شرایط ولی فقیه: تفاوت میان نسخهها
A.rezapour (بحث | مشارکتها) |
A.rezapour (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{شروع متن}} | {{شروع متن}} | ||
{{سوال}} | {{سوال}} | ||
خط ۵۶: | خط ۵۵: | ||
}} | }} | ||
{{تکمیل مقاله | {{تکمیل مقاله | ||
| شناسه = | | شناسه =شد | ||
| تیترها = | | تیترها =شد | ||
| ویرایش = | | ویرایش =شد | ||
| لینکدهی = | | لینکدهی =شد | ||
| ناوبری = | | ناوبری = | ||
| نمایه = | | نمایه = | ||
خط ۶۶: | خط ۶۵: | ||
| بازبینی = | | بازبینی = | ||
| تکمیل = | | تکمیل = | ||
| اولویت = | | اولویت =ج | ||
| کیفیت = | | کیفیت =ج | ||
}} | }} | ||
{{پایان متن}} | {{پایان متن}} |
نسخهٔ ۳ دسامبر ۲۰۲۲، ساعت ۰۹:۲۴
ولی فقیه چه خصوصیاتی باید داشته باشد؟
قانون اساسی، صلاحیت علمی (اجتهاد)، عدالت، تقوا، مدیریت، شجاعت، تدبیر و بینش سیاسی و اجتماعی را از ویژگیها و شرایط ولی فقیه میداند و کسی که چنین شرایطی نداشته باشد، نمیتواند در جایگاه ولایت فقیه باشد. روایات اسلامی، برای رهبری جامعه، شرایط و خصوصیاتی را ذکر کردهاند؛ مانند اینکه عابدترین، دانشمندترین، بردبارترین و متقیترین مردم باشد. از حضرت علی(ع) نقل شده است که انسان کم خرد نمیتواند رهبری جامعه را برعهده بگیرد.
شرایط رهبری در روایات
روایاتی وجود دارد که از آنها میتوان به شرایط رهبری و ولایت فقیه پی برد که برخی از آنها عبارتند از:
۱. امام حسین(ع): «مسئولیت اجرای سیاسات و احکام الهی بر عهده علمای الهی که امین خداوند بر حلال و حرام هستند میباشد.» مطابق با این روایت تدبیر و سیاست و اجرای احکام باید در دست علما باشد زیرا حکومتی که میخواهد مجری اوامر الهی باشد باید کسانی مجری باشند که حلال و حرام خداوند را میشناسند و دیگران حق چنین کاری را ندارند.[۱]
۲. توقیع شریف از امام زمان: اما در حوادث اتفاقیه به راویان احادیث ما مراجعه کن زیرا آنان حجت من بر شمایند و من حجت خدا هستم.[۲] منظور از روات حدیث فقها هستند زیرا ناقل حدیث اصولاً نمیتواند موضوع را با حکمی تطبیق دهد و حکم هر حادثهای را استنباط کند یعنی یکی از شرایط رهبری امت اسلامی اجتهاد است در خصوص این شرط روایات متعدد از جمله مقبوله عمر بن حنظله[۳] و مشهوره ابی خدیجه[۴] میباشد.[۵]
۳. امام باقر(ع): رهبری جز با مردی که در او این سه صفت باشد اصلاح نمیگردد: تقوایی که او را از عصیان در مقابل پروردگارش حفظ نماید، بردباری که او را صاحب غضبش نماید و مدیریت بر مردمش که مانند پدری مهربان بر آنان باشد.[۶][۷]
۴. امام رضا(ع): رهبر چند علامت دارد دانشمندترین و حکیمترین، متقیترین، بردبارترین، شجاعترین، سخیترین و عابدترین مردم است.[۸]
از مجموع روایات چنین بدست میآید که رهبر باید فردی باشد که در این صفات سرآمد مردم و در صفات نیک از همگان ممتاز و برتر باشد. پس در زمانی که امامت به فقها انتقال پیدا کرد برای رهبری باید فقیهی که دارای برتری علمی و تقوایی لازم و تفوق سیاسی و اداری و شجاع و … میباشد از بین فقها شناسایی و برای رهبری انتخاب گردد.
