۶۰۲
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴: | خط ۴: | ||
علل شورش بر ضد عثمان چه بود؟ | علل شورش بر ضد عثمان چه بود؟ | ||
{{پایان سوال}} | {{پایان سوال}} | ||
عثمان پس از رسیدن به خلافت به [[سیره نبوی]] و حتی سیره دو خلیفه اول عمل نکرد. اقدامات و [[بدعت|بدعتهای]] او سبب شورش در جامعه [[اسلام|اسلامی]] شد. مخافت با سيرهي نبوي و شيخين و عمل بر خلاف [[قرآن]]؛ مسلط كردن بنياميه و خويشان خود و ترجيح آنان بر تمام مسلمين و ايجاد فاصلهي طبقاتي فراوان؛ اسراف و تبذير و بخشش بيحد و حصر بيتالمال به خويشان از جمله اعمالی دانسته شده که سبب شورش بر علیه او در درنهایت کشته شدنش شد. | |||
{{پاسخ}} | {{پاسخ}} | ||
== انحراف عثمان == | == انحراف عثمان == | ||
عثمان پس از اين كه به خلافت رسيد نه تنها سيره نبوي بلكه سيره دو خليفه اول را نيز زير پا گذاشت | گفته شده است که عثمان پس از اين كه به خلافت رسيد نه تنها سيره نبوي بلكه سيره دو خليفه اول را نيز زير پا گذاشت. او دست به اقداماتي زد كه در نهايت به آشوب و شورش در جامعه اسلامي منجر شد. وی بدعتهايي را در دين به وجود آورد كه آثار مخربي در جامعه اسلامي داشت. عثمان زمينهساز تسلط طولاني خاندانش به قدرت بود.<ref>بلاذري، احمد بن يحيي، انساب الاشراف، تحقيق احسان عباس، بيروت، دار احياء التراث العربي، چاپ اول، ۱۴۰۰، ج۴، ص۵۸۰، و طبري، تاريخ الطبري، بيروت، چاپ اول، بيتا، ج۴، ص۲۸۳.</ref> | ||
مدت حكومت عثمان ۱۲ سال بود.<ref>مسعودي، مروج الذهب، ترجمه پاينده، تهران، علمي فرهنگي، چاپ چهارم، ۱۳۷۰، ج۱، ص۶۸۸.</ref> برخی معتقدند که اقدامات خلاف او خصوصا در نيمه دوم حکومتش زمينهساز شورش بر ضد او شد. برخی از آنها عبارتاند از: | |||
===عدم قصاص عبيدالله بن عمر=== | ===عدم قصاص عبيدالله بن عمر=== | ||
عبيدالله فرزند عمر به بهانه كشته شدن پدرش توسط ابو لؤلؤ ،دختر ابو لؤلؤ، جفينه و هرمزان را به قتل | عبيدالله فرزند عمر به بهانه كشته شدن پدرش توسط ابو لؤلؤ ،دختر ابو لؤلؤ، جفينه و هرمزان را به قتل رساند.<ref>محمد بن جرير طبري ،تارخ طبري ،ترجمه ابو القاسم پاينده ،تهران ،اساطير ،۱۳۷۵،ج۵،ص ۲۰۸۳</ref> عثمان از خون او گذشت و او را با احترام در كوفه منزل داد. اين مسئله در بين مسلمانان و صحابه روشن بود كه بر خلاف آيات قرآن و سيرهي نبوي است كه در مقابل قتل بايد قاتل قصاص شود و هيچ كس حق تعرض بر غير قاتل را ندارد. | ||
===برگرداندن حكم بن ابو العاص و مروان | ===برگرداندن حكم بن ابو العاص و مروان تبعيديهاي پيامبر(ص) به مدينه=== | ||
او با برگرداندن حكم بن ابوالعاص و پسرش مروان از طائف به مدينه حكم رسول خدا(ص) را زير پا | او با برگرداندن حكم بن ابوالعاص و پسرش مروان از طائف به مدينه حكم رسول خدا(ص) را زير پا گذاشت؛ در حالي كه خلفاي پيش از او از اين عمل امتناع كردند.<ref>مسعودي، مروج الذهب، ترجمه پاينده، تهران، علمي فرهنگي، چاپ چهارم، ۱۳۷۰، ج۱، ص۶۸۹ و ۶۹۱.</ref> | ||
===۳. توجه بيش از حد به ماديات و تجمل=== | ===۳. توجه بيش از حد به ماديات و تجمل=== | ||
