اثبات وحی از راه عقل: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳: خط ۳:
{{سوال}}آیا وحی از نظر عقلی ممکن است؟{{پایان سوال}}
{{سوال}}آیا وحی از نظر عقلی ممکن است؟{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
تحقق وحی از نظر عقل محال نیست. زیرا هیچ مانعی وجود ندارد افراد برگزیده‌ای که ویژگی‌های خاصی دارند، به [[عالم غیب]] از طریق وحی متصل شوند.  
تحقق وحی از نظر عقل ممکن است. زیرا هیچ مانعی وجود ندارد افراد برگزیده‌ای که ویژگی‌های خاصی دارند، به [[عالم غیب]] از طریق وحی متصل شوند. هرچند بشر عادی نمی‌تواند تجربه‌ای از [[وحی]] بدست آورد. زیرا این ارتباط خاصی است که بین پیامبران و ماورای طبیعت وجود داشته و سبب دست‌یافتن ایشان به حقایق عالم می‌شود.  


هراه‌های بسیاری برای اثبات وحی وجود دارد که یکی از آن‌ها دیدن معجزات انبیا است. زیرا با دیدن معجزه انسان به‌طور کامل به یقین و باور ایمانی می‌رسد که شخص معجزه‌گر با عالم فراتر از جهان طبیعت و حس ارتباط مرموزی دارد و معارفی را از آن جا دریافت می‌کند و به دلیل همین ارتباط مرموز است که گذشته از آن معارف و دریافت وحی الهی، قدرت انجام کارهایی را دارد که همگان از انجام آن امور یا آوردن آن گونه معارف عاجز هستند.
== معنای وحی ==
وحی در لغت به معنای اشاره سریع است؛ خواه با کلام رمزی باشد، یا صدای خالی از ترکیب کلامی یا اشاره یا نوشتن. بنا بر این برای بیان ارتباط انبیا با عالم غیب از این کلمه استفاده شده است.<ref name=":0" />


بشر عادی نمی‌تواند تجربه‌ای از [[وحی]] بدست آورد. وحی ارتباط خاصی است بین [[انسان]] و ماورای طبیعت که سبب دست‌یافتن به حقایقی می‌شود. دانستن کم و کیف آن مشکل است. وقوع وحی چیزی ممتنع نیست و امکان تحقق آن وجود دارد. از لحاظ عقلی هیچ مانعی وجود ندارد افراد برگزیده‌ای که ویژگی‌های خاصی دارند، به [[عالم غیب]] از طریق وحی متصل شوند و یکی از نشان‌های اثبات آن می‌تواند [[معجزه پیامبران]] باشد.
همچنین در اصطلاح فلاسفه ی مسلمان عبارت است از اتصال فوق‌العاده نفس پیامبر با عالم غیب. روح پیامبر به علت قوت و قدرتی که دارد، رابطه و اتصال زیادی با عقل فعال (جبرئیل) دارد. به همین دلیل قادر است معلومات را به صورت کلی از عقل فعال گرفته و به آن صورت محسوس بدهد.<ref name=":1" />
 
