automoderated
۶٬۳۴۱
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش برچسب: ویرایش مبدأ ۲۰۱۷ |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴: | خط ۴: | ||
{{پایان سوال}} | {{پایان سوال}} | ||
{{پاسخ}} | {{پاسخ}} | ||
گفتارهای متعددی از [[امام علی(ع)]] در کتابهای تاریخ و حدیث درباره غصب خلافت نقل شده است. امام در نامهای به مردم مصر و در تعدادی از خطبهها که در [[نهج البلاغه]] نیز نقل شده، در مورد غصب [[خلافت]] صحبت کرده است. اصحاب و راویان مختلف، سخنان امام را در این مورد گزارش کردهاند. | گفتارهای متعددی از [[امام علی(ع)]] در کتابهای تاریخ و حدیث درباره [[غصب خلافت]] نقل شده است. امام در نامهای به مردم مصر و در تعدادی از خطبهها که در [[نهج البلاغه]] نیز نقل شده، در مورد غصب [[خلافت]] صحبت کرده است. اصحاب و راویان مختلف، سخنان امام را در این مورد گزارش کردهاند. | ||
== نامه به مردم مصر == | == نامه به مردم مصر == | ||
امام(ع) در نامه خود به مردم مصر که در نهج البلاغه نیز نقل شده، به جریان غصب خلافت اشاره | [[امام علی(ع)]] در نامه خود به مردم مصر که در [[نهج البلاغه]] نیز نقل شده، به جریان [[غصب خلافت]] پس از [[رحلت پیامبر(ص)]] اشاره کرده و مسلمانان را برای [[بیعت]] با [[ابوبکر]] و بیعت نکردن با [[اهل بیت(ع)|خاندان پیامبر(ص)]] سرزنش کرده است: | ||
«چون او (پیامبر اسلام) بهسوی خدا رفت، مسلمانان پس از وی در کار حکومت به هم افتادند و به خدا در دلم نمیگذشت و به خاطرم نمیرسید که عرب خلافت را پس از پیامبر(ص) از خاندان او برآرد، یا مرا پس از وی از عهدهدار شدن آن بازدارد، و چیزی مرا نگران نکرد و به شگفتم نیاورد، جز شتافتن مردم بر فلان شخص از هر سو و بیعت کردن با او».<ref>نهج البلاغه صبحی صالح، نامه ۶۲.</ref> | «چون او (پیامبر اسلام) بهسوی خدا رفت، مسلمانان پس از وی در کار حکومت به هم افتادند و به خدا در دلم نمیگذشت و به خاطرم نمیرسید که عرب خلافت را پس از پیامبر(ص) از خاندان او برآرد، یا مرا پس از وی از عهدهدار شدن آن بازدارد، و چیزی مرا نگران نکرد و به شگفتم نیاورد، جز شتافتن مردم بر فلان شخص از هر سو و بیعت کردن با او».<ref>نهج البلاغه صبحی صالح، نامه ۶۲.</ref> | ||
== گفتاری در جنگ صفین == | == گفتاری در جنگ صفین == | ||
در [[جنگ صفین]] | بر اساس خطبه ۱۶۲ نهجالبلاغه، امام علی(ع) در [[جنگ صفین]] در پاسخ به کسی که درباره غصب خلافت از سوی [[قریش]] پرسید، پاسخ داد: «رهبری امت از آنِ ما بود و پیوند ما با پیامبر(ص) از دیگران استوارتر بود. اما گروهی بر آن بُخل ورزیدند و گروهی از آن چشم پوشیدند. داور میان ما و آنها خدا است و بازگشت همه به سوی او است».<ref name=":0">نهج البلاغه صبحی صالح، خطبه ۱۶۲.</ref> | ||
== خطبه ۱۷۲ و ۱۹۷ | البته امام علی(ع) قبل از پاسخ، پرسشکننده را به دلیل سؤال بیموقعی که پرسید، سرزنش کرد؛ زیرا گروهی از سربازان امام به [[خلفای سهگانه|خلفا]] اعتقاد داشتند و طرح این مسائل در آن هنگام موجب دودستگی در میان آنها میشد.<ref name=":0" /> | ||
در نهج البلاغه دو خطبه نیز وجود دارد که امام در | |||
== خطبه ۱۷۲ و ۱۹۷ نهجالبلاغه == | |||
در نهج البلاغه دو خطبه نیز وجود دارد که امام علی(ع) در آنها به مسئله غصب خلافت اشاره کرده است: «بار الها، مرا در برابر قریش و کسانی که ایشان را یاری و کمک کردند، یاری فرما؛ زیرا آنان قطع رحم من کردند و مقام و منزلت عظیم مرا کوچک شمردند و در غصبِ حق و خلافت و مبارزه با من که حقِ مسلّم من است هماهنگ شدند».<ref>نهج البلاغه صبحی صالح، خطبه ۱۷۲.</ref> | |||
امام علی(ع) در گفتار دیگری فرمودند: پیامبر خدا قبض روح شد در حالی که سر او بر سینه من بود. من او را [[غسل]] دادم در حالی که فرشتگان مرا یاری میکردند … چه کسی از من در حال حیات و مرگ پیامبر(ص) به جانشینی او شایستهتر است.<ref>نهج البلاغه صبحی صالح، خطبه ۱۹۷.</ref> | امام علی(ع) در گفتار دیگری فرمودند: پیامبر خدا قبض روح شد در حالی که سر او بر سینه من بود. من او را [[غسل]] دادم در حالی که فرشتگان مرا یاری میکردند … چه کسی از من در حال حیات و مرگ پیامبر(ص) به جانشینی او شایستهتر است.<ref>نهج البلاغه صبحی صالح، خطبه ۱۹۷.</ref> | ||
== خطبه شقشقیه == | == خطبه شقشقیه == | ||
خطبه شقشقیه از خطبههای معروف نهج البلاغه است که در آن، امام لیاقت و شایستگی خویش را بر مردم بیان میکند: «به خدا قسم ابو بکر پسر ابو قحافه جامه خلافت را پوشید در حالی که میدانست جایگاه من در خلافت چون محور سنگ آسیا به آسیاست، سیل دانش از وجودم همچون سیل سرازیر میشود، و مرغ اندیشه به قلّه منزلتم نمیرسد. اما از خلافت چشم پوشیدم، و روی از آن برتافتم، و عمیقاً اندیشه کردم که با دست بریده و بدون یاور بجنگم، یا آن عرصهگاه ظلمت کور را تحمل | خطبه شقشقیه از خطبههای معروف نهج البلاغه است که در آن، امام لیاقت و شایستگی خویش را بر مردم بیان میکند: «به خدا قسم ابو بکر پسر ابو قحافه جامه خلافت را پوشید در حالی که میدانست جایگاه من در خلافت چون محور سنگ آسیا به آسیاست، سیل دانش از وجودم همچون سیل سرازیر میشود، و مرغ اندیشه به قلّه منزلتم نمیرسد. اما از خلافت چشم پوشیدم، و روی از آن برتافتم، و عمیقاً اندیشه کردم که با دست بریده و بدون یاور بجنگم، یا آن عرصهگاه ظلمت کور را تحمل نمایم.<ref>نهج البلاغه صبحی صالح، خطبه ۳.</ref> | ||
== خطبه الوسیله == | == خطبه الوسیله == |