ازدواج یوسف و زلیخا: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۴۶: خط ۴۶:


=== نقد و بررسی روایت ابن اسحاق ===
=== نقد و بررسی روایت ابن اسحاق ===
روایت ابن اسحاق نیز از چند جهت در خور طعن است و در گروه اسرائیلیات قرار می‌گیرد: الف. ابن اسحاق، مشترک میان چندین نفر است: سلیمان بن اسحاق، یعقوب بن اسحاق، یحیی بن اسحاق، محمد بن اسحاق، زکریا بن اسحاق و…. ب. روایت ابن اسحاق، در شمار احادیث مسند و منسوب به پیامبر قرار نمی‌گیرد و حکم روایت مسند را ندارد؛ چه این که در روایت ابن اسحاق، چهار نشانه بر نقل ابن اسحاق از افراد نامعلوم، یا دست کم غیر از پیامبر وجود دارد: ۱. (فیما یذکرون) ۲. (فذکر لی واللّه اعلم) ۳. (فیزعمون) ۴. (فیزعمون) واژه‌ها و جمله‌های یاد شده، قرینه ای روشن و آشکار بر نقل ابن اسحاق از دیگران است و بنابراین، روایت او در شمار روایات مستند و درخور اعتماد اهل سنت قرار نمی‌گیرد؛ چه این که اهل سنت روایتی را مسند و معتبر می‌شناسند که برگرفته از پیامبر باشد. ج. ابن اسحاق، به روایت خود اعتماد نداشته و با عباراتی چون (واللّه اعلم) و (فیزعمون) از بی‌اعتمادی خویش به اصل ماجرا و جزئیات آن پرده برمی‌دارد. د. روایت اضطراب در متن دارد. برخی موارد اضطراب عبارت اند از: ۱. در نقل طبری، سخن از جانشینی یوسف شده است، ولی در نقل ابن ابی حاتم، هیچ اشاره ای به این موضوع نشده است. ۲. در روایت ابن ابی حاتم، نامی از فرزندان یوسف برده نشده است؛ اما در روایتی که طبری نقل می‌کند، افراثیم و میشا پسران حضرت یوسف معرفی می‌شوند. ۳. صدر روایت ازدواج یوسف با راعیل در نقل طبری با نقل ابن ابی حاتم، سمعانی، بغوی، نسفی متفاوت است؛ بخصوص با نظرداشت این موضوع که همانندی زیادی میان روایت سمعانی با سِفرِ پیدایش وجود دارد. در سِفرِ پیدایش می‌خوانیم: (پس فرعون به یوسف گفت… علی هذا پیش کار خانه ام تو خواهی بود و تمام قوم من محکوم حکم تو خواهند شد و من همین، به حسب تخت، از تو بزرگ‌تر خواهم بود و دیگر فرعون به یوسف گفت که ببین تو را بزرگ تمامی مصر گردانیدم و فرعون، انگشترین خود را از دست خود درآورد و به دست یوسف گذاشت و هم او را به کتان نازک ملبس ساخت و طوق زرین به گردنش انداخت و او را به عراده دومین خود سوار کرد و در حضورش ندا کردند زانو بزنید و او را حاکم تمامی ملک مصر گردانید. هم فرعون به یوسف گفت که: من فرعونم و بدون اذن تو کسی در تمامی ملک مصر دست خود و پای خود را نخواهد برداشت)۳۷ ۴. نام فرعون در برخی نقلها، ریان بن ولید آمده است و در برخی دیگر هیچ نامی از او برده نشده است. ۵. روایت ابن اسحاق از ازدواج یوسف با راعیل حکایت می‌کند و روایت وهب بن منبه از ادواج یوسف با زلیخا. هرچند برخی راعیل را نام همسر عزیز مصر می‌دانند و زلیخا را لقب او می‌شناسند۳۸ و شماری دیگر راعیل را لقب و زلیخا را نام همسر عزیز مصر می‌دانند۳۹ و شاید بر این اساس بتوان ناسازگاری این دو روایت را از میان برداشت؛ اما نظرداشت نام پدر راعیل و پدر زلیخا نشان از آن دارد که زلیخا و راعیل یک نفر نیست. نام مادر زلیخا تملیخاست۴۰ و نام مادر راعیل، عاییل
روایت ابن اسحاق نیز از چند جهت در خور طعن است و در گروه اسرائیلیات قرار می‌گیرد:  
 
الف. ابن اسحاق، مشترک میان چندین نفر است: سلیمان بن اسحاق، یعقوب بن اسحاق، یحیی بن اسحاق، محمد بن اسحاق، زکریا بن اسحاق و….  
 
