automoderated، دیوانسالاران، مدیران
۷٬۲۳۰
ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴: | خط ۴: | ||
{{پایان سوال}} | {{پایان سوال}} | ||
{{پاسخ}} | {{پاسخ}} | ||
صفاتی که در پایان هر آیه آمده است به نوعی بیانگر مفهوم و معنایی است که آیه در صدد بیان آن است و درک این ارتباط گاه آسان و گاه مشکل است. به عبارتی دیگر ارتباط صفات پایانی آیات با محتوای آن آیه در یکی از قالبهای | اسم ها و صفاتی که در پایان هر آیه آمده است به نوعی بیانگر مفهوم و معنایی است که آیه در صدد بیان آن است و درک این ارتباط گاه آسان و گاه مشکل است. به عبارتی دیگر ارتباط صفات پایانی آیات با محتوای آن آیه در یکی از قالبهای تعلیل، تأکید، تلازم، تتمیم، توضیح، تقابل و ترغیب قرار میگیرد. | ||
==ارتباط اسم و صفات خداوند در یک ایه با مفهوم آن== | |||
وقتی در آخر آیات به صفت یا اسمی از صفات و اسماء الهی اشاره میشود، اغلب، آن اسم یا صفت، تبیین کنندهٔ معنی آن آیه است. | وقتی در آخر آیات به صفت یا اسمی از صفات و اسماء الهی اشاره میشود، اغلب، آن اسم یا صفت، تبیین کنندهٔ معنی آن آیه است. | ||
تمام امور، | تمام امور، از اسماء الله صادر میشوند، مثل فرستادن پیامبران که لازمهٔ اسم «الهادی» و «الحکیم» است؛ یا پذیرش توبه، که لازمه صفاتی چون «التّواب» و «الغفور» و «الغفّار» و … است؛ لذا خداوند گاه بعد از بیان مطلبی، با بیان اسماء و صفات خود، به ما میفهماند که این مطلب، از لوازم کدام اسم و صفت الهی است. در برخی موارد خداوند اموری را باطل معرفی مینماید و اسم و صفتی از خود را هم ذکر میکند تا بفهماند که دلیل بطلان آن امر، ناسازگاری آن امر با آن اسم یا صفت الهی است. برای مثال میفرماید: | ||
*: {{قرآن|قُلْ أَتَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ مَا لَا يَمْلِكُ لَكُمْ ضَرًّا وَلَا نَفْعًا ۚ وَاللَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ|ترجمه=بگو: آیا به جای خدا چیزی را می پرستید که برای شما قدرت دفع هیچ زیان و جلب هیچ سودی را ندارد؟! و خداست که شنوا [یِ همه گفتارها] و دانا [یِ همه اسرار و رازها] ست|سوره=مائده|آیه=۷۶}} | |||
یعنی پرستش غیر خدا باطل است؛ چون معبود باید سمیع و علیم باشد و غیر خدا، | یعنی پرستش غیر خدا باطل است؛ چون معبود باید سمیع و علیم باشد و هیچ موجودی غیر از خدا، به طور مستقل سمیع و بصیر نیست. در این آیه، دو اسم «السمیع» و «العلیم»، به عنوان حدّ وسط برهان به کار رفتهاند. | ||
*: در آیهای دیگر میفرماید: {{قرآن|وَكَأَيِّنْ مِنْ دَابَّةٍ لَا تَحْمِلُ رِزْقَهَا اللَّهُ يَرْزُقُهَا وَإِيَّاكُمْ ۚ وَهُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ|ترجمه=چه بسیارند جنبندگانی که قدرت ندارند [به دست آوردن] روزی خود را بر عهده بگیرند، خداست که به آنان و شما روزی می دهد، و او شنوا و داناست.|سوره=عنکبوت|۶۰}} | |||
