|
|
خط ۵: |
خط ۵: |
| {{پایان سوال}} | | {{پایان سوال}} |
| {{پاسخ}} | | {{پاسخ}} |
| خداوند انسان را به صورت گناهکار نیافریده است؛ بلکه موجودی را آفریده است که میتواند از فرشتگان که پاکترین موجودات هستند والاتر و به سرچشمه هستی نزدیکتر باشد.خداوند انسان را با خصوصیت اختیار آفرید و او را هدایت کرد. پیامبران را نیز به عنوان هادیان بیرونی فرستاد تا او را هدایت کنند. به پاداشهای الهی بشارت دهند و از عذابها بیم دهند.<ref name=":0" /> انسان آزاد گذارده شده است تا راه خویش را انتخاب کند یا شکرگزار نعمتهای الهی شود یا ناسپاسی کند.<ref name=":1" /> برای هریک از این انتخابها نیز عاقبتی درنظر گرفته شده است که انسانها از آن آگاه هستند. بنابراین خداوند انسان را برای رفتن به جهنم نرفته است هدف خداوند آن است که انسان مشمول رحمت او واقع شود و به سعادت و کمال شایسته خود، برسد. حالا خداوند به خاطر این که عدهای قدردانی نکرده و مرتکب گناه میشوند باید سفره جود و کرم خود را برچیند؟ اگر انسان خود نمیخواهد از نعمات استفاده کند و به سعادت واقعی برسد، ارتباطی با جود و کرم منعم ندارد. | | خداوند انسان را به صورت گناهکار نیافریده است؛ بلکه موجودی را آفریده است که میتواند از فرشتگان که پاکترین موجودات هستند والاتر و به سرچشمه هستی نزدیکتر باشد.خداوند انسان را با خصوصیت اختیار آفرید و او را هدایت کرد. پیامبران را نیز به عنوان هادیان بیرونی فرستاد تا او را هدایت کنند. به پاداشهای الهی بشارت دهند و از عذابها بیم دهند.<ref name=":0">ر. ک. سوره انعام، ۴۸.</ref> انسان آزاد گذارده شده است تا راه خویش را انتخاب کند یا شکرگزار نعمتهای الهی شود یا ناسپاسی کند.<ref name=":1">ر. ک. سوره دهر، ۳.</ref> برای هریک از این انتخابها نیز عاقبتی درنظر گرفته شده است که انسانها از آن آگاه هستند. بنابراین خداوند انسان را برای رفتن به جهنم خلق نکرده است. هدف خداوند آن است که انسان مشمول رحمت او واقع شود و به سعادت و کمال شایسته خود، برسد. حالا خداوند به خاطر این که عدهای قدردانی نکرده و مرتکب گناه میشوند باید سفره جود و کرم خود را برچیند؟ اگر انسان خود نمیخواهد از نعمات استفاده کند و به سعادت واقعی برسد، ارتباطی با جود و کرم منعم ندارد.<ref>ر. ک. علامه طباطبائی، محمدحسین، المیزان، ترجمه سیدمحمد باقر موسوی همدانی، چ ۴، ۱۳۷۰، ج۱۱، ص۱۰۱.</ref> حال آیا آنها دیگر هیچ راهی برای بهرهمندی از الطاف الهی ندارند؟ آیا در آفرینش انسان گنهکار لطفی وجود دارد یا در نیافریدن او؟ مسلّماً اگر آفریده نمیشد به هیچ عنوان نمیتوانست از الطاف و نعمات الهی بهرهمند شود؛ ولی حال که آفریده شده است راههایی برای برخورداری از الطاف و نعمات الهی وجود دارد که بدین قرار است: |
|
| |
|
| == فلسفه خلقت ==
| | ۱. انسان میتواند گناه نکند و به رحمت الهی برسد. |
| خدای متعال در قرآن کریم به هدف از خلقت انسان اشاره فرموده و میگوید: «جن و انس را جز برای آن که مرا عبادت کنند نیافریدم»<ref>سوره ذاریات، ۵۶.</ref> در آیهای دیگر میفرماید: و برای آن (رحمت) آنها را (انسانها را) آفریدم که در آیه اول هدف خلقت را عبادت و در آیه دوم هدف خلقت انسان را رحمت پروردگار بیان میکند.<ref>سوره هود، ۱۱۹.</ref> خداوند انسان را آفرید تا او را عبادت کند و مشمول رحمت الهی واقع شود و به سعادت برسد.
| |
|
| |
|
| در اینجا سؤال پیش میآید که چرا خداوند انسانهای بد را آفرید؟!
