automoderated، ناظمان (CommentStreams)، trustworthy
۱۶٬۰۱۱
ویرایش
A.rezapour (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
A.rezapour (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۳۴: | خط ۳۴: | ||
نظریات این مکتب در قاعدهمندی ترجمه قرآن نیز کارایی فراوانی میتواند داشته باشد که متأسفانه تاکنون مورد توجه مترجمان قرآن قرار نگرفته است. یکی از ویژگیهای مهم این مکتب و نیز تا حدودی زبانشناسی ساختارگرا آن است که قرآن فارغ از عربی بودن مطالعه میشود و توجه چندانی به جنبههای قومی و نژادی نمیشود. این نگرش برای نژادهای غیر عرب جذاب است و به تقویت بعد جهانی قرآن میانجامد و مفید میباشد. | نظریات این مکتب در قاعدهمندی ترجمه قرآن نیز کارایی فراوانی میتواند داشته باشد که متأسفانه تاکنون مورد توجه مترجمان قرآن قرار نگرفته است. یکی از ویژگیهای مهم این مکتب و نیز تا حدودی زبانشناسی ساختارگرا آن است که قرآن فارغ از عربی بودن مطالعه میشود و توجه چندانی به جنبههای قومی و نژادی نمیشود. این نگرش برای نژادهای غیر عرب جذاب است و به تقویت بعد جهانی قرآن میانجامد و مفید میباشد. | ||
== شاخههای زبانشناسی == | == شاخههای زبانشناسی و ترجمه و فهم قرآن == | ||
زبانشناسی چند شاخه دارد که برخی رشته علمی | زبانشناسی چند شاخه دارد که برخی رشته علمی مستقلاند و هر یک کاربرد ویژه خود را در مطالعات قرآنی دارند. | ||
۱. '''آواشناسی''': دانش «Phonetics» به مطالعه صورت مادی زبان میپردازد و چگونگی تولید صدا با اندامهای صوتی انسان را مطالعه میکند. دانش مشابه آن در حوزه دانشهای سنتی ما دانش «مخارج الاصوات» است که کاربرد فراوان در علم تجوید دارد. مخارج الاصوات در تجوید تفاوت روشنی با آواشناسی دارد. پیشرفت علوم در بسیاری از زمینهها مانند فیزیولوژی و آناتومی بدن این امکان را در اختیار آواشناسان قرار داد که بتوانند مخارج حروف را به شکل دقیق و علمی، تعیین کنند. آنان برای توصیف هر آوا، آن را به صورت | ۱. '''آواشناسی''': دانش «Phonetics» به مطالعه صورت مادی زبان میپردازد و چگونگی تولید صدا با اندامهای صوتی انسان را مطالعه میکند. دانش مشابه آن در حوزه دانشهای سنتی ما دانش «مخارج الاصوات» است که کاربرد فراوان در علم تجوید دارد. مخارج الاصوات در تجوید تفاوت روشنی با آواشناسی دارد. پیشرفت علوم در بسیاری از زمینهها مانند فیزیولوژی و آناتومی بدن این امکان را در اختیار آواشناسان قرار داد که بتوانند مخارج حروف را به شکل دقیق و علمی، تعیین کنند. آنان برای توصیف هر آوا، آن را به صورت مجموعهای از ویژگیهای مشخص مانند: واکهای، رهش، قدامی، تیغهای و … تجزیه کردهاند که ترکیب آنها سازنده آوای مورد نظر میباشد.<ref>حقشناس، ۱۳۶۹ش؛ هایمن، ۱۳۶۸ش؛ یارمحمدی، ۱۳۶۴ش</ref> مخارج در تجوید بسیار محدود و غیر دقیق توصیف میشوند. از این روی آواشناسی میتواند به ساماندهی و بازسازی دانش تجوید یاری رساند و آموزش قرآن را تا اندازه زیادی آسان، سریع و دقیق سازد. | ||