نمی‌توان از رابطه [[نبوت]] و حقیقت وحی اطلاع زیادی پیدا کنیم، چرا که این یک نوع ادراکی است خارج از حدود ادراکات ما و ارتباطی است خارج از ارتباطهای شناخته شده ما. عالم وحی برای ما عالمی است ناشناخته و فوق ادراکات ما؛<ref name=":2">مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، نشر دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۷۹ ش، ج۲۰، ص۴۹۶.</ref> بنابراین سخن‌هایی که احیانا در تبیین چیستی وحی مطرح و بیشتر از سوی فرد گرایان غربی عنوان می‌گردد، هرگز نمی‌تواند ترسیم روشنی از مسئله ارائه کند و آنان حتی گاه به بیراهه کشانده شده‌اند.<ref>همان، ص۴۹۱، دانش نامه امام علی(ع)، تهران، نشر پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، ۱۳۸۰ ش، ج۳، ص۲۸، (نبوت و امامت).</ref> پس پدیده وحی چون از قلمرو حس و تجربه افراد بشر بیرون است شناخت کامل از آن میسر نیست؛ ولی این پدیده را همانند بسیاری از پدیده‌های دیگر از طریق آثار آن تا اندازه‌ای می‌توان شناخت.<ref>مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، نشر صدرا، ۱۳۶۹ ش، ج۲، ص۱۵۷.</ref> به همین جهت در تعریف آن گفته‌اند: اصل وحی چنان‌که راغب در مفردات می‌گوید اشاره سریع است خواه با کلام رمزی باشد، یا صدای خالی از ترکیب کلامی یا اشاره یا نوشتن. از این تعبیرات به خوبی استفاده می‌شود که در وحی اشاره از یک سو و سرعت از سوی دیگر نهفته است. به همین دلیل برای ارتباط مرموز و سریع انبیا با عالم غیب این کلمه استخدام شده است.<ref name=":0">مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، نشر پیشین، ج۲۰، ص۴۸۹.</ref>


== حقیقت وحی ==
== حقیقت وحی ==
طبق گفته ی فلاسفه ی مسلمان، وحی عبارت است از اتصال فوق‌العاده نفس پیامبر با عالم غیب. روح پیامبر به علت قوت و قدرتی که دارد، رابطه و اتصال زیادی با عقل فعال (جبرئیل) دارد. به همین دلیل قادر است معلومات را به صورت کلی از عقل فعال گرفته و به آن صورت محسوس بدهد.
از آنجا که وحی یک نوع ادراک خارج از حدود ادراکات عادی بشری است، نمی توان نسبت به فهم حقیقت و جزئیات آن ادعایی کرد. و ارتباطی است خارج از ارتباطهای شناخته شده ما. عالم وحی برای ما عالمی است ناشناخته و فوق ادراکات ما؛<ref name=":2" />
 
نمی‌توان از رابطه [[نبوت]] و حقیقت وحی اطلاع زیادی پیدا کنیم، چرا که این یک نوع ادراکی است خارج از حدود ادراکات ما و ارتباطی است خارج از ارتباطهای شناخته شده ما. عالم وحی برای ما عالمی است ناشناخته و فوق ادراکات ما؛<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، نشر دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۷۹ ش، ج۲۰، ص۴۹۶.</ref> بنابراین سخن‌هایی که احیانا در تبیین چیستی وحی مطرح و بیشتر از سوی فرد گرایان غربی عنوان می‌گردد، هرگز نمی‌تواند ترسیم روشنی از مسئله ارائه کند و آنان حتی گاه به بیراهه کشانده شده‌اند.<ref>همان، ص۴۹۱، دانش نامه امام علی(ع)، تهران، نشر پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، ۱۳۸۰ ش، ج۳، ص۲۸، (نبوت و امامت).</ref> پس پدیده وحی چون از قلمرو حس و تجربه افراد بشر بیرون است شناخت کامل از آن میسر نیست؛ ولی این پدیده را همانند بسیاری از پدیده‌های دیگر از طریق آثار آن تا اندازه‌ای می‌توان شناخت.<ref>مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، نشر صدرا، ۱۳۶۹ ش، ج۲، ص۱۵۷.</ref> به همین جهت در تعریف آن گفته‌اند: اصل وحی چنان‌که راغب در مفردات می‌گوید اشاره سریع است خواه با کلام رمزی باشد، یا صدای خالی از ترکیب کلامی یا اشاره یا نوشتن. از این تعبیرات به خوبی استفاده می‌شود که در وحی اشاره از یک سو و سرعت از سوی دیگر نهفته است. به همین دلیل برای ارتباط مرموز و سریع انبیا با عالم غیب این کلمه استخدام شده است.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، نشر پیشین، ج۲۰، ص۴۸۹.</ref>


