۶۰۲
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(یک نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{شروع متن}} | {{شروع متن}} | ||
{{سوال}} | {{سوال}} | ||
خط ۸: | خط ۷: | ||
== اعتراف ابوبکر و عمر در غدیر خم == | == اعتراف ابوبکر و عمر در غدیر خم == | ||
بعد از این که پیامبر(ص) در [[غدیر خم]]، [[امام علی(ع)]] را به فرمان [[خداوند]] به جانشینی خود معین کرد از [[مسلمانان]] حاضر در غدیر خم خواست تا به خیمه امام علی(ع) رفته و به او تبریک بگویند. پس از پایان تهنیت مردم، رسول خدا(ص) از زنان خود نیز خواست به علی(ع) تبریک بگویند.<ref>میرخواند، روضه الصّفا، تهران، نشر خیام، چاپ اول، ۱۳۳۸ش، ج۲، ص۵۴۱.</ref> گفته شده است ابوبکر، عمر، عثمان، طلحه و زبیر اولین کسانی بودند که به امام علی(ع) تبریک گفته و با وی [[بیعت]] کردند.<ref>میرخواند، روضه الصّفا، تهران، نشر خیام، چاپ اول، ۱۳۳۸ش، ج۲، ص۱۷۹.</ref> ابوبکر و عمر خطاب به امام علی(ع) گفتند: «بخّ بخّ لک یابن ابی طالب اصبحت مولای و مولی کلّ مؤمنٍ و مؤمنه؛ بَه بَه بر | بعد از این که پیامبر(ص) در [[غدیر خم]]، [[امام علی(ع)]] را به فرمان [[خداوند]] به جانشینی خود معین کرد از [[مسلمانان]] حاضر در غدیر خم خواست تا به خیمه امام علی(ع) رفته و به او تبریک بگویند. پس از پایان تهنیت مردم، رسول خدا(ص) از زنان خود نیز خواست به علی(ع) تبریک بگویند.<ref>میرخواند، روضه الصّفا، تهران، نشر خیام، چاپ اول، ۱۳۳۸ش، ج۲، ص۵۴۱.</ref> گفته شده است ابوبکر، عمر، عثمان، طلحه و زبیر اولین کسانی بودند که به امام علی(ع) تبریک گفته و با وی [[بیعت]] کردند.<ref>میرخواند، روضه الصّفا، تهران، نشر خیام، چاپ اول، ۱۳۳۸ش، ج۲، ص۱۷۹.</ref> ابوبکر و عمر خطاب به امام علی(ع) گفتند: «بخّ بخّ لک یابن ابی طالب اصبحت مولای و مولی کلّ مؤمنٍ و مؤمنه؛ بَه بَه بر توای پسر ابو طالب که مولای من و مولای هر مرد و زن مؤمن گشتی».<ref>حسکانی، عبید الله بن عبدالله، شواهد التنزیل لقواعد التفضیل، تهران، مجمع إحیاء الثقافة الإسلامیة، ۱۴۱۱ق، ج۱، ص۲۰۳؛ امینی، ابراهیم، الغدیر، ترجمه واحدی، محمد تقی، تهران، نشر کتابخانه بزرگ اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۱ق، ج۱، ص۳۴.</ref> | ||
== اعتراف ابو عبیده جرّاح == | == اعتراف ابو عبیده جرّاح == | ||
خط ۱۴: | خط ۱۳: | ||
== اعتراف به عدم شایستگی ابوبکر در امر خلافت == | == اعتراف به عدم شایستگی ابوبکر در امر خلافت == | ||
طبق دادههای تاریخی، اعتقاد به عدم شایستگی ابوبکر در برخی از گفتار [[عمر بن خطاب]] آمده است؛ چنانکه نقل شده است که او، [[بیعت]] با ابوبکر برای زمامداری مسلمین را کاری عجولانه قلمداد کرد.<ref> | طبق دادههای تاریخی، اعتقاد به عدم شایستگی ابوبکر در برخی از گفتار [[عمر بن خطاب]] آمده است؛ چنانکه نقل شده است که او، [[بیعت]] با ابوبکر برای زمامداری مسلمین را کاری عجولانه قلمداد کرد.<ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ الأمم و الملوک، تحقیق محمد أبوالفضل ابراهیم، بیروت،دار التراث، چاپ دوم، ۱۳۸۷ش؛ ابن هشام، السیره النبویه، قم، نشر ایران، ۱۳۶۳ش، ج۴، ص۳۰۸-۳۰۹.</ref> ابوبکر نیز پس از به دست گرفتن حکومت در سخنرانیهای عمومی، به برتر نبودنش در امر خلافت و عدم شایستگی برای این منصب و همچنین احتمال خطای خود اشاره کرد.<ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ الأمم و الملوک، تحقیق محمد أبوالفضل ابراهیم، قاهره، نشر دارالمعارف، چاپ پنجم، ۱۳۸۷ق، ج۳، ص۲۱۰.</ref> | ||