بر طبق برخی از گزارشها عثمان براي خود كاخي ساخت كه در مدينه سابقه نداشت و اموال و املاكي را به تملك خود درآورد.<ref>مسعودي، مروج الذهب، ترجمه پاينده، تهران، علمي فرهنگي، چاپ چهارم، ۱۳۷۰، ج۱، ص۶۹۰.</ref> گفته شده است زمانیکه كه عثمان كشته شد، اموال وى نزد خزانهدارش به ۱۵۰ هزار دينار طلا و یک میلیون درهم مىرسيد و بهاى املاك او در وادى القرى و حنين و ديگر مناطق ۱۰۰ هزار دينار طلا و تعداد زیادی گوسفند و شتر گزارش شده است.<ref>علامه اميني ،الغدير ،جمعي از مترجمان تهران ،بنياد بعثت،بي تا،ج۱۶،ص ۸۴</ref> | |||
===تسلط دادن بني اميه بر مردم و بخشش اموال فراوان به آنها === | ===تسلط دادن بني اميه بر مردم و بخشش اموال فراوان به آنها === | ||
عثمان به تدريج | عثمان به تدريج بنياميه را بر ديگر قبايل و قريشيان برتري داد. این امر براي بسياري از خاندانهاي قريشي و ديگران قابل تحمل نبود؛ بنابراین به تدريج حاميان او به مخالفينش تبدیل شده و بر ضد او در شورش متحد شدند.<ref>جعفريان، رسول، تاريخ تحول دولت و خلافت، قم، دفتر تبليغات، چاپ اول، ۱۳۷۳، ص۱۲۶.</ref> | ||
در | در دوره او بني اميه و فرزندان ابيمعيط بر تمام امور مسلط شده و داراي اموال و مرغوبترين زمينها شدند و به ستم، اموال مردم را مصادره ميكردند.<ref>مسعودي، مروج الذهب، ترجمه پاينده، تهران، علمي فرهنگي، چاپ چهارم، ۱۳۷۰، ج۱، ص۶۹۳.</ref> بر طبق گزارشی عثمان از بيتالمال به خاندان خود ميبخشيد. او به شهرهاي مختلف نامه مينوشت و دستور ميداد تا والي آن شهر به منسوبين او از بيت المال مبالغ زيادي بپردازد. مثلاً به والي بصره، عبدالله بن عامر نوشت كه ششصد هزار درهم از بيتالمال بصره را به دامادش بپردازد.<ref>مسعودي، مروج الذهب، ترجمه پاينده، تهران، علمي فرهنگي، چاپ چهارم، ۱۳۷۰، ج۱، ص۶۲.</ref> او همواره به خويشاوندان خود جايزه ميداد؛ تا جايي كه خزانهدار مدينه از دست عثمان و خاندانش به ستوه آمد و روزي در حالي كه عثمان در مسجد خطبه ميخواند وارد مسجد شد، و به مردم گفت: اي مردم عثمان گمان برده است كه من خزانهدار او و خويشان او هستم. اين كليد بيت المال شماست تحويل بگيريد.<ref>مسعودي، مروج الذهب، ترجمه پاينده، تهران، علمي فرهنگي، چاپ چهارم، ۱۳۷۰، ج۱، ص۶۲.</ref> | ||
عثمان وليد بن عقبه بن ابي معيط را كه پيامبر(ص) او را اهل جهنم شمرده | عثمان وليد بن عقبه بن ابي معيط را كه پيامبر(ص) او را اهل جهنم شمرده بود، والي كوفه كرد. او کسی بود كه با مستي براي مردم نماز خواند و نماز صبح را به چهار ركعت تمام نمود. برخي از صحابه و مؤمنين به اين عمل او اعتراض كردند. وليد همچنين جادوگري را كه يهودي بود، براي اجراي نمايش و شعبده بازي به مسجد وارد كرد. واليان بعدي نيز همانند او با مردم بدرفتاري ميكردند. اين امور مردم را به منظور اعتراض به سوي مدينه روانه كرد.<ref>مسعودي، مروج الذهب، ترجمه پاينده، تهران، علمي فرهنگي، چاپ چهارم، ۱۳۷۰، ج۱، ص۶۹۱ ـ ۶۹۴.</ref> | ||
===۵. بدرفتاري و جسارت به برخي از صحابهي بزرگ و مورد عنايت پيامبر(ص)=== | ===۵. بدرفتاري و جسارت به برخي از صحابهي بزرگ و مورد عنايت پيامبر(ص)=== |
ویرایش