روزه از نگاه مولانا: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۱: خط ۱۱:


== روزه در قالب تشبیه ==
== روزه در قالب تشبیه ==
جنبه مذهبی واقعی شعر مولانا در تلمیحات و اشارات بیشمار او به روزه آشکار می‌شود، و پاره ای از این اشعار در ستایش روزه ماه مبارک رمضان است.<ref>شیمل، آنِماری، من بادم و تو آتش، ترجمه فریدون بدره‌ای، تهران، توس، ۱۴۰۰، ص۱۶۲ و ۱۶۳.</ref>
جنبه مذهبی واقعی شعر مولانا در تلمیحات و اشارات بی‌شمار او به روزه آشکار می‌شود، و پاره‌ای از این اشعار در ستایش روزه ماه مبارک رمضان است.<ref>شیمل، آنِماری، من بادم و تو آتش، ترجمه فریدون بدره‌ای، تهران، توس، ۱۴۰۰، ص۱۶۲ و ۱۶۳.</ref>


در آثار مولانا، ماه رمضان و روزه و صوم و صیام به چیزهای گوناگونی مانند شده است. وی در دیوان شمس یا همان دیوان کبیر، گاه ماه رمضان را «بند دهان» خوانده است: «ماه رمضان آمد، آن بند دهان آمد / زد بر دهن بسته تا لذت لب بیند» و در ادامهٔ همین غزل، روزه را به قدحی از شراب مانند می‌کند که بازار همه باده‌های دنیایی را می‌شکند و بی جام و باده بزمی سراسر طرب برپا می‌دارد: «آمد قدح روزه، بشکست قدح‌ها را / تا منکر این عشرت بی باده طرب بیند» در جایی دیگر هم از روزه با تعبیر «مِی لعل رمضانی» یاد می‌کند؛ اما گاه نیز روزه را آتشی می‌داند که پلیدی‌های نفس را می‌سوزاند، از این رو همچون شرابِ آتش‌گون طراوت و مغزِ جان را سبب می‌شود: «اگر آتش است روزه، تو زلال بین نه کوزه / تری دماغت آرد چو شراب همچو آذر» در بخش‌های دیگری از دیوان شمس، مولانا روزه را به صورت اضافه تشبیهی، با این ترکیب‌ها یاد کرده است: «منجنیقِ صوم»، «قافِ صیام»، «سنگِ صوم»، «شِکرِ روزه»، «شررِ روزه»، «صفرای صیام»، «سپرِ روزه» و «اسب تازیِ صیام»
در آثار مولانا، ماه رمضان و روزه و صوم و صیام به چیزهای گوناگونی مانند شده است. وی در دیوان شمس یا همان دیوان کبیر، گاه ماه رمضان را «بند دهان» خوانده است: «ماه رمضان آمد، آن بند دهان آمد / زد بر دهن بسته تا لذت لب بیند» و در ادامهٔ همین غزل، روزه را به قدحی از شراب مانند می‌کند که بازار همه باده‌های دنیایی را می‌شکند و بی جام و باده بزمی سراسر طرب برپا می‌دارد: «آمد قدح روزه، بشکست قدح‌ها را / تا منکر این عشرت بی باده طرب بیند» در جایی دیگر هم از روزه با تعبیر «مِی لعل رمضانی» یاد می‌کند؛ اما گاه نیز روزه را آتشی می‌داند که پلیدی‌های نفس را می‌سوزاند، از این رو همچون شرابِ آتش‌گون طراوت و مغزِ جان را سبب می‌شود: «اگر آتش است روزه، تو زلال بین نه کوزه / تری دماغت آرد چو شراب همچو آذر» در بخش‌های دیگری از دیوان شمس، مولانا روزه را به صورت اضافه تشبیهی، با این ترکیب‌ها یاد کرده است: «منجنیقِ صوم»، «قافِ صیام»، «سنگِ صوم»، «شِکرِ روزه»، «شررِ روزه»، «صفرای صیام»، «سپرِ روزه» و «اسب تازیِ صیام»
۱۵٬۲۵۶

ویرایش