۲. '''نحوشناسی''': دانش «Syntax» به دستور زبان میپردازد. زبانشناس نحوی در پی استخراج قواعد دستور زبان و تدوین آن به صورت یک نظام است و تلاش پیوسته برای آسان سازی روش یادگیری این قواعد دارد. دانش نحو در زبانشناسی کاملاً جنبه تجربی دارد و پیوسته در حال تغییر است، در حالی که نحو عربی قرنهاست پیشرفتی به خود ندیده است و نظامی را که سیبویه نزدیک به هزار سال پیش در «الکتاب» استخراج نموده، هنوز معتبر میداند و نحو عربی بر همان مبنا استوار است. نظام نحو عربی افزون بر رکود و تحول گریزی، از مشکل جدی دیگری رنج میبرد. بخشهای فراوانی از این دانش نه بر پایه مطالعات تجربی زبان که بر پایه تفکرات انتزاعی در زبان ساخته و تدوین شده است. نحو یک مجموعه | ۲. '''نحوشناسی''': دانش «Syntax» به دستور زبان میپردازد. زبانشناس نحوی در پی استخراج قواعد دستور زبان و تدوین آن به صورت یک نظام است و تلاش پیوسته برای آسان سازی روش یادگیری این قواعد دارد. دانش نحو در زبانشناسی کاملاً جنبه تجربی دارد و پیوسته در حال تغییر است، در حالی که نحو عربی قرنهاست پیشرفتی به خود ندیده است و نظامی را که سیبویه نزدیک به هزار سال پیش در «الکتاب» استخراج نموده، هنوز معتبر میداند و نحو عربی بر همان مبنا استوار است. نظام نحو عربی افزون بر رکود و تحول گریزی، از مشکل جدی دیگری رنج میبرد. بخشهای فراوانی از این دانش نه بر پایه مطالعات تجربی زبان که بر پایه تفکرات انتزاعی در زبان ساخته و تدوین شده است. نحو یک مجموعه نظاممند و امری حقیقی ـ نه اعتباری ـ است. نحو باید کشف و شناسایی شود، نه ساخته و پرداخته. نحوشناسان خود را مکتشف ـ نه مخترع ـ میدانند. دستور هر زبانی درون ساختار آن قرار دارد همه ما ناخودآگاه از دوران نوزادی آن را فراگرفتهایم و بر مبنای آن تکلم میکنیم؛ بدون آن که دقیقاً بدانیم چه کاری انجام میدهیم.<ref>باطنی، ۱۳۷۹ش</ref> | ||
آشنایی با نحو در زبانشناسی نوین به پیشرفت و گسترش نحو عربی انجامیده و افزون بر آن در ترجمه قرآن نیز نقش مهمی ایفا کرده است، زیرا یکی از مشکلات ترجمه، شناسایی و تحلیل درست نقش هر کلمه و یافتن معادل دقیق آن در زبان مقصد است. | |||
۳. '''کاربردشناسی''': دانش (Pragmatism) به کاربرد زبان و ارتباط آن با ابعاد مختلف زندگی بشر میپردازد. برای مثال از این جمله میتوان دو برداشت متفاوت کرد: «تنبیه حسن، بیمورد بود» میتوان در یک جا حسن را فاعل در نظر گرفت و در جای دیگر حسن را مفعول خواند. | |||
دانش کاربردشناسی، به شکل مشخص روی چنین مواردی کار میکند که البته چنین مواردی در زبان بسیار زیاد است.<ref>یول، ۱۳۸۵ش</ref> دانش کاربردشناسی در تحلیل آیات متشابه و نیز آیات مشتبهات میتواند سودمند واقع شود، زیرا تشابه خیلی از آیاتی که آنها را متشابه میدانیم، ناشی از وجود پیچیدگی معنایی نیست؛ بلکه ناشی از وجود یک ساختار مشخص است که امکان فهم بیش از یک معنا در آن وجود دارد. کاربردشناسی با تحلیل بافت درونی و بیرونی متن و جایگاه قرارگیری عبارت مورد نظر درون متن به حل این نوع مشکلات زبانی یاری میرساند. | |||
