موارد جواز غیبت: تفاوت میان نسخه‌ها

۸۷۱ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۸ نوامبر ۲۰۲۰
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳: خط ۳:
در چه مواردی غیبت جایز است؟
در چه مواردی غیبت جایز است؟
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}[[غیبت]] در برخی موارد، مانند دادخواهی از [[ظالم]] جایز است. غیب کردنِ [[فاسق|فاسقی]] که [[فسق|فسقش]] را آشکار می‌کند نیز، [[جایز]] شمرده شده است.
 
هشدار دادن به مردم درباره خطر یک فرد، [[مشورت|مشورت دادن]] به کسی که درخواست مشورت کرده و زیر سؤال بردن فاسقی که قرار است شهادت بدهد، از دیگر موارد جواز غیبت است.
 
هر کدام از موارد جواز غیبت شرایطی دارد که باید رعایت شوند.


== دادخواهی ==
== دادخواهی ==
غیبت کردن برای دادخواهی را جایز دانسته‌اند. مراد از دادخواهی این است که انسان برای گرفتن حق خود، از کسی که به او ظلم کرده، نزد کسی که می‌تواند حق او را بگیرد، غیبت کند. این جواز در صورتی است که امکان دادخواهی بدون نام بردن از ظلم کننده ممکن نباشد.
یکی از موارد جواز [[غیبت]] دادخواهی است. مراد از دادخواهی این است که [[انسان]] برای گرفتن حق خود، از کسی که به او [[ظلم]] کرده، نزد کسی که می‌تواند حق او را بگیرد، غیبت کند. این جواز در صورتی است که امکان دادخواهی بدون نام بردن از ظلم کننده ممکن نباشد.


در آیه {{قرآن|لَا یُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلَّا مَنْ ظُلِم
در [[آیه 33 سوره مائده|آیه]] {{قرآن|لَا یُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلَّا مَنْ ظُلِم
| سوره = نساء
| سوره = نساء
| آیه = ۱۴۸
| آیه = ۱۴۸
خط ۱۴: خط ۱۸:
}} به این مطلب اشاره شده است.
}} به این مطلب اشاره شده است.


== هشدار دادن به مردم از خطر ==
== هشدار دادن به مردم ==
غیبت برای دور کردن مؤمنان از خطر، جایز شمرده شده است. برای نمونه، اگر شخصی ادعای فقیه و عالم بودن می‌کند، در جالی که شایستگی و علم کافی برای فقاهت ندارد، جایز است انسان مردم را به کاستی‌های او آگاه کند.
غیبت برای دور کردن [[مؤمن|مؤمنان]] از خطر، [[جایز]] شمرده شده است. برای نمونه، اگر شخصی ادعای [[راه‌های تبدیل علم به ایمان|فقیه]] و عالم بودن می‌کند، در جالی که شایستگی و علم کافی برای [[راه‌های تبدیل علم به ایمان|فقاهت]] ندارد، جایز است انسان مردم را به کاستی‌های او آگاه کند.


== نصیحت مشورت کننده ==
== نصیحت مشورت کننده ==
اگر کسی برای ازدواج با فردی با انسان مشورت کند، و انسان در آن فرد یا خانواده‌اش عیبی سراغ دارد، باید بازگو کند؛ البته واجب است به گفتن همان عیب اکتفا کرده و در مورد عیب‌هایی که ربطی به ازدواج ندارد سکوت کند.
اگر کسی برای [[ازدواج]] با فردی با انسان [[مشورت]] کند، و انسان در آن فرد یا خانواده‌اش از عیبی آگاه است، باید بازگو کند؛ البته واجب است به گفتن همان عیب اکتفا کرده و در مورد عیب‌هایی که ربطی به ازدواج ندارد سکوت کند.


== زیر سؤال بردن شاهد فاسق ==
== زیر سؤال بردن شاهد فاسق ==
هنگامی که انسان ببیند شخص فاسقی روایتی نقل می‌کند یا در دادگاه بر امری شهادت می‌دهد، باید برای حفظ حقوق مسلمانان و احکام شرع، مواردی را که فسق او را ثابت می‌کند بیان کند.
اگر انسان ببیند شخص [[فاسق|فاسقی]]، [[روایت|روایتی]] نقل می‌کند یا در دادگاه بر امری شهادت می‌دهد، باید برای حفظ حقوق [[مسلمان|مسلمانان]] و [[احکام|احکام شرع]]، مواردی را که فسق او را ثابت می‌کند بیان کند.


== فسق ==
== فسق ==
فاسقی که تظاهر به فسق می‌کند ذکر فسقش جایز است. برای نمونه، نماز نمی‌خواند و نماز نخواندنش را آشکارا اعلام می‌کند؛ البته گفتن عیب‌های مخفی چنین شخصی نیز، غیبت بوده و جایز نیست. بر اساس روایتی از امام صادق(ع) فاسقی که فسقش را آشکار کند، احترام نداشته و غیبت او جایز است.
[[فاسق|فاسقی]] که تظاهر به فسق می‌کند، ذکر فسقش جایز است؛ مانند کسی که [[نماز]] نمی‌خواند و نماز نخواندنش را آشکارا اعلام می‌کند. البته گفتن عیب‌های مخفیِ چنین شخصی، غیبت بوده و جایز نیست. بر اساس [[روایت|روایتی]] از [[امام صادق(ع)]] فاسقی که فسقش را آشکار کند، احترام نداشته و غیبت او جایز است.


== اشتهار به لقب ==
== شهرت به لقب ==
اگر کسی به اسم یا لقبی معروف باشد که بیانگر عیب او است و برای شناساندن او راه دیگری نباشد، گفتن آن اسم یا لقب اشکال ندارد. مانند لقب‌های أعرج (کسی است که به علت نقص پا، هنگام راه رفتن متمایل به چپ و راست می‌شود) و اشتر (کسی است که لب پایینش شکافته است).
اگر کسی به اسم یا لقبی معروف باشد که بیانگر عیب او است و برای شناساندن او راه دیگری نباشد، گفتن آن اسم یا لقب اشکال ندارد. مانند لقب‌های اَعْرَج (کسی که به علت نقص پا، هنگام راه رفتن متمایل به چپ و راست می‌شود) و اَشْتَر (کسی که لب پایینش شکافته است).


بر پایه روایتی، امام صادق(ع) زنی با نام زینب را با لقب عطّاره حولاء خوانده است؛ چرا که راه دیگری برای شناساندن او وجود نداشته است. «عطاره حولا» به زنی گفته می‌شود که چشمش لوچ (چپ) است.<ref>شبّر، سید عبدالله، کتاب الأخلاق، ترجمه محمدرضا جباران، انتشارات هجرت، قم: ۱۳۷۹ش، ص۲۴۰.</ref>
بر پایه روایتی، امام صادق(ع) زنی با نام زینب را با لقب عطّاره حولاء خوانده؛ چرا که راه دیگری برای شناساندن او وجود نداشته است. «عطاره حولا» به زنی گفته می‌شود که چشمش لوچ (چپ) است.<ref>شبّر، سید عبدالله، کتاب الأخلاق، ترجمه محمدرضا جباران، انتشارات هجرت، قم: ۱۳۷۹ش، ص۲۴۰.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
automoderated
۶٬۳۴۱

ویرایش