ثابت‌بودن مفاهیم اخلاقی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب: ویرایش مبدأ ۲۰۱۷
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب: ویرایش مبدأ ۲۰۱۷
 
خط ۴: خط ۴:
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
'''ثابت‌بودن مفاهیم اخلاقی''' به این معنا است که برخی اصولِ ثابتِ اخلاقی وجود دارند که مبنای ارزش‌گذاری‌های ثابت و عام در افعال انسان‌ها هستند و این اصول، وابسته به تمایل فرد یا جامعه و تغییر شرایط زمانی و مکانی نیستند.<ref>فلسفه اخلاق، سلسله دروس اندیشه‌های بنیادین اسلامی، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، ۱۳۷۸ش، ص۱۷۱.</ref> در مقابل این نظریه، نسبی‌بودن مفاهیم اخلاقی وجود دارد و به این معنا است که هیچ‌یک از ارزش‌ها و اصول اخلاقی ثابت نیستند و همه گزاره‌های اخلاقی به اختلاف زمان، شرایط و نظر شخصی، یا همه افراد یا توافق جامعه قابل تغییر هستند.  
'''ثابت‌بودن یا اطلاق مفاهیم اخلاقی''' به این معنا است که برخی اصولِ ثابتِ اخلاقی وجود دارند که مبنای ارزش‌گذاری‌های ثابت و عام در افعال انسان‌ها هستند و این اصول، به تمایل فرد یا جامعه و تغییر شرایط زمانی و مکانی وابسته نیستند.<ref>فلسفه اخلاق، سلسله دروس اندیشه‌های بنیادین اسلامی، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، ۱۳۷۸ش، ص۱۷۱.</ref> در مقابل این نظریه، [[نسبی‌بودن مفاهیم اخلاقی]] وجود دارد و به این معنا است که هیچ‌یک از ارزش‌ها و اصول اخلاقی ثابت نیستند. همه گزاره‌های اخلاقی به اختلاف زمان، شرایط و نظر شخصی، یا همه افراد یا توافق جامعه قابل تغییر هستند.  


برخی افراد به اطلاق و ثابت بودن اخلاق تصریح کرده‌اند. عالمان اخلاق اسلامی و کانت فیلسوف آلمانی و افلاطون از جمله این افراد هستند. البته برخی افراد با اینکه تصریح به این مطلب نکرده‌اند اما مبانی آنها متناسب با اطلاق اخلاق است و از جمله آن‌ها می‌توان از سقراط و ارسطو یاد کرد.
برخی افراد به اطلاق و ثابت‌بودن اخلاق تصریح کرده‌اند. عالمان اخلاق اسلامی و کانت فیلسوف آلمانی و افلاطون از جمله این افراد هستند. البته برخی افراد با اینکه تصریح به این مطلب نکرده‌اند اما مبانی آنها متناسب با اطلاق اخلاق است و از جمله آن‌ها می‌توان از سقراط و ارسطو یاد کرد. در مقابل گروهی تصریح به نسبیت اخلاق داشته‌اند. مارکس، انگلس، هیوم و ادوارد موری، از این افراد هستند.<ref>غرویان، محسن، فلسفه اخلاق از دیدگاه اسلام، انتشارات یمین، ۱۳۷۷، ص۱۰۶.</ref>


در مقابل گروهی تصریح به نسبیت اخلاق داشته‌اند. مارکس، انگلس، هیوم و ادوارد موری، از این افراد هستند و تعدادی نیز اظهاراتشان ظهور در نسبیت اخلاق دارد که از آن‌ها می‌توان از اسپنسر یاد کرد.<ref>غرویان، محسن، فلسفه اخلاق از دیدگاه اسلام، انتشارات یمین، ۱۳۷۷، ص۱۰۶.</ref>
عالمان اخلاق اسلامی، قائل به اطلاق و ثابت‌بودن مفاهیم اخلاقی هستند. مبنای نظریه آن‌ها [[عدلیه|تئوری حُسن و قُبح عقلی]] است. نظریه حسن و قبح عقلی این است که عقل در نخستین برخورد، از حسن و قبح افعال اطلاع می‌یابد و این‌ها همان بدیهیات عقل عملی هستند. حکم مواردی مانند [[معنای عدالت خداوند|عدل]] و [[احسان]]، [[ظالمان در قرآن|ظلم]]، راستگوئی و امانت‌داری، دروغ‌گویی و ‍خیانت و نظایر آنها توسط عقل ثابت بوده و تغییر نمی‌یابد. انسان قرن بیستم از نظر فطرت، غریزه و تمایلات همانند انسان قرن دهم است. دروغ، خیانت، هرزگی پیوسته زشت و تباه کننده اجتماع بوده و هست. از این نظر باید تحریم و ممنوعیت آنها دائمی باشد. همچنین است قوانین مربوط به تهذیب نفس و کسب فضایل اخلاقی و سجایای انسانی.<ref>سبحانی، حُسن و قبح عقلی یا پایه‌های اخلاق جاودان، ص۱۳۸.</ref>
 