۴. '''زبانشناسی تاریخی''': سیر تاریخی پیدایش زبان و سیر گسترش آن را مطالعه میکند. زبان یک پدیده پویا (Dynamic) و نه ایستا (Static) است؛ بنابراین ساختارهای گوناگون آن ممکن است در طول تاریخ دگرگون شود و ساختاری به جای ساختار دیگر بنشیند. شناسایی این تحولات در فهم متون کهن نقش و اهمیت فراوانی دارد.<ref>آرلاتو، ۱۳۷۳ش، ص۱۱–۳۴</ref> | |||
برای نمونه به ساختار «ی» نسبت در قرآن اشاره میکنیم. موارد کاربرد این ساختار در قرآن کمتر از تعداد انگشتان یک دست است؛ اما امروزه در زبان عربی، استفاده از «ی» نسبت بسیار زیاد است؛ بنابراین در اینجا یک تفاوت آشکار مشاهده میشود و زبان دچار دگرگونی شده است. ساختاری که قبلاً به کار نمیرفت، اکنون فراوان به کار میرود. زبان شناسان تاریخی در این موضوع به این مسئله میپردازند که اگر «ی» نسبت نبود، نیاز به «ی» نسبت که بود. پس عرب زبانان به جای «ی» نسبت از چه چیزی استفاده میکردند؟ جایگزین «ی» نسبت در قرآن «من بیانیه» است. به دلیل این که ساختار متداول نبود، امکان استفاده از «ی» نسبت هم خیلی زیاد در قرآن نبود. زبان شناسان تاریخی، تأثیر زیادی در مطالعهٔ دانش بلاغت و نقش مهمی در فهم و تفسیر قرآن دارد. در حوزهٔ نقد حدیث و نقد قرائات نیز مؤثر است. | |||
۵. '''ریشهشناسی''': دانش (Etymology) به شناخت ریشههای کلمات میپردازد و معادل آن را در دانشهای سنتی ادبیات عرب «علم الاشتقاق» است. ریشهشناسی مانند دیگر شاخههای زبانشناسی، دانشی کاملاً تجربی است و ریشه واژگان را بر مبنای مستندات تاریخی استخراج میکند و سیر پیدایش و پیشرفت آنها تحلیل میشود. در ریشهشناسی تنها به سیر دگرگونیهای ریشه درون یک زبان بسنده نمیشود و پیشینه آن در زبانهای دیگر نیز دنبال میشود. معادل آن در علوم قرآنی «معربات» یا به اصطلاح جدید «واژگان دخیل» است. ریشهشناسی تأثیر بسیار زیادی در دانش مفردات قرآن و در پی آن در دانش تفسیر دارد و ممکن است دانش تفسیر کاملاً دگرگون سازد و بهطور خاص در مفردات قرآن تأثیر بگذارد و به واسطه مفردات، تأثیر خود را در حوزهٔ تفسیر بگذارد. مطالعات به نسبت فراوانی در حوزه ریشهشناسی واژگان قرآنی هست که متأسفانه تعداد کمی از آنها به فارسی برگردان شده است. کتاب واژگان دخیل آرتور جفری از معروفترین منابع در این حوزه است.<ref>معموری، ۱۳۸۴ش</ref> | |||
۶. '''معناشناسی''': دانش «Semantics» به پیدایش معنا و سیر پیشرفت و دگرگونیهای آن میپردازد و روابط معنایی بین مفاهیم مختلف را شناسایی و شبکه ای از معانی مرتبط به هم را استخراج میکند (ن.