شرایط ولایت فقیه در قانون اساسی
بر اساس ولایت امر و امامت مستمر، قانون اساسی زمینه تحقق رهبری فقیه جامعالشرایطی را که از طرف مردم به عنوان رهبر شناخته میشود آماده میکند تا ضامن عدم انحراف سازمانهای مختلف از وظایف اصیل اسلامی خود باشند.[۹] و مطابق اصل پنجم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران در زمان غیبت ولی عصر(عج) در جمهوری اسلامی ایران ولایت امر و امامت امت بر عهده فقیه عادل و باتقوا، آگاه به زمان، شجاع، مدیر و مدبر است که طبق اصل یکصد و هفتم قانون اساسی عهدهدار آن میگردد.
در اصل ۱۰۹ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، شرایط و صفات رهبر آمده است:
- صلاحیت علمی لازم برای افتاء در ابواب مختلف فقه.
- عدالت و تقوای لازم برای رهبری امت اسلام.
- بینش صحیح سیاسی و اجتماعی، تدبیر، شجاعت، مدیریت و قدرت کافی برای رهبری.
بنابراین به علت این که شناسایی خصوصیات لازم برای ولایت و رهبری امت اسلامی در میان فقها نیاز به تخصص و خبرگی خاص دارد مطابق اصل یکصد و هفتم، خبرگان رهبری هرگاه یکی از فقهای واجد شرایط مذکور در اصل پنجم و یکصد و نهم قانون اساسی را اعلم به احکام و موضوعات فقهی یا مسائل سیاسی و اجتماعی یا دارای مقبولیت عامه یا واجد برجستگی خاص در یکی از صفات مذکور در اصل یکصد و نهم تشخیص دهد به رهبری انتخاب میکند.
أهمّ شرایط ولیّ فقیه، «فقاهت»، «عدالت» و «کفایت» است، همچنان که در اصول پنجم و یکصد و نهم قانون اساسی در مقام برشمردن شرایط و صفات رهبر، همین سه شرط، بیان شده است. اشتراط هر سه شرط، ضرورت عقلی است، چرا که آشنایی کامل به قوانین هر مملکتی لازمه حکومت است و تعهد و تقوا و امانت نیز برای زعیمی که میخواهد در رأس حکومت دینی واقع شود، بدون تردید لازم است و لیاقت و کفایت و قدرت بر اداره حکومت هم شرط است که بدون وجود آن هیچ حکومتی انسجام نمییابد.[۱۰]
شرایط کلی رهبری جامعه اسلامی
حُسن تدبیر و مدیریت از شرایط رهبری و اداره امور جامعه است؛ بدین معنی که حاکم اسلامی باید با برخورداری از قدرت جسمی، فکری و معنوی، توانایی مدیریّت صحیح جامعه اسلامی را داشته باشد و با جامعنگری و علم به اصول سیاست و مقتضیات زمان و شناخت توطئهها و نیرنگهای دشمنان بتواند امت اسلامی را خیر و صلاح و عزّت و استقلال هدایت کند. حضرت علی(ع) فرموده است: من بیم آن دارم که رهبری این امّت را افراد کم خرد و بدکار به دست گیرند. امام صادق(ع) فرمود: شخص سفیه نمیتواند امام و پیشوای با تقوا باشد.[۱۱]
شناخت زمان، عنصر مؤثری است که مبانی فکری و عملی مدیر شایسته را استحکام میبخشد و حصاری است که آدمی را از اشتباهات فاحش و لغزشهای بزرگ اجتماعی، بازمیدارد. پیشبینی، دوراندیشی و آمادهگی پیشاپیش، در برنامهریزی سازندگی، دفاع و … از اصول اوّلیّه مدیریت صحیح است.[۱۲]
