automoderated، دیوانسالاران، مدیران
۷٬۲۳۰
ویرایش
جز (←شفاعت) |
|||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
از دیدگاه وهابیت شفاعت دلیل دیگری است که باعث کفر مسلمانان شده است. محمد بن عبدالوهاب و شاگردان او در آغاز از ریشه، شفاعت را منکر شده و اعتقاد به شفاعت را موجب شرک و مجوز تکفیر دانسته، میگویند: شفاعت از انواع شرک در عبادت است<ref>سلیمان بن عبدالله بن محمد به عبدالوهاب، شرح کتاب التوحید، ص۱۷–۱۱۸، الریاض، مکتبه الریاض الحدیثه، بیتا.</ref> و بر این مطلب تأکید میکند که اگر کسی به روش وساطت، شخصی را بین خود و خدایش شفیع قرار دهد مشرک است.<ref>سلیمان بن عبد الله بن محمد بن عبد الوهاب، تیسیر العزیز الحمید فی شرح کتاب التوحید، ص۲۰۱، مکتبه الریاض الحدیثه.</ref> اما به مرور زمان وقتی متوجه میشوند که شفاعت در دین اسلام مشروع است و اصل قرآنی و حدیثی دارد، آن را پذیرفته و میگویند: پیامبران و فرشتگان و اولیای الهی در روز رستاخیز حق شفاعت دارند، ولی شفاعت را باید از مالک شفاعت و اذن دهنده او که خدا باشد، درخواست کرد، و چنین گفت: پروردگارا، پیامبر و دیگر بندگان صالح خود را، در روز رستاخیز شفیع ما قرار بده، و ما حق نداریم بگوییم ای پیامبر در حق ما شفاعت بنما.<ref>سبحانی جعفر، وهابیت مبانی فکری و کارنامه عملی، ص۲۹۷، مؤسسه تعلیماتی و تحقیقاتی امام صادق، قم، ۱۳۸۰ش.</ref> بنابراین هر که مستقیماً از پیامبر و هر کس دیگری که حق شفاعت دارد درخواست شفاعت نماید موجب کفر و شرک میشود! | از دیدگاه وهابیت شفاعت دلیل دیگری است که باعث کفر مسلمانان شده است. محمد بن عبدالوهاب و شاگردان او در آغاز از ریشه، شفاعت را منکر شده و اعتقاد به شفاعت را موجب شرک و مجوز تکفیر دانسته، میگویند: شفاعت از انواع شرک در عبادت است<ref>سلیمان بن عبدالله بن محمد به عبدالوهاب، شرح کتاب التوحید، ص۱۷–۱۱۸، الریاض، مکتبه الریاض الحدیثه، بیتا.</ref> و بر این مطلب تأکید میکند که اگر کسی به روش وساطت، شخصی را بین خود و خدایش شفیع قرار دهد مشرک است.<ref>سلیمان بن عبد الله بن محمد بن عبد الوهاب، تیسیر العزیز الحمید فی شرح کتاب التوحید، ص۲۰۱، مکتبه الریاض الحدیثه.</ref> اما به مرور زمان وقتی متوجه میشوند که شفاعت در دین اسلام مشروع است و اصل قرآنی و حدیثی دارد، آن را پذیرفته و میگویند: پیامبران و فرشتگان و اولیای الهی در روز رستاخیز حق شفاعت دارند، ولی شفاعت را باید از مالک شفاعت و اذن دهنده او که خدا باشد، درخواست کرد، و چنین گفت: پروردگارا، پیامبر و دیگر بندگان صالح خود را، در روز رستاخیز شفیع ما قرار بده، و ما حق نداریم بگوییم ای پیامبر در حق ما شفاعت بنما.<ref>سبحانی جعفر، وهابیت مبانی فکری و کارنامه عملی، ص۲۹۷، مؤسسه تعلیماتی و تحقیقاتی امام صادق، قم، ۱۳۸۰ش.</ref> بنابراین هر که مستقیماً از پیامبر و هر کس دیگری که حق شفاعت دارد درخواست شفاعت نماید موجب کفر و شرک میشود! | ||
===تبرک=== | |||
مسئله تبرک که در اسلام مشروع است از دیدگاه وهابیها عامل کفر مسلمانان است. بنباز از عالمان وهابی به صورت مطلق تبرک را نفی نموده و آن را باعث شرک میداند. او در کنار دعا و استغاثه، تبرک را یکی از موجبات شرک قرار داده و آن را به رفتار مشرکین تشبیه نموده و از دسیسههای شیطان دانسته است.<ref>ابنباز، عبدالعزیز، مجموع فتاوی و مقالات متنوعه، (جمع وترتیب محمد بن سعد الشویعر)، ج۱، ۲۵۴، چ۴، ۱۴۲۳ق.</ref> او در جای دیگر میگوید تبرک جستن به قبور [که معمولاً مسلمانان از قبر پیامبر اسلام(ص) و سایر اولیاء الهی تبرک میجویند] از دین اسلام نیست؛ بلکه از اعمال جاهلیت و از اخلاق بتپرستی و سنت یهود و نصاری بوده و اجتناب از آن واجب است.<ref>مجموع فتاوی و مقالات متنوعه، ج۱، ص۴۰۲.</ref> | |||
اما برخی از نویسندگان وهابی به علت عمل صحابه به تبرک و وجود امور مبارک برای تبرک در اسلام به ناچار تبرک را به تبرک مشروع و ممنوع تقسیم کردهاند. آنان به مسئله تبرک مشروع به نظام اسباب و مسببات اعتقادشان را بیان کرده، میگویند چیزی که به آن تبرک جسته میشود؛ مثل برخی اعیان، اقوال، افعال، زمان و مکان که در شرع وارد شده اینها اسباب برکت است؛ درست مانند دواها و رقی (تعویذ) که اسباب شفا بوده و کسی که شفا میدهد خدا است پس ما همانگونه که شفا را از داروها نمیخواهیم بلکه از خداوند میخواهیم، برکت را هم در هنگام تبرک از خداوند متعال میخواهیم. پس خواستن برکت از اسباب آن یک امر شرعی است.<ref>علیانی، علی بن نفیع، التبرک المشروع و التبرک الممنوع، ص۱۸–۲۰، عربستان، ریاسهالعامه لهیئه الامر بالمعروف و النهی عن المنکر، اداره الاوقاف صالح عبدالعزیز الراجحی، [بیتا]</ref> | اما برخی از نویسندگان وهابی به علت عمل صحابه به تبرک و وجود امور مبارک برای تبرک در اسلام به ناچار تبرک را به تبرک مشروع و ممنوع تقسیم کردهاند. آنان به مسئله تبرک مشروع به نظام اسباب و مسببات اعتقادشان را بیان کرده، میگویند چیزی که به آن تبرک جسته میشود؛ مثل برخی اعیان، اقوال، افعال، زمان و مکان که در شرع وارد شده اینها اسباب برکت است؛ درست مانند دواها و رقی (تعویذ) که اسباب شفا بوده و کسی که شفا میدهد خدا است پس ما همانگونه که شفا را از داروها نمیخواهیم بلکه از خداوند میخواهیم، برکت را هم در هنگام تبرک از خداوند متعال میخواهیم. پس خواستن برکت از اسباب آن یک امر شرعی است.<ref>علیانی، علی بن نفیع، التبرک المشروع و التبرک الممنوع، ص۱۸–۲۰، عربستان، ریاسهالعامه لهیئه الامر بالمعروف و النهی عن المنکر، اداره الاوقاف صالح عبدالعزیز الراجحی، [بیتا]</ref> |