی|جلد=11|صفحه=205}}</ref>


حکمی که در این آیه وجود دارد، عام است و بر هر کسی که عمل صالح انجام دهد، صدق می کند. البته، عمل صالح وقتی مقبول است که فرد مؤمن باشد. حیات طیبه، یک زندگی حقیقی و جدید است که به مؤمنان داده می شود و با زندگی عادی تفاوت دارد. این حیات، صرفاً تغییر صفت زندگی موجود نیست بلکه جان بخشیدن دوباره به مؤمن است. این حیات جدید، همراه با آثار و برکاتی مانند نور، علم، قدرت و بصیرت است.
== شهادت ==
{{قرآن|لا تَقُولُوا لِمَنْ یُقْتَلُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْواتٌ بَلْ أَحْیاءٌ وَ لکِنْ لا تَشْعُرُونَ|ترجمه=و به آنها که در راه خدا کشته می‌شوند، مرده نگویید! بلکه آنان زندهاند، ولی شما نمی‌فهمید|سوره=بقره|آیه=۱۵۴}}


در این زندگی جدید، مؤمن به شناخت و بینش عمیق‌تری از حق و باطل می رسد. او به دنبال عزت الهی است و از وسوسه های شیطان و فریبندگی دنیا دوری می کند. او قلبی متعلق به خدا دارد و به دنبال تقرب به اوست. در این حالت، فرد مؤمن درک عمیقی از نور، کمال، قدرت، عزت، لذت و سرور دارد.
به دنبال مسئله صبر و استقامت در آیه بعد، سخن از حیات جاویدان شهیدان می‌گوید که پیوند نزدیکی با استقامت و صبرشان دارد. نخست می‌گوید:" هرگز به آنها که در راه خدا کشته می‌شوند و شربت شهادت می‌نوشند مرده مگویید " (وَ لاٰ تَقُولُوا لِمَنْ یُقْتَلُ فِی سَبِیلِ اَللّٰهِ أَمْوٰاتٌ). سپس برای تأکید بیشتر اضافه می‌کند:" بلکه آنها زندگانند، اما شما درک نمی‌کنید! " (بَلْ أَحْیٰاءٌ وَ لٰکِنْ لاٰ تَشْعُرُونَ). اصولا در هر نهضتی گروهی راحت طلب و ترسو خود را کنار می‌کشند و علاوه بر اینکه خودشان کاری انجام نمی‌دهند سعی در دلسرد کردن دیگران دارند همین که حادثه ناگواری رخ می‌دهد، اظهار تاسف می‌کنند و آن را دلیل بر بی‌نتیجه بودن آن قیام می‌پندارند، غافل از اینکه هیچ هدف مقدس و گرانبهایی بدون دادن قربانی یا قربانیها بدست نیامده و این یکی از سنن این جهان است. قرآن کریم کراراً از این دسته سخن به میان آورده و آنها را سخت سرزنش می‌کند. گروهی از این قماش مردم در آغاز اسلام بودند که هر گاه کسی از مسلمانان در میدان جهاد به افتخار شهادت نائل می‌آمد می‌گفتند فلانی مرد! و با اظهار تاسف از مردنش، دیگران را مضطرب می‌ساختند. خداوند در پاسخ این گفته‌های مسموم پرده از روی یک حقیقت بزرگ برمی‌دارد و با صراحت می‌گوید: شما حق ندارید کسانی را که در راه خدا جان می‌دهند مرده بخوانید آنها زنده‌اند، زنده جاویدان، و از روزیهای معنوی در پیشگاه خدا بهره می‌گیرند، با یکدیگر سخن می‌گویند، و از سرنوشت پربارشان کاملاً خشنودند، اما شما که در چهار دیواری محدود عالم ماده محبوس و زندانی هستید این حقایق را نمی‌توانید درک کنید.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=تفسیر نمونه|نام خانوادگی=ایت الله مکارم شیرازی|جلد=1|صفحه=520}}</ref>


این نوع زندگی که بر عمل صالح مبتنی است، نه تنها در دنیا، بلکه به عنوان مقدمه‌ای بر زندگی ابدی است که در آن نعمت و سعادت دائمی وجود دارد. زندگی طیبه که در این آیه آمده، یک زندگی حقیقی و مختص به مومنان است که جدا از زندگی پیشین است و از آن بالاتر و برتر.
== تعداد مرگ و زندگی انسان ==
{{قرآن|قالُوا رَبَّنا أَمَتَّنَا اثْنَتَیْنِ وَ أَحْیَیْتَنَا اثْنَتَیْنِ فَاعْتَرَفْنا بِذُنُوبِنا فَهَلْ إِلی خُرُوجٍ مِنْ سَبِیلٍ|ترجمه=آنها می‌گویند: "پروردگارا! مارا دو بار می‌راندی و دوبار زنده کردی، اکنون به گناهان خود معترفیم آیا راهی برای خارج شدن (از دوزخ) وجود دارد؟|سوره=غافر|آیه=۱۱}}