فقاهت دینی، برخورداری از بینش دینی و آگاهی فراگیر در علوم اسلامی از دیگر شرایط حاکم اسلامی است؛ بدین معنا که علم و معرفت او به معارف دینی و امور سیاسی، باید زیربنایی و همراه با تحلیل بنیادین باشد. به عبارت دیگر، باید مجتهد و صاحبنظر باشد تا بتواند مسائل مختلف فقهی را به مقتضیات زمان و بر حسب نیازهای عصر استنباط کند.[۱۳]
زمامدار بایستی از کمال اعتقادی و اخلاقی برخوردار و عادل باشد؛ و دامنش به معاصی آلوده نباشد. کسی که میخواهد «حدود» جاری کند، یعنی قانون جزای اسلام را به مورد اجرا گذارد، متصدی بیتالمال و خرج و دخل مملکت شود، و خداوند اختیار اداره بندگانش را به او بدهد، باید معصیتکار نباشد.[۱۴]
یکی از شرایط زمامدار جامعه اسلامی در عصر غیبت «فقاهت» و مراد از آن «اجتهاد مطلق» میباشد؛ یعنی شخص بتواند حکم هر مسئلهای را از منابع دینی استنباط کند و قدرت اجتهاد منحصر در دایره خاصّی نباشد. شرط دیگر زمامدار اسلامی «عدالت» است. هر چند ذکری از این شرط در ادلّه نقلی ولایت فقیه به میان نیامده، اما عقل حکم میکند که نمیتوان زمام جامعهای مبتنی بر یک عقیده را به کسی سپرد که در عمل پایبند به آن اعتقاد نیست و التزامی به قوانین آن ندارد. از سوی دیگر، ما آیات و روایاتی داریم که اطاعت فاسق و غیر عادل یا ولایت او را انکار میکند.[۱۵] مهمترین ویژگی ولیّ فقیه فقاهت است زیرا آنچه در قانون آمده ولایت «فقیه» است.[۱۶]
منابع
- ↑ حسینیان، روحالله، رهبری در تشیع، تهران:مرکز چاپ و نشر سازمان تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۱، ص۱۸۴.
- ↑ وسائل الشیعه، ج۱۸، ص۱۰۱، حدیث ۹.
- ↑ وسائل الشیعه، ج۱۸، ص۹۸، حدیث ۱.
- ↑ همان، ص۱۰۰، حدیث ۶.
- ↑ حسینیان، روحالله، رهبری در تشیع، پیشین، ص۱۸۶.
- ↑ اصول کافی، ج۲، ص۲۶۶، روایت ۸.
- ↑ رهبری در تشیع، همان، ص۲۰۹.
- ↑ بحارالانوار، ج۲۵، ص۱۱۶، ح۱
- ↑ مقدمه قانون اساسی.
- ↑ «ابعاد فقهی امام خمینی (ره)»، فصلنامه فقه اهل بیت علیهم السلام، پاییز ـ زمستان ۱۳۷۸، شماره ۱۹و۲۰.
- ↑ کریمی، جعفر، ولایت فقیه، تهران، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی. نمایندگی ولی فقیه. اداره آموزشهای عقیدتی سیاسی، ۱۳۷۸، ص۶۴ تا ۶۶.
- ↑ کریمی، جعفر، ولایت فقیه، تهران، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی. نمایندگی ولی فقیه. اداره آموزشهای عقیدتی سیاسی، ۱۳۷۸، ص۶۴ تا ۶۶.
- ↑ کریمی، جعفر، ولایت فقیه، تهران، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی. نمایندگی ولی فقیه. اداره آموزشهای عقیدتی سیاسی، ۱۳۷۸، ص۶۹.
- ↑ خمینی، سید روحالله، ولایت فقیه، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره)، ۱۳۹۲، ص۴۹.
- ↑ هادوی تهرانی، مهدی، ولایت فقیه (مبانی، ادله و اختیارات)، تهران، مؤسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر، ۱۳۷۷، ص۱۲۸.
- ↑ مصباح یزدی، محمد تقی، پرسشها و پاسخها، قم، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، ۱۳۹۱، ص۷۸.