عالمان اخلاق اسلامی، قائل به اطلاق و ثابت‌بودن مفاهیم اخلاقی هستند. مبنای نظریه آن‌ها [[عدلیه|تئوری حُسن و قُبح عقلی]] است. نظریه حسن و قبح عقلی این است که عقل در نخستین برخورد، به حسن و قبح پاره‌ای از افعال اطلاع می‌یابد و این‌ها همان بدیهیات عقلی عملی هستند. حکم مواردی مانند عدل و احسان، ظلم و عدوان، راستگوئی و امانتداری، دروغگویی و خیانت و نظایر آنها توسط عقل ثابت بوده و تغییر نمی‌یابد. انسان قرن بیستم از نظر فطرت، غریزه و تمایلات همانند انسان قرن دهم است. دروغ، خیانت، هرزگی پیوسته زشت و تباه کننده اجتماع بوده و هست. از این نظر باید تحریم و ممنوعیت آنها دائمی باشد. همچنین قوانین مربوط به تهذیب نفس و کسب فضایل اخلاقی و سجایای انسانی.<ref>سبحانی، حُسن و قبح عقلی یا پایه‌های اخلاق جاودان، ص۱۳۸.</ref>


درباره ملاک احکام عقلی نظریات گوناگونی مطرح شده است. بعضی آن را رعایت اهداف و مصالح می‌دانند. عده‌ای کمال و نقص نفسانی را ملاک حکم عقل به حُسن و قبح افعال دانسته‌اند. برخی نیز معتقدند این مفاهیم کلی با فطرت و سرشت پاک و طبیعت معنوی و ملکوتی انسان هماهنگ است.
درباره ملاک احکام عقلی نظریات گوناگونی مطرح شده است. بعضی آن را رعایت اهداف و مصالح می‌دانند. عده‌ای کمال و نقص نفسانی را ملاک حکم عقل به حُسن و قبح افعال دانسته‌اند. برخی نیز معتقدند این مفاهیم کلی با فطرت و سرشت پاک و طبیعت معنوی و ملکوتی انسان هماهنگ است.


البته براساس مبنای ثابت‌بودن اصول اخلاقی نیز آنچه برخی از آنچه به عنوان اخلاق شناخته می‌شود، دستخوش تغییر و دگرگونی قرار می‌گیرد. البته این‌ها در حقیقت یک رشته آداب و رسوم عادی و تقلیدها و سلیقه‌های فردی یا قومی هستند و این‌ها را نباید به عنوان ارزش‌ها و ضد ارزشهای اخلاقی نام نهاد.<ref>سبحانی، حُسن و قبح عقلی یا پایه‌های اخلاق جاودان، ص۱۲۲.</ref>
البته براساس مبنای ثابت‌بودن اصول اخلاقی، برخی از آنچه به عنوان اخلاق شناخته می‌شود، دستخوش تغییر و دگرگونی قرار می‌گیرد. البته این‌ها در حقیقت یک رشته آداب و رسوم عادی و تقلیدها و سلیقه‌های فردی یا قومی هستند و این‌ها را نباید به عنوان ارزش‌ها و ضد ارزشهای اخلاقی نام نهاد.<ref>سبحانی، حُسن و قبح عقلی یا پایه‌های اخلاق جاودان، ص۱۲۲.</ref>


معتقدان به ثابت‌بودن اخلاق اسلامی،‌ نقدهایی بر نظریه نسبی‌دانستن مفاهیم اخلاقی مطرح کرده‌اند:
معتقدان به ثابت‌بودن اخلاق اسلامی،‌ نقدهایی بر نظریه نسبی‌دانستن مفاهیم اخلاقی مطرح کرده‌اند:
خط ۳۱: خط ۲۹:
}}
}}
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
  | شناسه =
  | شناسه =-
  | تیترها =
  | تیترها =-
  | ویرایش =
  | ویرایش =شد
  | لینک‌دهی =
  | لینک‌دهی =شد
  | ناوبری =
  | ناوبری =
  | نمایه =
  | نمایه =
  | تغییر مسیر =
  | تغییر مسیر =شد
  | ارجاعات =
  | ارجاعات =
  | بازبینی =
  | بازبینی =
  | تکمیل =
  | تکمیل =
  | اولویت =
  | اولویت =ج
  | کیفیت =
  | کیفیت =ج
}}
}}


{{پایان متن}}
{{پایان متن}}
۱۱٬۸۸۰

ویرایش