برخی از عالمان [[اهلسنت]] چون ابن ابی الحدید معتزلی اعتقاد به مقدم شدن مفضول بر افضل در [[خلافت]] داشته و گفتهاند: افضل - علی (ع) - خانهنشین شد و مفضول - ابوبکر - بر مسند قدرت و حکومت تکیه زد و سرنوشت جهان اسلام را به دست گرفت.<ref>ابن ابی الحدید معتزلی، شرح نهج البلاغه، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، | برخی از عالمان [[اهلسنت]] چون ابن ابی الحدید معتزلی اعتقاد به مقدم شدن مفضول بر افضل در [[خلافت]] داشته و گفتهاند: افضل - علی(ع) - خانهنشین شد و مفضول - ابوبکر - بر مسند قدرت و حکومت تکیه زد و سرنوشت جهان اسلام را به دست گرفت.<ref>ابن ابی الحدید معتزلی، شرح نهج البلاغه، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره،دار احیاء الکتب العربیه، چاپ اول، ۱۳۷۸ق، ج۱، ص۳.</ref> | ||
== پشیمانی ابوبکر در پذیرش خلافت == | == پشیمانی ابوبکر در پذیرش خلافت == | ||
بعد از [[غصب خلافت و امام علی(ع)|غصب خلافت علی(ع)]] و [[غصب فدک]]، ابوبکر به همراه عمر برای دلجویی به خانه [[حضرت فاطمه(س)]] رفتند؛ اما حضرت زهرا(س) با ورود آنها به منزل مخالفت کرد که با وساطت امام علی(ع) وارد خانه شدند. فاطمه(س) از آن دو روی برگرداند و پاسخ سلامشان را نداد و با اشاره به [[حدیث]] پیامبر(ص) مبنی بر یکی بودن نارضایتی خود با پیامبر(ص) فرمود: من خدا و فرشتگان را گواه میگیرم که شما مرا خشمگین کردید و مرا راضی نساختید و اگر با پیامبر ملاقات کنم، از دست شما به او شکایت میکنم. ابوبکر پس از شنیدن این سخنان تصمیم گرفت خلافت را رها کند که با وساطت دیگران در خلافت ماند.<ref>ابن | بعد از [[غصب خلافت و امام علی(ع)|غصب خلافت علی(ع)]] و [[غصب فدک]]، ابوبکر به همراه عمر برای دلجویی به خانه [[حضرت فاطمه(س)]] رفتند؛ اما حضرت زهرا(س) با ورود آنها به منزل مخالفت کرد که با وساطت امام علی(ع) وارد خانه شدند. فاطمه(س) از آن دو روی برگرداند و پاسخ سلامشان را نداد و با اشاره به [[حدیث]] پیامبر(ص) مبنی بر یکی بودن نارضایتی خود با پیامبر(ص) فرمود: من خدا و فرشتگان را گواه میگیرم که شما مرا خشمگین کردید و مرا راضی نساختید و اگر با پیامبر ملاقات کنم، از دست شما به او شکایت میکنم. ابوبکر پس از شنیدن این سخنان تصمیم گرفت خلافت را رها کند که با وساطت دیگران در خلافت ماند.<ref>ابن قتیبة الدینوری، عبدالله بن مسلم، الإمامة و السیاسة المعروف بتاریخ الخلفاء، ص۱۳۱۴.</ref> ابوبکر در آخرین لحظههای زندگی نیز به پشیمانی خود برای قبول خلافت و همچنین آزار و اذیت حضرت فاطمه(س) اشاره کرد.<ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ الأمم و الملوک، تحقیق محمد أبوالفضل ابراهیم، قاهره، نشر دارالمعارف، چاپ پنجم، ۱۳۸۷ق، ج۳، ص۲۳۶؛ ابن ابی الحدید معتزلی، شرح نهج البلاغه، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره،دار احیاء الکتب العربیه، چاپ اول، ۱۳۷۸ق، ج۲، ص۴۶۳.</ref> | ||
