مشورت پیامبر(ص) با مردم: تفاوت میان نسخهها
Nazarzadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - '|شاخه فرعی' به '| شاخه فرعی') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۶: | خط ۶: | ||
{{پاسخ}} | {{پاسخ}} | ||
پیامبر اسلام در امور مختلف سیاسی و نظامی با اصحابش مشورت میکرد. او در جنگ بدر با مشورت حُباب بن منذر، موضع سپاه اسلام را تغییر داد. در جنگ احد با مشورت جوانان برای جنگ از شهر خارج شد و در جنگ احزاب با مشورت سلمان فارسی خندقی کندند تا ایستادگی مقابل دشمن راحتتر باشد. | |||
در علت مشورت پیامبر(ص) با دیگران مواردی مانند دستور عقل به مشورت با دیگران، گرفتن بهترین تصمیم در امور مختلف، ارزش دادن به یاران، تشویق به مشارکت در امور سیاسی، حفظ وحدت مسلمانان و خوشحال نمودن آنها از جمله عوامل مشورت پیامبر(ص) با اصحاب بوده است. | در علت مشورت پیامبر(ص) با دیگران مواردی مانند دستور عقل به مشورت با دیگران، گرفتن بهترین تصمیم در امور مختلف، ارزش دادن به یاران، تشویق به مشارکت در امور سیاسی، حفظ وحدت مسلمانان و خوشحال نمودن آنها از جمله عوامل مشورت پیامبر(ص) با اصحاب بوده است. | ||
خط ۱۸: | خط ۱۸: | ||
== تغییر موضع سپاه اسلام با مشورت حُباب بن منذر در جنگ بدر == | == تغییر موضع سپاه اسلام با مشورت حُباب بن منذر در جنگ بدر == | ||
در سال دوم هجری قمری پیامبر(ص) راهی بدر شد. پیش از درگیری با سپاه قریش، سپاه اسلام در نزدیکی چاههای بدر مستقر شدند، در این محل حُباب بن منذر گفت: ای رسول خدا آیا به دستور خدا در اینجا سپاه را مستقر نمودید. رسول خدا فرمود: نه چنین نیست بلکه باید طبق تدبیر جنگ و سیاست نظامی عمل کرد. حباب بن منذر گفت: اینجا جای مناسبی نیست دستور بفرمایید تا سپاه اسلام پیش روند و در کنار نزدیکترین چاه فرود آمده و چاههای دیگر را تخریب و یک چاه و حوضی پر از آب باقی گذارند. رسول خدا به نظر او عمل نمود.<ref>ابن هشام، سیره النبویه، بیروت دارالکتب العربی، چاپ ششم، ۱۴۱۸ق، ج۲، ص۲۵۸، طبری، تاریخ، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ دوم، ۱۴۰۸، ج۲، ص۲۰.</ref> | در سال دوم هجری قمری پیامبر(ص) راهی بدر شد. پیش از درگیری با سپاه قریش، سپاه اسلام در نزدیکی چاههای بدر مستقر شدند، در این محل حُباب بن منذر گفت: ای رسول خدا آیا به دستور خدا در اینجا سپاه را مستقر نمودید. رسول خدا فرمود: نه چنین نیست بلکه باید طبق تدبیر جنگ و سیاست نظامی عمل کرد. حباب بن منذر گفت: اینجا جای مناسبی نیست دستور بفرمایید تا سپاه اسلام پیش روند و در کنار نزدیکترین چاه فرود آمده و چاههای دیگر را تخریب و یک چاه و حوضی پر از آب باقی گذارند. رسول خدا به نظر او عمل نمود.<ref>ابن هشام، سیره النبویه، بیروت دارالکتب العربی، چاپ ششم، ۱۴۱۸ق، ج۲، ص۲۵۸، طبری، تاریخ، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ دوم، ۱۴۰۸، ج۲، ص۲۰.</ref> | ||
== خروج سپاه اسلام از داخل مدینه با مشورت جوانان در جنگ احد == | == خروج سپاه اسلام از داخل مدینه با مشورت جوانان در جنگ احد == |
نسخهٔ ۱۰ اکتبر ۲۰۲۱، ساعت ۰۸:۲۴
آیا پیامبر(ص) در امور مختلف مشورت میکرد؟ آیا پس از مشورت به رأی آنها عمل مینمود؟
پیامبر اسلام در امور مختلف سیاسی و نظامی با اصحابش مشورت میکرد. او در جنگ بدر با مشورت حُباب بن منذر، موضع سپاه اسلام را تغییر داد. در جنگ احد با مشورت جوانان برای جنگ از شهر خارج شد و در جنگ احزاب با مشورت سلمان فارسی خندقی کندند تا ایستادگی مقابل دشمن راحتتر باشد.
در علت مشورت پیامبر(ص) با دیگران مواردی مانند دستور عقل به مشورت با دیگران، گرفتن بهترین تصمیم در امور مختلف، ارزش دادن به یاران، تشویق به مشارکت در امور سیاسی، حفظ وحدت مسلمانان و خوشحال نمودن آنها از جمله عوامل مشورت پیامبر(ص) با اصحاب بوده است.
