پیش نویس:معنای کلمه مولی در خطبه غدیر

سؤال

واژه‌ی «مولیٰ» در حدیث غدیر به چه معنا است؟

علمای شیعه معتقدند معنایی که از کلمه‌ی «مولی» متبادر می‌شود «ولایت امر» و «سرپرستی امت» است. لکن اهل سنت می‌گویند این واژه در حدیث غدیر به معنای «دوست داشتن» است.

پیشینه‌ی بحث

شیعیان، براساس ادله‌ی گوناگون عقلی، قرآنی، روایی و تاریخی، باور دارند که امام علی علیه‌ السلام وصی و خلیفه‌ی بلافصل پیامبر صلی الله علیه و آله پس از مرگ اوست و حوادث بعد از رحلت نبی مکرم اسلام و خلافت سه‌تن از صحابه، یکی پس از دیگری، هرگز به این جایگاه خدشه‌ای وارد نمی‌کند؛[1] یکی از ادله‌ی روشن شیعه بر وصایت امام علی از پیامبر، که مورد اتفاق عالمان شیعی و سنی است، ماجرای غدیر خم و خطبه‌ی صریح پیامبر مبنی بر ولایت امام علی است.

واقعه‌ی‌ غدیر

پیامبر پس از پایان آخرین حج خود، موسوم به حجة ‌الوداع، از مکه به سوی مدینه حرکت می‌کند. فرشته‌ی وحی در میانه‌ی راه بر او نازل می‌شود و با قرائت آیه‌ی:﴿يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ؛ ای ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ! ﻓﺮﻣﺎﻥ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺷﻔﺎﻑ ﺑﻪ ﻣﺮﺩم ﺍﻋﻠﺎم ﻛﻦ ﻭ ﺑﮕﻮ ﻛﻪ ﺟﺎﻧﺸﻴﻨﺖ ﻛﻴﺴﺖ. ﺍﮔﺮ ﺍﻳﻦ ﻛﺎﺭ ﺭﺍ نکنی، ﻣﺄﻣﻮﺭﻳﺖ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮی‌ﺍﺕ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺳﺮﺍﻧﺠﺎم ﻧﺮﺳﺎﻧﺪﻩ‌ﺍی! ﺧﺪﺍ ﺍﺯ ﺷﺮّ ﻣﺮﺩم ﻣﻨﺎﻓﻖ ﻭ ﻣﻮﺫی ﺣﻔﻈﺖ می‌کند؛ ﭼﻮﻥ ﺧﺪﺍ ﺟﻤﺎﻋﺖ بی‌دینی ﺭﺍ ﻛﻪ ﻓﺮﻣﺎﻥ ﺧﺪﺍ ﺩﺭ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﺟﺎﻧﺸﻴﻦ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻧﭙﺬﻳﺮﻧﺪ، ﺩﺭ ﺭﺳﻴﺪﻥ ﺑﻪ ﺍﻫﺪﺍﻓﺸﺎﻥ ﻣﻮﻓﻖ نمی‌ﻛﻨﺪ.. پیامبر را به ابلاغ حکمی مهم فرامی‌خواند؛ حکمی که عدم ابلاغش، برابر با عدم ابلاغ همه‌ی احکام و ارزش‌های اسلامی است؛ پیامبر فرمان داد تا حاضران بمانند، جلورفتگان برگردند و منتظر بمانند تا دیگران از راه برسند؛ مسلمانان منبری از جهاز شتر برای او فراهم آوردند و پیامبر خطبه‌ی کوتاه و گویایی خواند و امام علی را به ولایت و خلافت پس از خود تعیین کرد؛ مردم دسته‌دسته با امام بیعت کردند.

اهمیت بحث

یکی از موضوعات اختلافی میان شیعیان و اهل سنت که از دیریاز در مبحث امامت مطرح بوده است، مفهوم شناسی واژه‌ی مولی در کلام پیامبر در خطبه‌ی غدیر است؛ اهمیت این مسأله به این سبب است که اگر اثبات کنیم که معنای مولی در سخن پیامبر، اولی به تصرف و سرپرست است، خطبه‌ی غدیر یکی از نصوص قوی و روشن بر امامت و خلافت امام علی خواهد بود اما اگر به معنای دوست باشدف دیگر دلالتی بر مسأله‌ی امامت نخواهد داشت.

دلایل شیعه

شیعیان به دلائل مختلف اعتقاد دارند که واژه‌ی مولی در کلام پیامبر به معنای سرپرست و اولی به تصرف در امور است.

۱. تبادر مفهوم حکومت از واژه‌ی مولی

واژه‌ «ولی» و «مولی» در لغت عرب، گرچه به معانی مختلفی آمده است، ولی هنگاهی که بدون قرینه به کار می‌رود، عرب معنای سرپرست و اولی به تصرف را از این واژه می‌فهمد.

۲. تبادر مفهوم حکومت، هنگام اضافه‌شدن

بر فرض که تبادر از این لفظ پذیرفته نشود، می‌توان ادعای تواتر مفهوم حکومت از واژه‌ی مولی را هنگام اضافه شدن واژه به افراد انسانی مطرح کرد؛ مثلاً عرب می‌گوید: ولی و مولای زن یا ولی و مولای طفل، که واژه‌ی ولایت در هردو به معنای سرپرست است.