== امکان وحی ==
ناصر مکارم شیرازی در این باره می گوید:
اصل امکان وحی و چیزی به نام ارتباط وحیانی امری انکارناپذیر است؛ هیچ دلیل عقلی که امکان چنین امری را نفی کند وجود ندارد؛ بلکه به عکس ارتباط‌ های مرموزی را در جهان می‌بینیم که از تفسیر آن عاجزیم، و این ارتباط نشان می‌دهد که مافوق حواس و ارتباط‌های انسان نیز درک و دیده‌های دیگری وجود دارد، به نظر می‌رسد که با ذکر این امثال مطلب تا حدودی روشن‌تر خواهد شد:


فرض کنید در میان شهر نابینایان (البته کوران مادر زاد) با دو چشم بینا زندگی می‌کنیم، تمام اهل شهر چهار حسی هستند (بنابراین که مجموع حواس ظاهری انسان را پنج حس بدانیم) تنها ما هستیم که آدم «پنج حسی» می‌باشیم، پیوسته با چشم خود حوادث زیادی را در آن شهر می‌بینیم، به اهل شهر خبر می‌دهیم؛ اما آنها همه تعجب می‌کنند که این حس مرموز پنجم چیست که دایره فعالیتش این گونه وسیع و گسترده است؟ و هر قدر هم بخواهیم درباره حس بینایی و عمل کرد آن برای آنها بحث کنیم بی فایده است. جز شبح مبهمی در ذهن آنها چیزی نمی‌آید، از یک سو نمی‌توانند منکر آن شوند، چون آثار گوناگونشان را می‌یابند و حس می‌کنند، و از سوی دیگر نمی‌توانند حقیقت بینایی را دریابند، چون در تمام عمر حتی یک لحظه بینا نبوده‌اند. پس یک نوع درک و ارتباط با عالم غیب و ذات الهی وجود دارد که چون ما فاقد آن هستیم حقیقت آن را درک نمی‌کنیم؛ ولی از طریق آثار به وجود آن ایمان داریم؛<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، نشر پیشین، ج۲۰، ص۴۹۷.</ref>
فرض کنید در میان شهر نابینایان (کوران مادرزاد) با دو چشم بینا زندگی می‌کنیم، تمام اهل شهر چهار حسی هستند (بنابراین که مجموع حواس ظاهری انسان را پنج حس بدانیم) تنها ما هستیم که آدم «پنج حسی» می‌باشیم، پیوسته با چشم خود حوادث زیادی را در آن شهر می‌بینیم، به اهل شهر خبر می‌دهیم؛ اما آنها همه تعجب می‌کنند که این حس مرموز پنجم چیست که دایره فعالیتش این گونه وسیع و گسترده است؟ و هر قدر هم بخواهیم درباره حس بینایی و عمل کرد آن برای آنها بحث کنیم بی فایده است. جز شبح مبهمی در ذهن آنها چیزی نمی‌آید، از یک سو نمی‌توانند منکر آن شوند، چون آثار گوناگونشان را می‌یابند و حس می‌کنند، و از سوی دیگر نمی‌توانند حقیقت بینایی را دریابند، چون در تمام عمر حتی یک لحظه بینا نبوده‌اند. پس یک نوع درک و ارتباط با عالم غیب و ذات الهی وجود دارد که چون ما فاقد آن هستیم حقیقت آن را درک نمی‌کنیم؛ ولی از طریق آثار به وجود آن ایمان داریم؛<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، نشر پیشین، ج۲۰، ص۴۹۷.</ref>


