trustworthy
۷٬۳۴۶
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(یک نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۲: | خط ۲: | ||
{{شروع متن}} | {{شروع متن}} | ||
{{سوال}} | {{سوال}} | ||
حجابهای | حجابهای هفتگانهای که امام خمینی در کتاب آداب الصلوة گفتهاند کدام است و اگر این حجابها خَرْق شود چه اتفاقی میافتد؟ | ||
{{پایان سوال}} | {{پایان سوال}} | ||
{{پاسخ}} | {{پاسخ}} | ||
خط ۱۳: | خط ۱۳: | ||
ما هنوز اندر خم یک کوچهایم | ما هنوز اندر خم یک کوچهایم | ||
مراتب هفتگانه نفس از دید عرفا عبارتاند از: طبع، نفس، قلب، روح، سرّ، خفی، اخفی. <ref>مطهری، مرتضی، یادداشتهای استاد مطهری، تهران، انتشارات صدرا، ۱۳۹۰ش، ج۱۱، ص۳۸۹.</ref> | |||
== مرتبه طبع == | == مرتبه طبع == | ||
نفس انسان در | نفس انسان در مرتبه طبع، در حد قوای طبیعی قرار دارد که نازلترین مرتبه وجودی اوست. در این مرتبه، نفس تنها از قوای نباتی و آثار آن مانند خوردن، آشامیدن و رشد برخوردار است. بدن انسان وقتی در این مرتبه قرار دارد در مقام حیات نباتی است. نفس در این مرتبه از درک بسیاری از حقایق علمی و عملی عاجز است و این خود نوعی حجاب در راه شناخت و درک حقایق الهی و توحیدی محسوب میشود.<ref>حسنزاده آملی، حسن، ممد الهمم در شرح فصوص الحکم، تهران، انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۷۸ش. ص۵۵.</ref> | ||
== مرتبه نفس == | == مرتبه نفس == | ||
مرتبه نفس تا حدی از مرتبه طبع بالاتر است. قوا و ادراکات این مرتبه از نفس عبارت است از قوای حیوانی و ادراکات حسی، خیالی و وهمی. انسان در این مرتبه دارای حیات حیوانی است. بهطور طبیعی، روح انسان در این مرتبه از درک بسیاری از معارف الهی محروم است و این خود نزد عارفان نوعی حجاب به شمار رفته است.<ref>.</ref> | |||
== مرتبه قلب == | == مرتبه قلب == | ||
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
درباره فراز پایان سؤال باید گفت: اگر کسی بتواند همه حجابهای یاد شده را خرق کند، به فنای مطلق دست پیدا میکند، اما نکته بنیادین این مسئله (یعنی مسئله فنای در حق) که در عرفان مطرح است، این است که هرگز نباید از فنای در توحید یا فنای فی الله، فانی و معدوم شدن ذات عارف یا عین ذات معروف شدن را تو هم کرد، زیرا این برداشت پی آمد منفی فراوان دارد، پس مراد از فنای در حق این است که انسان سالک حقیقی، غرق در شهود عظمت و کبریای حق میشود، به گونهای که حتی به خود و به هویت خویش نیز التفاتی ندارد.<ref>زنوزی، ملا عبدالله، لمعات الهیه، تهران، نشر مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، ۱۳۶۱ هـ ش، ص۴۶۵.</ref>{{پایان پاسخ}} | درباره فراز پایان سؤال باید گفت: اگر کسی بتواند همه حجابهای یاد شده را خرق کند، به فنای مطلق دست پیدا میکند، اما نکته بنیادین این مسئله (یعنی مسئله فنای در حق) که در عرفان مطرح است، این است که هرگز نباید از فنای در توحید یا فنای فی الله، فانی و معدوم شدن ذات عارف یا عین ذات معروف شدن را تو هم کرد، زیرا این برداشت پی آمد منفی فراوان دارد، پس مراد از فنای در حق این است که انسان سالک حقیقی، غرق در شهود عظمت و کبریای حق میشود، به گونهای که حتی به خود و به هویت خویش نیز التفاتی ندارد.<ref>زنوزی، ملا عبدالله، لمعات الهیه، تهران، نشر مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، ۱۳۶۱ هـ ش، ص۴۶۵.</ref>{{پایان پاسخ}} | ||
{{پایان مطالعه بیشتر}} | {{پایان مطالعه بیشتر}} | ||