۳. مولی در استعمالات قرآنی

در قرآن کریم آیاتی وجود دارد که در آن واژه‌ی «مولی» در معنای اولویت استعمال شده است؛ مانند:﴿بل الله مولاكم و هو خير الناصرين[3]نیز ﴿فاليوم لا يؤ خذ منكم فدية و لا من الذين كفروا مأوئكم النار هى مولكم و بئس المصير[4]

۴. فهم صحابه از واژه‌ی مولی

با مراجعه به تاریخ مشخص می‌شود که همه حاضران در روز غدیر خم از واژه‌ی مولی در خطبه‌ی پیامبر معنای سرپرستی و اولی بالتصرف و امامت را فهمیده‌اند. مانند: احمد حنبل در مسند خود ضمن بیان روایت صحیح السندی این گونه آورده است که گروهی در کوفه خدمت امام علی- علیه السلام- رسیدند و چنین گفتند: «السلام علیک یا مولانا»! امام علی فرمود: «من چگونه مولای شما هستم در حالی که شما قومی از عرب هستید»؟! آنان در پاسخ گفتند: از پیامبر خدا- صلی الله علیه و آله- شنیدیم که در روز غدیر خم فرمودند: «من کنت مولاه فعلیّ مولاه»! راوی در ادامه می‌گوید: یکی از آن افراد، ابوایوب انصاری، صحابی بزرگوار رسول خداست».[5] حال اگر منظور از مولی، در این روایت، مفهوم دوست‌داشتن باشد، معنای سخن امام چنین می‌شود: «چگونه من دوست شما باشم، در حالی که شما قومی از عرب هستید»؟! و این معنا اصلا منطقی و صحیح نیست؛ زیرا دوست داشتن ربطی به قومیت ندارد. بلکه آنچه منظور امام علی علیه السلام بوده این است که چگونه من امام و سرپرست شما باشم، در حالی که شما عرب‌ها غیر از من را به خلافت انتخاب کرده‌اید. نتیجه‌ای که از این گونه روایات به دست می‌آید این است که فهم صحابه پیامبر از طرح واژه‌ی مولی در روز غدیر، همان امامت و سرپرستی بوده است، نه دوستی.

۵. قرینه‌ی صدر کلام پیامبر

پیامبر اکرم پیش از طرح ولایت امام علی و در صدر کلام خود چنین فرمود: «الست اولی بکم من انفسکم»؛[6]آیا من (در امور شما) از شما به خودتان اولی نیستم؟» همه گفتند: آری! آنگاه پیامبر فرمود: «من کنت مولاه فعلی مولاه»؛ حرف «فاء» در جمله‌ی دوم، نشانه‌ی تفریع معنای جمله‌ی دوم بر معنای جمله‌ی اول است؛ بنابراین معنای سخن پیامبر این می‌شود که: آیا من در سرپرستی امور شما از شما به خودتان سزاوارترم؟ پس از من امام علی همان مقام را داراست؛ حال اگر واژه‌ی «ولایت» در معنای اول و دوم به معنای دوست‌داشتن باشد، معنای سخن پیامبر این گونه می‌شود: آیا من از خود شما به شما دوست‌تر نیستم؟ پس این علی دوست شماست! و در این صورت، خطبه‌ی پیامبر معنای درستی نخواهد داشت؛ همچنین اگر ولایت در صدر کلام پیامبر به معنای اولی بالتصرف و در ذیل آن به معنای دوست باشد، باز هم سخن پیامبر معنای حکیمانه‌ای نخواهد داشت؛ زیرا معنای آن این گونه می‌شود: آیا من از شما به خودتان سزاوارتر نیستم؟ پس این علی دوست شماست.

۶. دلداری به پیامبر و اعلام اکمال دین

روایات فراوانی در کتاب‌های شیعه و سنی وجود دارد که حکایت از اندیشناکی پیامبر از طرح مسأله‌ی ولایت امام علی در میان مسلمانان داشت. پیامبر می‌ترسید که طرح این موضوع موجب به خطر افتادن جان خود و امام علی و نزدیکانش شود و یا به آشوب‌هایی در میان جامعه‌ی اسلامی دامن زند. پیامبر ترسناک از این بود که گفتارش را تکذیب کنند و سخنش را نپذیرند![7] حال پرسش این است که پیامبر اسلام از چه چیز می‌ترسید؟ آیا توصیه و نصحیت ردم به دوست داشتن علی مسأله‌ی حساسیت‌برانگیزی بود؟! اگر این گونه است، پیامبر بارها و بارها به محبت امام علی و خاندانش توصیه کرده بود و مشکلی هم پیش نیامده بود! آیا این منطقی نیست که بگوییم مهم‌ترین و حساس‌ترین موضوعی که میمکن بود تفرقه‌ها و دشمنی‌ها را برانگیزد، موضوع خلافت و حکومت بود؟! نکته‌ی دیگری که باید به آن توجه کرد این است که پس از معرفی امام علی به ولایت امر از سوی پیامبر، این آیه نازل شد: «امروز دین کامل شما را کردم و نعمتم را بر شما به اتمام رساندم»؛[8] حال پرسش دیگر این است که آیا اگر مقصود پیامبر صرفا دوستی امام علی بود، می‌توان پذیرفت که به صرف اعلام دوستی امام، دین کامل می‌شود؛ اگر این گونه باشد، پیش از این هم پیامبر بارها مردم را به دوستی امام علی دعوت کرده بود، ولی هرگز بحثی از کمال دین به میان نیامد؛ از این‌رو بسیار منطقی و موجه می‌نماید که بگوییم مقصود پیامبر از ولایت علی، که مایه‌ی اتمام نعمت و اکمال دین است، چیزی جز امامت امام علی در امر دین و دنیای مردم نیست؛ البته واضح است که رهبران الهی، رابطه‌ای آمیخته با محبت و دوستی با مردم دارند و رهبری آن‌ها بر مبنای دوستی خدایی به مردم و سعادت آن‌هاست! بنابر این مفهوم ولایت در جمله‌ی من کنت مولاه فهذا علی مولاه، امامتی است که مفهوم محبت در آن اشراب شده است.