ویژگی‌های صهیونیسم: تفاوت میان نسخه‌ها

Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
از ویکی پاسخ
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵: خط ۵:
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
صهیونیست‌ها از زمان پیدایش خود در عرصه سیاسی و حکومتی دارای خصوصیّات ویژه ای بودند که در اقوام و قبایل و گروه‌های سیاسی دیگر کم‌تر می‌توان یافت. این خصوصیات عبارت اند از:
ویژگی‌های صهیونیسم را نژادپرستی، مال‌دوستی و ثروت‌اندوزی از راه‌های نامشروع و غیر اخلاقی و زمین‌خواری برای یافتن تسلط سیاسی بر سرزمین‌های اقوام دیگر دانسته‌اند.
 
صهیونیست‌ها یهودیان را قومی برتر و دارای فضیلت و شرافت و غیر آنان را پست، منفور و در خدمت خود می‌پندارند. صهیونیست‌ها عمیقاً معتقدند که از غیر یهودیان برتر و ارزشمندتر هستند. صهیونیست‌ها، علاقه شدید به مال و ثروت دارند و بنا بر این خصیصه، رباخواری و رشوه‌خواری در میان آنان بیش از دیگران مطرح و رایج به‌حساب آمده است. صهیونیست‌ها برای رسیدن به مال و ثروت اقدام به هر عملی می‌کنند، حتی اگر آن عمل با عقاید اصیل دین‌شان منافات داشته باشد یا حیثیت و اعتبار سایر انسان‌ها را در معرض خطر قرار دهد.
 
یکی دیگر از ویژگی‌های پابرجای جنبش صهیونیستی حرص زمین‌خواری دانسته شده است. این ویژگی را پدیده‌ای سیاسی دانسته‌اند؛ زیرا صهیونیست‌ها تنها هنگامی حضور اسرائیل را در محلی تضمین‌شده می‌دانستند که یهودیان در آن ساکن شوند و زمین‌ها را تصاحب کنند و خود در آن کشت و زرع نمایند. همچنین آنان معتقد بودند


== نژادپرستی ==
== نژادپرستی ==

نسخهٔ ‏۱۹ اکتبر ۲۰۲۳، ساعت ۲۰:۱۰

سؤال

سؤال

ویژگی‌های صهیونیسم را نژادپرستی، مال‌دوستی و ثروت‌اندوزی از راه‌های نامشروع و غیر اخلاقی و زمین‌خواری برای یافتن تسلط سیاسی بر سرزمین‌های اقوام دیگر دانسته‌اند.

صهیونیست‌ها یهودیان را قومی برتر و دارای فضیلت و شرافت و غیر آنان را پست، منفور و در خدمت خود می‌پندارند. صهیونیست‌ها عمیقاً معتقدند که از غیر یهودیان برتر و ارزشمندتر هستند. صهیونیست‌ها، علاقه شدید به مال و ثروت دارند و بنا بر این خصیصه، رباخواری و رشوه‌خواری در میان آنان بیش از دیگران مطرح و رایج به‌حساب آمده است. صهیونیست‌ها برای رسیدن به مال و ثروت اقدام به هر عملی می‌کنند، حتی اگر آن عمل با عقاید اصیل دین‌شان منافات داشته باشد یا حیثیت و اعتبار سایر انسان‌ها را در معرض خطر قرار دهد.

یکی دیگر از ویژگی‌های پابرجای جنبش صهیونیستی حرص زمین‌خواری دانسته شده است. این ویژگی را پدیده‌ای سیاسی دانسته‌اند؛ زیرا صهیونیست‌ها تنها هنگامی حضور اسرائیل را در محلی تضمین‌شده می‌دانستند که یهودیان در آن ساکن شوند و زمین‌ها را تصاحب کنند و خود در آن کشت و زرع نمایند. همچنین آنان معتقد بودند

نژادپرستی

گفته شده که صهیونیست‌ها یهودیان را قومی برتر و دارای فضیلت و شرافت و غیر آنان را پست، منفور و در خدمت خود می‌پندارند.[۱] همچنین نقل شده که آنان غیر یهودیان را موجوداتی در حد حیوانات و چهارپایان قلمداد می‌کنند.[۲] این اعتقاد آنان را سبب تنفر و انزجار جامعه انسانی نسبت به آنها در طول تاریخ پیدایششان دانسته‌اند. همچنین این اعتقاد را منشأ پیدایش دولت نژادگرای اسرائیل به‌شمار برده‌اند.[۳]