ب. روایت ابن اسحاق، در شمار احادیث مسند و منسوب به پیامبر قرار نمی‌گیرد و حکم روایت مسند را ندارد؛ چه این که در روایت ابن اسحاق، چهار نشانه بر نقل ابن اسحاق از افراد نامعلوم، یا دست کم غیر از پیامبر وجود دارد: ۱. (فیما یذکرون) ۲. (فذکر لی واللّه اعلم) ۳. (فیزعمون) ۴. (فیزعمون) واژه‌ها و جمله‌های یاد شده، قرینه ای روشن و آشکار بر نقل ابن اسحاق از دیگران است و بنابراین، روایت او در شمار روایات مستند و درخور اعتماد اهل سنت قرار نمی‌گیرد؛ چه این که اهل سنت روایتی را مسند و معتبر می‌شناسند که برگرفته از پیامبر باشد.  
 
ج. ابن اسحاق، به روایت خود اعتماد نداشته و با عباراتی چون (واللّه اعلم) و (فیزعمون) از بی‌اعتمادی خویش به اصل ماجرا و جزئیات آن پرده برمی‌دارد.  
 
د. روایت اضطراب در متن دارد. برخی موارد اضطراب عبارت اند از: ۱. در نقل طبری، سخن از جانشینی یوسف شده است، ولی در نقل ابن ابی حاتم، هیچ اشاره ای به این موضوع نشده است. ۲. در روایت ابن ابی حاتم، نامی از فرزندان یوسف برده نشده است؛ اما در روایتی که طبری نقل می‌کند، افراثیم و میشا پسران حضرت یوسف معرفی می‌شوند. ۳. صدر روایت ازدواج یوسف با راعیل در نقل طبری با نقل ابن ابی حاتم، سمعانی، بغوی، نسفی متفاوت است؛ بخصوص با نظرداشت این موضوع که همانندی زیادی میان روایت سمعانی با سِفرِ پیدایش وجود دارد. در سِفرِ پیدایش می‌خوانیم: (پس فرعون به یوسف گفت… علی هذا پیش کار خانه ام تو خواهی بود و تمام قوم من محکوم حکم تو خواهند شد و من همین، به حسب تخت، از تو بزرگ‌تر خواهم بود و دیگر فرعون به یوسف گفت که ببین تو را بزرگ تمامی مصر گردانیدم و فرعون، انگشترین خود را از دست خود درآورد و به دست یوسف گذاشت و هم او را به کتان نازک ملبس ساخت و طوق زرین به گردنش انداخت و او را به عراده دومین خود سوار کرد و در حضورش ندا کردند زانو بزنید و او را حاکم تمامی ملک مصر گردانید. هم فرعون به یوسف گفت که: من فرعونم و بدون اذن تو کسی در تمامی ملک مصر دست خود و پای خود را نخواهد برداشت)۳۷ ۴. نام فرعون در برخی نقلها، ریان بن ولید آمده است و در برخی دیگر هیچ نامی از او برده نشده است. ۵. روایت ابن اسحاق از ازدواج یوسف با راعیل حکایت می‌کند و روایت وهب بن منبه از ادواج یوسف با زلیخا. هرچند برخی راعیل را نام همسر عزیز مصر می‌دانند و زلیخا را لقب او می‌شناسند۳۸ و شماری دیگر راعیل را لقب و زلیخا را نام همسر عزیز مصر می‌دانند۳۹ و شاید بر این اساس بتوان ناسازگاری این دو روایت را از میان برداشت؛ اما نظرداشت نام پدر راعیل و پدر زلیخا نشان از آن دارد که زلیخا و راعیل یک نفر نیست. نام مادر زلیخا تملیخاست۴۰ و نام مادر راعیل، عاییل


== متون شیعه ==
== متون شیعه ==
۱۵٬۲۵۷

ویرایش