ک. به: صفوی، ۱۳۸۳، ۵–۲۵؛ برای مطالعه بیشتر درباره معناشناسی؛ پالمر، ۱۳۶۶ش؛ شعیری، ۱۳۸۱ش). معناشناسی به ویژه در تفسیر موضوعی قرآن نقش فراوانی دارد؛ زیرا این امکان را فراهم میکند که روابط معنایی مفاهیم مختلف قرآنی را به شیوه ای روشمند استخراج کنیم و از این روابط به نظریه ای در موضوع مورد بحث دست یابیم. کتاب «مفاهیم اخلاقی دینی در قرآن» ایزوتسو از نمونههای بارز این نوع مطالعات است. نکته جالب توجه در این کتاب آن است که مفاهیم مختلف اخلاقی در قرآن در ضمن یک شبکه معنایی گسترده دیده شدهاند که ما را سرانجام به نظریه ای قرآنی در موضوع نظام اخلاقی میرساند. ویژگی مهم دیگر رهیافت معناشناسانه این پژوهش آن است که روابط معنایی بین مفاهیم قرآنی بر اساس معیارهای علمی قابل قبولی بر مبنای شناسایی روابطی چون جانشینی، همنشینی، تضاد و … استخراج شدهاند و به ندرت به منابع لغوی بسنده شده است. یکی از مشکلات جدی منابع لغوی در زبان عربی، فاصله به نسبت دراز بین تاریخ تدوین آنها و عصر نزول قرآن است. این فاصله که دگرگونیهای فراوانی را در زبان عربی شاهد بوده است، موجب بیاعتمادی پژوهشگران به منابع لغوی میشود. از این روی اگر بتوان روشی معتبر در فهم روابط معنایی به کار گرفت که در آن به خصوص منابع لغوی بسنده نشود، تحول و اعتبار بیشتری به مطالعات قرآنی بخشیده خواهد شد.<ref>ر. ک. مجله قرآن و علم شماره اول، پاییز و زمستان ۱۳۸۶ ش، نویسنده آن دکتر علی معموری با اختصار در اینجا آورده شد.</ref>{{پایان پاسخ}} | ۶. '''معناشناسی''': دانش «Semantics» به پیدایش معنا و سیر پیشرفت و دگرگونیهای آن میپردازد و روابط معنایی بین مفاهیم مختلف را شناسایی و شبکه ای از معانی مرتبط به هم را استخراج میکند (ن.ک. به: صفوی، ۱۳۸۳، ۵–۲۵؛ برای مطالعه بیشتر درباره معناشناسی؛ پالمر، ۱۳۶۶ش؛ شعیری، ۱۳۸۱ش). معناشناسی به ویژه در تفسیر موضوعی قرآن نقش فراوانی دارد؛ زیرا این امکان را فراهم میکند که روابط معنایی مفاهیم مختلف قرآنی را به شیوه ای روشمند استخراج کنیم و از این روابط به نظریه ای در موضوع مورد بحث دست یابیم. کتاب «مفاهیم اخلاقی دینی در قرآن» ایزوتسو از نمونههای بارز این نوع مطالعات است. نکته جالب توجه در این کتاب آن است که مفاهیم مختلف اخلاقی در قرآن در ضمن یک شبکه معنایی گسترده دیده شدهاند که ما را سرانجام به نظریه ای قرآنی در موضوع نظام اخلاقی میرساند. ویژگی مهم دیگر رهیافت معناشناسانه این پژوهش آن است که روابط معنایی بین مفاهیم قرآنی بر اساس معیارهای علمی قابل قبولی بر مبنای شناسایی روابطی چون جانشینی، همنشینی، تضاد و … استخراج شدهاند و به ندرت به منابع لغوی بسنده شده است. یکی از مشکلات جدی منابع لغوی در زبان عربی، فاصله به نسبت دراز بین تاریخ تدوین آنها و عصر نزول قرآن است. این فاصله که دگرگونیهای فراوانی را در زبان عربی شاهد بوده است، موجب بیاعتمادی پژوهشگران به منابع لغوی میشود. از این روی اگر بتوان روشی معتبر در فهم روابط معنایی به کار گرفت که در آن به خصوص منابع لغوی بسنده نشود، تحول و اعتبار بیشتری به مطالعات قرآنی بخشیده خواهد شد.<ref>ر. ک. مجله قرآن و علم شماره اول، پاییز و زمستان ۱۳۸۶ ش، نویسنده آن دکتر علی معموری با اختصار در اینجا آورده شد.</ref>{{پایان پاسخ}} |