در پایان، مفسرین نظرات مختلفی در مورد حیات طیبه داشته‌اند: بعضی آن را زندگی بهشتی، برخی زندگی برزخی، برخی زندگی دنیوی همراه با قناعت، برخی رزق حلال، و برخی روزی روز به روز دانسته‌اند. در نهایت، متن تأکید می کند که زندگی طیبه یک زندگی حقیقی و مختص به مؤمنان است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=المیزان|نام خانوادگی=محمدحسین طباطبایی|جلد=12|صفحه=491}}</ref>
به هر حال مجرمان با مشاهده اوضاع و احوال قیامت و آگاهی بر خشم خداوند نسبت به آنها از خواب غفلت طولانی خویش بیدار می‌شوند و در فکر چاره افتاده «می‌گویند: پروردگارا! ما را دو بار می‌راندی و دو بار زنده کردی (و ما در این مرگ و حیاتها همه چیز را فهمیدیم) اکنون به گناهان خود اعتراف می‌کنیم، پس آیا راهی برای خارج شدن (از دوزخ و بازگشت به دنیا و جبران ما فات) وجود دارد؟! (قالُوا رَبَّنا أَمَتَّنَا اثْنَتَیْنِ وَ أَحْیَیْتَنَا اثْنَتَیْنِ فَاعْتَرَفْنا بِذُنُوبِنا فَهَلْ إِلی خُرُوجٍ مِنْ سَبِیلٍ). آری! در آنجا پرده‌های غرور و غفلت کنار می‌رود، و چشم حقیقت بین انسان باز می‌شود، لذا چاره‌ای جز اعتراف به گناه ندارد. منظور از دو بار میراندن، مرگ در پایان عمر و مرگ در پایان برزخ است، و منظور از دو مرتبه احیا، احیای برزخی و احیای در قیامت است. به این ترتیب ما یک حیات جسمانی داریم و یک حیات برزخی، در پایان عمر از حیات جسمانی می‌میریم، و در پایان این جهان از حیات برزخی و نیز دارای دو حیات به دنبال این دو مرگ هستیم: حیات برزخی، و حیات روز قیامت.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=برگزیده تفسیر نمونه|نام خانوادگی=آیت الله مکارم شیرازی|جلد=4|صفحه=258}}</ref>


====== 10.حتمی و قطعی بودن مرگ: ======
== حتمی و قطعی بودن مرگ ==
{{قرآن|انا لله و انا الیه راجعون|ترجمه=ما از آن خداییم، وبه سوی او بازمی‌گردیم|سوره=بقره|آیه=۱۵۶}}


{{قرآن|انا لله و انا الیه راجعون|ترجمه=ما از آن خداییم، وبه سوی او بازمی‌گردیم|سوره=بقره|آیه=156}}
'''انصاریان''': همان کسانی که چون بلا و آسیبی به آنان رسد گویند: ما مملوک خداییم و یقیناً به سوی او بازمی‌گردیم.
'''انصاریان''': همان کسانی که چون بلا و آسیبی به آنان رسد گویند: ما مملوک خداییم و یقیناً به سوی او بازمی گردیم.


'''خرمشاهی''': كسانى كه چون مصيبتى به آنان رسد گويند انا لله و انا اليه راجعون [ما از خداييم و به خدا باز مى‏گرديم‏]
'''خرمشاهی''': کسانی که چون مصیبتی به آنان رسد گویند انا لله و انا الیه راجعون [ما از خداییم و به خدا بازمی‌گردیم‏]


'''فولادوند''': [همان] كسانى كه چون مصيبتى به آنان برسد مى‏ گويند ما از آن خدا هستيم و به سوى او باز مى‏ گرديم
'''فولادوند''': [همان] کسانی که چون مصیبتی به آنان برسد می‌گویند ما از آن خدا هستیم و به سوی او بازمی‌گردیم


'''قمشه‌ای''': آنان که چون به حادثه سخت و ناگواری دچار شوند (صبوری پیش گرفته و) گویند: ما به فرمان خدا آمده‌ایم و به سوی او رجوع خواهیم کرد.
'''قمشه‌ای''': آنان که چون به حادثه سخت و ناگواری دچار شوند (صبوری پیش گرفته و) گویند: ما به فرمان خدا آمده‌ایم و به سوی او رجوع خواهیم کرد.


'''مکارم شیرازی''': آنها كه هر گاه مصيبتي به آنها رسد مي‏گويند: ما از آن خدا هستيم و به سوي او باز مي‏گرديم!
'''مکارم شیرازی''': آنها که هر گاه مصیبتی به آنها رسد می‌گویند: ما از آن خدا هستیم و به سوی او بازمی‌گردیم!


== منابع ==
== منابع ==