| | ۲. انسان میتواند بعد از گناه توبه کند و در مسیر رحمت الهی قرار گیرد. خداوند متعال میفرماید: «کسی که کار بدی انجام دهد یا به خود ستم کند، سپس از خداوند طلب آمرزش کند خدا را آمرزنده و مهربان خواهد یافت».<ref>سوره نساء، ۱۱۰.</ref> |
| | |
| خداوند انسان را به صورت گناهکار نیافریده است؛ بلکه موجودی را آفریده است که میتواند از فرشتگان که پاکترین موجودات هستند والاتر و به سرچشمه هستی نزدیکتر باشد.خداوند انسان را با خصوصیت اختیار آفرید و او را هدایت کرد. پرهیزگاری و گناه را به نفس او الهام کرد. پیامبران را نیز به عنوان هادیان بیرونی فرستاد تا او را هدایت کنند. به پاداشهای الهی بشارت دهند و از عذابها بیم دهند.<ref name=":0">ر. ک. سوره انعام، ۴۸.</ref> انسان آزاد گذارده شده است تا راه خویش را انتخاب کند یا شکرگزار نعمتهای الهی شود یا ناسپاسی کند.<ref name=":1">ر. ک. سوره دهر، ۳.</ref> برای هریک از این انتخابها نیز عاقبتی درنظر گرفته شده است که انسانها از آن آگاه هستند. اگر در دنیا مسیر هدایت، ایمان و عمل صالح را بپیمایند، از نعمتهای بهشتی برای همیشه برخوردار خواهند بود و اگر راه گمراهی و گناه را دنبال نمایند، به اندازه گناه خویش عذاب خواهد شد نه بیشتر و خداوند به اندازه مثقالی ظلم نمیکند.<ref>سوره نساء، ۴۰.</ref>
| |
| | |
| بنابراین هدف خداوند آن بود که انسان مشمول رحمت خاص او واقع شود و به سعادت و کمال شایسته خود، برسد راه آن هم عبادت و طاعت و بندگی و عمل به دستورات دینی از روی اختیار بود ـ عبادت از روی اجبار که ارزشی ندارد ـ و مقدمات عبادت و اطاعت را هم که هدایت درونی و برونی و تبشیر و انذار بود برای انسان فراهم کرد. خداوند میدانست بسیاری با عبادت خود به آنچه او برای آنها در نظر گرفته است خواهند رسید و عدهای نیز کفران خواهند کرد.
| |
| | |
| حالا خدا باید چه میکرد آیا به خاطر این که عدهای قدردانی نخواهند کرد باید سفره جود و کرم خود را برچیند؟ آنها اگر خودشان نمیخواهند از نعمتها استفاده کنند و به خود ظلم میکنند به جود و کرم منعم چه ربطی دارد؟!<ref>ر. ک. علامه طباطبائی، محمدحسین، المیزان، ترجمه سیدمحمد باقر موسوی همدانی، چ ۴، ۱۳۷۰، ج۱۱، ص۱۰۱.</ref> تا اینجا فرض کردیم که آنها اگر از لطف الهی بهرهمند نشدند به خاطر سوء انتخاب خودشان است حالا میخواهیم جور دیگر به مسئله نگاه کنیم و ببینیم آیا آنها دیگر هیچ راهی برای بهرهمندی از الطاف الهی ندارند و ببینیم آیا در آفرینش انسانهای گنه کار و اهل عذاب لطف بود یا در نیافریدن آنها؟ مسلّماً اگر آفریده نمیشدند به هیچ عنوان نمیتوانستند از الطاف و نعمات الهی بهرهمند شوند ولی حالا که آفریده شدهاند چی؟ نکاتی را در مورد گنه کار (چه کسانی که گناه کم دارند چه آنها که گناه بزرگ مرتکب شدهاند) بیان میکنیم تا ببینیم راهی برای رسیدن به نعمات الهی باز است یا نه؟ و معلوم است که اگر راهی باز باشد در آفرینش او لطف بوده است.
| |
| | |
| ۱. میتوانست گناه نکند و به رحمت الهی برسد.
| |
| | |
| ۲. میتواند بعد از گناه توبه کند و در مسیر رحمت الهی قرار گیرد. و «کسی که کار بدی انجام دهد یا به خود ستم کند سپس از خداوند طلب آمرزش کند خدا را آمرزنده و مهربان خواهد یافت».<ref>سوره نساء، ۱۱۰.</ref>
| |
|
| |
|
| ۳. اگر گناهانش کبیره نباشند خدا آنها را بدون توبه هم میبخشد (البته اگر شایستگی آن را داشته باشد) «اگر از گناهان بزرگی که از آن نهی میشوید پرهیز کنید، گناهان کوچک شما را میپوشانیم و شما را در جایگاه خوبی وارد میکنیم».<ref>سوره نساء، ۳۱.</ref> | | ۳. اگر گناهانش کبیره نباشند خدا آنها را بدون توبه هم میبخشد (البته اگر شایستگی آن را داشته باشد) «اگر از گناهان بزرگی که از آن نهی میشوید پرهیز کنید، گناهان کوچک شما را میپوشانیم و شما را در جایگاه خوبی وارد میکنیم».<ref>سوره نساء، ۳۱.</ref> |