== اعتراف عمر به هلاکت در صورت نبودن امام علی(ع) == | == اعتراف عمر به هلاکت در صورت نبودن امام علی(ع) == | ||
[[عمر بن خطاب]] در دوران حکومت، بارها با اشاره به عجز و ناتوانی علمی خود، به شایستگی علمی [[امام علی(ع)]] اشاره کرده که به صورت غیر مستقیم به افضلیت امام بر او اشاره میکند. | [[عمر بن خطاب]] در دوران حکومت، بارها با اشاره به عجز و ناتوانی علمی خود، به شایستگی علمی [[امام علی(ع)]] اشاره کرده که به صورت غیر مستقیم به افضلیت امام بر او اشاره میکند. | ||
در گزارشی آمده است: مردی از همسر خود به عمر شکایت کرد که شش ماه پس از عروسی، بچه آورده است. زن نیز این مطلب را پذیرفت؛ اما اظهار کرد که قبلاً با کسی رابطهای نداشت. عمر حکم به سنگسار او کرد؛ اما امام علی(ع) از اجرای حدّ جلوگیری نمود و فرمود که زن از نظر قرآن میتواند بر سر شش ماه بچه بیاورد، زیرا در آیهای دوران بارداری و شیرخواری ۳۰ ماه | در گزارشی آمده است: مردی از همسر خود به عمر شکایت کرد که شش ماه پس از عروسی، بچه آورده است. زن نیز این مطلب را پذیرفت؛ اما اظهار کرد که قبلاً با کسی رابطهای نداشت. عمر حکم به سنگسار او کرد؛ اما امام علی(ع) از اجرای حدّ جلوگیری نمود و فرمود که زن از نظر قرآن میتواند بر سر شش ماه بچه بیاورد، زیرا در آیهای دوران بارداری و شیرخواری ۳۰ ماه معین شده است {{قرآن|وَحَمْلُهُ وَفِصَالُهُ ثَلَاثُونَ شَهْرًا}}<ref>سوره احقاف، آیه ۱۵.</ref>) و در آیهای دیگر، تنها دوران شیر دادن، دو سال ذکر شده است{{قرآن|وَفِصَالُهُ فِی عَامَینِ}}<ref>سوره لقمان، آیه ۱۴.</ref> اگر دو سال از سی ماه کم شود، برای مدت حمل شش ماه باقی میماند. عمر پس از شنیدن منطق امام گفت: «لولا علی لهلک عمر؛ یعنی اگر علی نبود، عمر هلاک میشد».<ref>ابن شهر آشوب مازندرانی، محمد بن علی، مناقب آل أبی طالب علیهم السلام قم، علامه، ۱۳۷۹ق، ج۲، ص۳۶۲.</ref> عمر بارها در مواقع مختلف این جمله را به کار برده است.<ref>برای نمونه نگاه کنید به: شیخ صدوق، محمد بن علی، من لا یحضره الفقیه، قم، جامعه مدرسین، ۱۴۰۴ق، ج۴، ص۳۶.</ref>{{پایان پاسخ}} | ||
{{مطالعه بیشتر}} | {{مطالعه بیشتر}} | ||
==معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:== | ==معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:== | ||
* فروغ ولایت، آیت الله جعفر سبحانی. | * فروغ ولایت، آیت الله جعفر سبحانی. | ||
* الغدیر، آیت الله امینی، ترجمه محمد تقی واحدی. | * الغدیر، آیت الله امینی، ترجمه محمد تقی واحدی. | ||
خط ۴۴: | خط ۴۰: | ||
}} | }} | ||
{{تکمیل مقاله | {{تکمیل مقاله | ||
| شناسه = | |||
| تیترها = | |||
| ویرایش = | |||
| لینکدهی = | |||
| ناوبری = | |||
| نمایه = | |||
| تغییر مسیر = | |||
| ارجاعات = | |||
| بازبینی = | |||
| تکمیل = | |||
| اولویت = | |||
| کیفیت = | |||
}} | }} | ||
{{پایان متن}} | {{پایان متن}} |
ویرایش