== تبیین عقلانی از پدیده وحی ==
== تبیین عقلانی از پدیده وحی ==
فلاسفه اسلامی در مقام تبیین امکان عقلی وحی و نحوه اثبات وحی از طریق بیان عقلی با طرح مقدماتی به‌طور خلاصه بر این نکته اصرار کرده‌اند که: وحی عبارت است از اتصال فوق‌العاده نفس پیامبر با عالم غیب؛ روح پیامبر چون فوق‌العاده قوی است رابطه و اتصالش با عقل فعال بسیار زیاد است (عقل فعال همان فرشته‌ای است که در متون دینی از آن جبرئیل یاد شده است) و به همین دلیل می‌تواند در اکثر اوقات معلومات را به صورت کلی از عقل بگیرد و از آن جا که قوه خیال پیامبران نیز بسیار قوی است و در عین حال تابع قوه عقلیه است، می‌تواند به آن صوّر کلیّه که از عقل فعّال (جبرئیل) دریافته است صورت‌های محسوسه مناسبی بدهد و در لباس‌های حسی در اُفق ذهن خود ببینید؛ مثلا اگر آن حقایق کلی از قبیل معانی و احکام باشد به صورت الفاظی بسیار موزون و در نهایت فصاحت و بلاغت از زبان شخصی در نهایت کمال بشنود و چون قوه خیال او تسلط کامل بر حس مشترک دارد می‌تواند به این صور جنبه حسی دهد و پیامبر آن شخص را با چشم ببیند و الفاظش را با گوش بشنود.<ref>حسن‌زاده آملی، حسن، نصوص الحکم بر فصوص الحکم (فصوص فارابی)، تهران، نشر مرکز فرهنگی رجاء، ۱۳۶۵ ش، ص۱۹۸.</ref> پس از نظر عقلی کاملا ممکن است که کسانی به نام انبیاء که افراد برگزیده‌اند صلاحیت داشته باشند که این نوع آگاهی که از آن به وحی یاد می‌شود از عالم غیب دریافت کنند؛ و هیچ محذور عقلی در این مسئله وجود ندارد.<ref>مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، نشر پیشین، ج۲، ص۱۵۶.</ref>
فلاسفه اسلامی در مقام تبیین امکان عقلی وحی و نحوه اثبات وحی از طریق بیان عقلی با طرح مقدماتی به‌طور خلاصه بر این نکته اصرار کرده‌اند که: وحی عبارت است از اتصال فوق‌العاده نفس پیامبر با عالم غیب؛ روح پیامبر چون فوق‌العاده قوی است رابطه و اتصالش با عقل فعال بسیار زیاد است (عقل فعال همان فرشته‌ای است که در متون دینی از آن جبرئیل یاد شده است) و به همین دلیل می‌تواند در اکثر اوقات معلومات را به صورت کلی از عقل بگیرد و از آن جا که قوه خیال پیامبران نیز بسیار قوی است و در عین حال تابع قوه عقلیه است، می‌تواند به آن صوّر کلیّه که از عقل فعّال (جبرئیل) دریافته است صورت‌های محسوسه مناسبی بدهد و در لباس‌های حسی در اُفق ذهن خود ببینید؛ مثلا اگر آن حقایق کلی از قبیل معانی و احکام باشد به صورت الفاظی بسیار موزون و در نهایت فصاحت و بلاغت از زبان شخصی در نهایت کمال بشنود و چون قوه خیال او تسلط کامل بر حس مشترک دارد می‌تواند به این صور جنبه حسی دهد و پیامبر آن شخص را با چشم ببیند و الفاظش را با گوش بشنود.<ref name=":1">حسن‌زاده آملی، حسن، نصوص الحکم بر فصوص الحکم (فصوص فارابی)، تهران، نشر مرکز فرهنگی رجاء، ۱۳۶۵ ش، ص۱۹۸.</ref> پس از نظر عقلی کاملا ممکن است که کسانی به نام انبیاء که افراد برگزیده‌اند صلاحیت داشته باشند که این نوع آگاهی که از آن به وحی یاد می‌شود از عالم غیب دریافت کنند؛ و هیچ محذور عقلی در این مسئله وجود ندارد.<ref>مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، نشر پیشین، ج۲، ص۱۵۶.</ref>


== راه عقلی برای اثبات وحی ==
== راه عقلی برای اثبات وحی ==
۵۵

ویرایش