مصلحت امت
بنای ادیان الهی بر آن نیست که وحی آسمانی جانشین عقل مردمان گردد و پیامبر خدا همواره بهترین راه کار ممکن را پیشکش امت خویش سازد. افزون بر اینکه، مشورت با زیر دستان به لحاظ تربیتی دارای فواید فراوانی است. پیامبر اکرم(ص) هر چند بر اساس علم خدادادی از مناسبترین شیوه برای عمل آگاهی دارد، امّا گاه مصلحت در این است که با اصحاب خود به مشورت بنشیند و از این راه به اهدافی عالیتر دست یابد. طبیعی است در شرایطی، خود پیامبر(ص) همچون دیگر افراد نظر خویش را بر اساس شواهد و قرائن عادی اعلام میدارد و در این راستا از علوم ویژه الهی بهره نمیگیرد.
بنابراین پیامبر اسلام(ص)، مردم را در امور اجتماعی و سیاسی مشارکت میداد و برای حفظ وحدت جامعه اسلامی از آنها درباره تصمیمگیری در موارد مختلف دعوت به همکاری میکرد. مواردی مانند دستور عقل به مشورت با دیگران، گرفتن بهترین تصمیم در امور مختلف، ارزش دادن به یاران، تشویق به مشارکت در امور سیاسی، حفظ وحدت مسلمانان و خوشحال نمودن آنها از جمله عوامل مشورت پیامبر(ص) با اصحاب بوده است.
پیامبر هرگاه طرحی در ذهن داشتند، آن را در میان اصحاب خود تبیین نموده و از آنها میخواستند تا نظرشان را بگویند و گاهی چند راه را مطرح میکردند و میفرمود کدامیک از راهحلها خوب است.
تغییر موضع سپاه اسلام با مشورت حُباب بن منذر در جنگ بدر
در سال دوم هجری قمری پیامبر(ص) راهی بدر شد. پیش از درگیری با سپاه قریش، سپاه اسلام در نزدیکی چاههای بدر مستقر شدند، در این محل حُباب بن منذر گفت: ای رسول خدا آیا به دستور خدا در اینجا سپاه را مستقر نمودید. رسول خدا فرمود: نه چنین نیست بلکه باید طبق تدبیر جنگ و سیاست نظامی عمل کرد. حباب بن منذر گفت: اینجا جای مناسبی نیست دستور بفرمایید تا سپاه اسلام پیش روند و در کنار نزدیکترین چاه فرود آمده و چاههای دیگر را تخریب و یک چاه و حوضی پر از آب باقی گذارند. رسول خدا به نظر او عمل نمود.[۱]
خروج سپاه اسلام از داخل مدینه با مشورت جوانان در جنگ احد
در سال سوم هجری قمری در جنگ احد، پیامبر(ص) پس از شنیدن خبر تهاجم قریش به سوی مدینه، تصمیم داشت در شهر بماند و در داخل شهر با استفاده از استحکامات و خانههای شهر، دشمن را شکست دهد. بزرگان مهاجر و انصار نیز با پیامبر(ص) موافق بودند و در مشورت رسول خدا(ص) این استراتژی را تأیید کردند. اما اصرار جوانان بر نبرد در خارج شهر، پیامبر را از این تصمیم منصرف کرد. در نتیجه پس از نماز جمعه لباس نظامی پوشیده و آماده حرکت به سوی سپاه دشمن شد. جوانان اصرار کننده با سرزنش بزرگان از اصرار خود عذرخواهی کردند، ولی رسول خدا فرمود تصمیم دیگر عوض نمیشود. اگر صبر کنید در این جنگ نیز پیروز خواهید بود. پیامبر اکرم رأی جوانان را در این مشورت بر رأی خود و بزرگان مقدم داشت.[۲]
ساخت خندق با مشورت سلمان فارسی در جنگ احزاب
در سال پنجم هجری در جنگ احزاب (خندق) آنگاه که مشرکان با هدف نابودی اسلام بسیج شده و به سوی مدینه حرکت کردند. پیامبر(ص) قبل از آغاز جنگ در نحوه رویارویی با مهاجمان با مردم مشورت فرمود و سرانجام به پیشنهاد سلمان مقرر شد تا اطراف شهر را خندقی بکنند و از مواجهه مستقیم و همهجانبه با دشمن دوری کنند پیامبر اکرم این رأی را پسندید و دستور داد دور شهر خندقی کنده شد که در نهایت به پیروزی بسیار بزرگ در این جنگ با شجاعت و شهامت امیر مؤمنان نایل شدند.[۳]
پیامبر اکرم(ص) هر جا لازم بود و مسئله مهم پیش میآمد خطاب به مردم میفرمود: با شما مشورت میکنم ای مردم نظرتان را اعلام کنید.[۴] و با مردم در امور مختلف مشورت میکرد و برای رشد و تعالی شخصیت اصحاب خود برای رأی و نظر آنها احترام قائل میشد.