گفته شده که صهیونیست‌ها عمیقاً معتقدند که از غیر یهودیان برتر و ارزشمندتر هستند؛ چنان‌که ناحوم سوکولوف (۱۸۵۹–۱۹۳۶م)، که صهیونیست‌ها او را از متفکران برجسته خویش می‌دانند، می‌گوید: در میان ملل متمدن، یهودیان بی‌گمان خالص‌ترین هستند.[۴] «الی لوبل»، یهودی و تبعه اسرائیل، نیز می‌گوید: عملاً به اعراب ساکن اسرائیل فهمانیده‌اند که به طبقه پست‌تری تعلق دارند. صهیونیست‌ها برای غیر خود دستگاهی با قوانین تبعیض را به کار گرفتند. تا آنجا که می‌دانیم، هیچ‌کس جنبه قوانین فوق‌العاده تبعیض‌آمیزی را که بر اعراب ساکن اسرائیل حکم‌فرماست کتمان نمی‌کند.[۵] «اسرائیل شاهاک»، رئیس کمیته حقوق بشر اسرائیل، در کتاب خود آورده است: در اسرائیل… حیوانات و نباتات هم به یهودی و غیر یهودی دسته‌بندی شده‌اند. هدف نهایی دولت این است که طبقه‌بندی اشخاص را با روش مطلق و قاطع به سرحد طبقه‌بندی برساند. او همچنین می‌نویسد: تنها چیزی که در اسرائیل ممنوع اعلام شده (در مورد ازدواج)، ازدواج دو نفر از دو دین متفاوت است.[۶]

صهیونیست دیگری درباره «اصالت» نژاد یهود چنین می‌گوید: یهودیان را نیز مانند سیاهان و زنان باید آزاد کرد؛ امّا این امر برای ایشان، یعنی یهودیان، صورت ناجورتری دارد؛ زیرا، برخلاف سیاهان، یهودیان به نژادی اصیل تعلق دارند.[۷] «ماکس نوردو»، نویسنده یهودی آلمانی و رهبر سیاسی صهیونیست، در سال ۱۸۹۷م طی بیانیه‌ای یهودیان را مردمی کوشاتر و تواناتر از متوسط اروپاییان می‌شمرد و آسیایی‌ها و آفریقایی‌ها را نسبت به یهودیان مردمی بی‌حال و تنبل قلمداد می‌کند.[۸]

محققان معتقدند که صهیونیست‌ها هر آنچه را مانع فعالیت زیان‌بخش خویش می‌شود را نادیده می‌گیرند یا آن را به‌صورتی جز آنچه هست جلوه می‌دهند. آنان تأکید می‌کنند که دانشوران و سیاستمداران صهیونیست می‌دانستند که برای رسیدن به هدف‌هایشان باید بر احساس قومیت افراطی، یعنی خالص‌ترین قلمدادکردن نژاد یهود در میان ملل متمدن، تکیه کنند.[۹]

مال‌پرستی و ثروت‌اندوزی

یکی دیگر از ویژگی‌های خاص صهیونیست‌ها، علاقه شدید به مال و ثروت دانسته شده است. بنا بر این خصیصه، رباخواری و رشوه‌خواری در میان آنان بیش از دیگران مطرح و رایج به‌حساب آمده است. گفته شده که صهیونیست‌ها برای رسیدن به مال و ثروت اقدام به هر عملی می‌کنند، حتی اگر آن عمل با عقاید اصیل دین‌شان منافات داشته باشد یا حیثیت و اعتبار سایر انسان‌ها را در معرض خطر قرار دهد. امروزه صهیونیست‌ها برای به دست آوردن ذخایر ملت‌ها به هر حیله و جنایتی دست می‌زنند؛ زیرا در نظر یهودیان صهیونیستْ حق با کسی است که زورمند است و آزادی توهمی بیش نیست. آنان معتقدند که تنها زورمندان هستند که می‌توانند در سیاست موفق شود.[۱۰]

اگر زمینه پیدایش صهیونیسم، به‌ویژه کیفیت ایجاد دولت اسرائیل مورد بررسی قرار گیرد، یکی از اعمال غیرقانونی و آنها، غصب سرزمین اعراب در فلسطین، لبنان و سوریه است. «صبری جریس» در این باره می‌نویسد: محرک جدیت اسرائیلی‌ها در غصب حاصل‌خیزترین سرزمین‌ها و املاک اعراب، چیزی جز حرص کسب ثروت نبوده است. آنان اغلب املاک تصرف‌شده را در اختیار گروه‌های یهودی، که در همسایگی روستاهای عربی ساکن بودند، قرار می‌دادند. بدین ترتیب سرزمین‌های دولتی به میزان وسیعی افزایش یافت. برخی از کارمندان ادارات حکومت نظامی با معاملات زمین و دیگر مستغلات ثروتی فراوان اندوختند. جنجال‌هایی که گهگاه برپا می‌شد از میزان رشوه‌خواری‌ها آنان پرده برمی‌داشت. یکی از ادارات حکومت نظامی که وظایف اداری مرجع مسئول اراضی غیر را عهده‌دار شده بود خود موجب تشویق هر نوع رشوه‌خواری بود. شاید بتوان گفت که رشوه‌خواری جزء لاینفک ماهیت سیستمی اداری صهیونیست‌ها بود.[۱۱]