یعنی او رزّاق | یعنی او رزّاق یکایک موجودات است و رزق کسی را از موعدش تأخیر نمیاندازند. چون او سمیع است و ندای رزق خواهی مخلوقات را میشنود، چه بر زبان آورند و چه در دل بخواهند و چه زبان حالشان خواهان رزق باشد؛ و علیم است و میداند که رزقشان چیست؛ اگر چه آنها نوع رزق را در خواهش خویش، معیّن نکنند یا اشتباهی معیّن کنند. | ||
به همین نحو، اسماء و صفات انتهایی آیات با خود آیات در ارتباطند؛ لکن درک این رابطه گاه آسان است و گاه مشکل و از عهدهٔ هر کسی بر نمیآید که متوجّه این ارتباط شود. | به همین نحو، اسماء و صفات انتهایی آیات با خود آیات در ارتباطند؛ لکن درک این رابطه گاه آسان است و گاه مشکل و از عهدهٔ هر کسی بر نمیآید که متوجّه این ارتباط شود. | ||
به عبارت دیگر پیوند صفات پایان بخش آیات با محتوای آنها، در یکی از انواع تعلیل، تأکید، تلازم، تتمیم، توضیح، تقابل و ترغیب قابل مشاهده است؛ و این پیوند عمیق معنایی چنان است که کنار گذاشته شدن آن صفات و جایگزین کردن آن با اوصاف دیگر، موجب نارسایی مقصود آن آیات میشود | به عبارت دیگر پیوند صفات پایان بخش آیات با محتوای آنها، در یکی از انواع تعلیل، تأکید، تلازم، تتمیم، توضیح، تقابل و ترغیب قابل مشاهده است؛ و این پیوند عمیق معنایی چنان است که کنار گذاشته شدن آن صفات و جایگزین کردن آن با اوصاف دیگر، موجب نارسایی مقصود آن آیات میشود: | ||
* '''تعلیل''': بیان علت و سبب چیزی و اثبات کردن با دلیل است، در برخی از آیات صفات پایانی جنبه تعلیل دارند: {{قرآن|إِن تُقْرِضُواْ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا یُضَاعِفْهُ لَکُمْ وَ یَغْفِرْ لَکُمْ وَ اللَّهُ شَکُورٌ حَلِیمٌ|ترجمه=|اگر به خدا وام نیکو دهید، آن را برای شما دو چندان می کند و شما را می آمرزد و خدا عطا کننده پاداش فراوان در برابر عمل اندک می باشد و بردبار است|سوره=تغابن|آیه=۱۷}} | |||
تعلیل: بیان علت و سبب چیزی و اثبات کردن با دلیل است، در برخی از آیات صفات پایانی | |||
برخی شکر از طرف خداوند را به معنای نعمت دادن و ازدیاد آن معنا کردهاند<ref>راغب، حسین، مفردات الفاظ القرآن، دمشق، دارالعلم، ۱۴۱۲ق، ص۴۶۲.</ref> همانگونه که خداوند خود میفرماید: «لَئنِ شَکَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّکُمْ»<ref>ابراهیم/ ۷.</ref> لذا شکور دلیلی است برای جملهٔ «یُضَاعِفْهُ لَکُمْ». و «حلیم» در مورد خداوند یعنی گناهان را میآمرزد و در عقوبت تعجیل نمیکند پس صفت «حلیم» هم تعلیلی است برای جملهٔ «یَغْفِرْ لَکُمْ». | برخی شکر از طرف خداوند را به معنای نعمت دادن و ازدیاد آن معنا کردهاند<ref>راغب، حسین، مفردات الفاظ القرآن، دمشق، دارالعلم، ۱۴۱۲ق، ص۴۶۲.</ref> همانگونه که خداوند خود میفرماید: «لَئنِ شَکَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّکُمْ»<ref>ابراهیم/ ۷.</ref> لذا شکور دلیلی است برای جملهٔ «یُضَاعِفْهُ لَکُمْ». و «حلیم» در مورد خداوند یعنی گناهان را میآمرزد و در عقوبت تعجیل نمیکند پس صفت «حلیم» هم تعلیلی است برای جملهٔ «یَغْفِرْ لَکُمْ». |