۱۱٬۹۱۳
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۱۷: | خط ۱۷: | ||
تفاوت ماهیت اسلام با آموزههای مسیحیت تحریف شده و جایگاه و عملکرد متفاوت روحانیت و کلیسا همسان انگاری این دو پدیده را نادرست مینماید. تجربه مسیحیت قرون وسطایی که منجر به دوران رنسانس وگریز مردم از دین به دنیاگرایی شد ناشی از عواملی بود که این عوامل در اسلام، حکومت دینی و روحانیت وجود ندارند. عوامل مختلفی در عدم این همسانانگاری دخیل بوده است. | تفاوت ماهیت اسلام با آموزههای مسیحیت تحریف شده و جایگاه و عملکرد متفاوت روحانیت و کلیسا همسان انگاری این دو پدیده را نادرست مینماید. تجربه مسیحیت قرون وسطایی که منجر به دوران رنسانس وگریز مردم از دین به دنیاگرایی شد ناشی از عواملی بود که این عوامل در اسلام، حکومت دینی و روحانیت وجود ندارند. عوامل مختلفی در عدم این همسانانگاری دخیل بوده است. | ||
در اسلام هیچکدام از زمینه و عوامل | در اسلام هیچکدام از زمینه و عوامل انحراف در مسیحیت همچون تحریف شدن، فاقد شریعت بودن، مخالفت با علم و دانش، در بردارنده عقاید و باورهای نادرست و خرافه آمیز وجود ندارد. همچنین اسلام دینی است که با علم و پیشرفت مخالفتی نداشته بلکه تأکید بر یادگیری آن داشته است. | ||
اسلام دینی است که | |||
در حکومت دینی و نظام سیاسی اسلام، راهکارهایی اندیشه شده است تا از ابزاری شدن دین و تفسیرها و برداشتهای نادرست جلوگیری شود. از جمله اینکه حاکم اسلامی در عصر غیبت بر اساس ادله عقلی و نقلی متقن باید برخوردار از فقاهت و آشنایی کامل با مبانی دین و عدالت و تقوا و توانایی و شایستگی لازم برای اداره امور جامعه باشد. وجود این ویژگیهای برجسته در حاکم اسلامی از هر گونه انحراف علمی و عملی در او جلوگیری میکند و ضامن محوریت دین و ارزشهای دینی در جامعه اسلامی میباشد و در حقیقت بازگشت حاکمیت چنین فردی، به حاکمیت ارزشها و اصول اسلامی است. | در حکومت دینی و نظام سیاسی اسلام، راهکارهایی اندیشه شده است تا از ابزاری شدن دین و تفسیرها و برداشتهای نادرست جلوگیری شود. از جمله اینکه حاکم اسلامی در عصر غیبت بر اساس ادله عقلی و نقلی متقن باید برخوردار از فقاهت و آشنایی کامل با مبانی دین و عدالت و تقوا و توانایی و شایستگی لازم برای اداره امور جامعه باشد. وجود این ویژگیهای برجسته در حاکم اسلامی از هر گونه انحراف علمی و عملی در او جلوگیری میکند و ضامن محوریت دین و ارزشهای دینی در جامعه اسلامی میباشد و در حقیقت بازگشت حاکمیت چنین فردی، به حاکمیت ارزشها و اصول اسلامی است. | ||
خط ۲۵: | خط ۲۳: | ||
اشراف کامل ولی فقیه به مبانی و احکام اسلامی از یک سو و برخورداری از عدالت و تقوا در او از سوی دیگر مانع از تفسیر و برداشت نادرست از دین یا استفاده ابزاری از آن خواهد شد. | اشراف کامل ولی فقیه به مبانی و احکام اسلامی از یک سو و برخورداری از عدالت و تقوا در او از سوی دیگر مانع از تفسیر و برداشت نادرست از دین یا استفاده ابزاری از آن خواهد شد. | ||
همچنین مشروعیت حاکم اسلامی و ولایت او در نظام اسلامی | همچنین مشروعیت حاکم اسلامی و ولایت او در نظام اسلامی در گرو عمل براساس مبانی اسلام، است و اگر بر خلاف آن گام بردارد، مشروعیت خویش را از دست خواهد داد. از این رو حضرت امام فرمودند: آنچه حکومت میکند، شخص نیست، ولی فقیه به عنوان یک شخص نیست، ولایت فقیه حکومت میکند، قانون اسلامی است که حکومت میکند، فرد در چارچوب قانون اسلام است که حکومتش یک مشروعیتی پیدا میکند و در خارج از این چارچوب، هیچ قدرتی ندارد و او هم چون دیگر افراد تحت قانون است و قانون بر او حاکم است، اگر خلاف قانون حرکت کرد، از مشروعیت می اُفتد، همان گونه که از مقبولیت عمومی میافتد.<ref>صحیفه نور، ج۹، ص۴۲</ref> | ||
روحانیت نیز به عنوان کارشناسان دین به ترویج فرهنگ دینی در جامعه و آگاهی بخشی به جامعه میپردازند و جایگاهی همچون کلیسا و کشیشان برای خود قائل نبوده و برآمده از مردم و همراه با مردم بوده و هستند و دخل و تصرف در قوانین الهی ندارند و تنها به تبیین و تشریح آن میپردازند. | روحانیت نیز به عنوان کارشناسان دین به ترویج فرهنگ دینی در جامعه و آگاهی بخشی به جامعه میپردازند و جایگاهی همچون کلیسا و کشیشان برای خود قائل نبوده و برآمده از مردم و همراه با مردم بوده و هستند و دخل و تصرف در قوانین الهی ندارند و تنها به تبیین و تشریح آن میپردازند. |