زمین‌خواری

یکی دیگر از ویژگی‌های پابرجای جنبش صهیونیستی حرص زمین‌خواری دانسته شده است. این ویژگی را به دو دلیل پدیده‌ای سیاسی به‌شمار برده‌اند:

  • صهیونیست‌ها تنها هنگامی حضور اسرائیل را در محلی تضمین‌شده می‌دانند که یهودیان در آن ساکن شوند و زمین‌ها را تصاحب کنند و خود در آن کشت و زرع نمایند.[۱۲]
  • اگر تسلط سیاسی بر زمینی چنین تعبیر شود که باید زمین‌های وسیع‌تر و بیشتری در تصاحب داشت، نتیجه منطقی آن این خواهد بود که چنانچه انسان بخواهد وابستگی سیاسی عرب‌ها را با سرزمین‌شان قطع کند، باید رابطهٔ آنان را با املاکشان از میان ببرد.[۱۳]

«صبری جریس» در این باره می‌گوید: به عقیده ما تا قبل از تأسیس دولت اسرائیل، دیدگاه اول غالب بوده است؛ زیرا در آن موقعیت اراضی خریداری شده توسط یهودی‌های صهیونیست به هیچ وجه جهت عرضهٔ اساسی یک زندگی تازه به مهاجرین کفایت نمی‌کرده است. دیدگاه دوم، علامت و مشخصه آنان از تاریخ تأسیس می‌باشد؛ بنابراین، تملک نامشروع اراضی و بیرون‌راندن اعراب فلسطینی از سرزمین‌های اصیل خویش از یک جهت به مال‌پرستی و ثروت‌اندوزی صهیونیست‌ها برمی‌گردد که برای رسیدن به ثروت دنیا حاضرند حقوق سایر انسان‌ها را پایمال نمایند و به قوانین سازمان ملل متحد نیز توجهی نکنند. از طرف دیگر خودبرتربینی و نژادپرستی، باعث انزجار شدید جهان بشریت نسبت به آنان و راندن آنها در مسیر تاریخ از مجامع بین‌المللی شده است. از این رو حالت انزوا و سرخوردگی آنها موجب رشد بذر عداوت و دشمنی در دل آنها شده است. به همین دلیل به این فکر افتادند که برای رهایی از این حالت دولت مخصوص خود را تشکیل دهند و بدین ترتیب پایه‌های دولت صهیونیستی بنا گذاشته شد.[۱۴]

منابع

  1. مرتضی عاملی، جعفر، الصحیح من سیره النبی الاعظم، قم، مؤسسه علمی فرهنگی دارالحدیث، ۱۴۲۶ق، ج۴، ص۱۱۹.
  2. مرتضی عاملی، الصحیح من سیره النبی الاعظم، ج۴، ص۱۱۹.
  3. مکارم شیرازی، ناصر و دیگران، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۷۳ش، ج۱، ص۳۲۴.
  4. ایوانف، یوری، صهیونیسم، ترجمه ابراهیم یونسی، تهران، مؤسسه انتشارات امیرکبیر، ۱۳۵۶ش، ص۷۶.
  5. ایوانف، صهیونیسم، ص۷۶.
  6. ایوانف، یوری، جهان زیر سلطه صهیونیسم، بی‌جا، انتشارات سپاه، ۱۳۶۱ش، ص۱۰۸؛ نیز: جریس، صبری و الی لوبل، صهیونیسم در فلسطین، ترجمه منوچهر فکری ارشاد، تهران، انتشارات توس، ۱۳۵۰ش، ص۵۰.
  7. ایوانف، جهان زیر سلطه صهیونیسم، ص۱۰۹.
  8. ایوانف، صهیونیسم، ص۷۶.
  9. ایوانف، صهیونیسم، ص۷۶.
  10. ایوانف، صهیونیسم، ص۷۶.
  11. جریس، و لوبل، صهیونیسم در فلسطین، ص۵۹.
  12. جریس، و لوبل، صهیونیسم در فلسطین، ص۱۱-۱۳.
  13. جریس، و لوبل، صهیونیسم در فلسطین، ص۱۱-۱۳.
  14. جریس، و لوبل، صهیونیسم در فلسطین، ص۱۱-۱۳.