|
|
(۷ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) |
خط ۱: |
خط ۱: |
| {{شروع متن}} | | {{شروع متن}} |
|
| |
| {{سوال}} | | {{سوال}} |
| در حدیثی نقل شده است؛ عدهای از اهل خراسان برای دیدار امام رضا(ع) رفتند و گفتند ما شیعهایم. حضرت اجازه ملاقات ندادند. تا بعد از دو ماه گفتند: ما محبیم و حضرت اجازه ملاقات دادند. اعتبار و مفهوم این حدیث چگونه است؟ | | در حدیثی نقل شده است؛ عدهای از اهل خراسان برای دیدار امام رضا(ع) رفتند و گفتند ما شیعهایم. حضرت اجازه ملاقات ندادند. تا بعد از دو ماه گفتند: ما محبیم و حضرت اجازه ملاقات دادند. اعتبار و مفهوم این حدیث چگونه است؟ |
| {{پایان سوال}} | | {{پایان سوال}} |
| {{پاسخ}} | | {{پاسخ}} |
| | '''روایت درخواست ملاقات اهل خراسان با امام رضا(ع)''' به دلیل نقل بدون سند در کتاب [[المناقب]]، مجهول بودن برخی راویان در کتاب [[الاحتجاج طبرسی]] و مخالفت محتوا با سیره عملی [[اهلبیت]] معتبر نیست. در این روایت برخی از [[شیعیان]] به عنوان شیعه [[امامعلی(ع)]] درخواست ملاقات با [[امام رضا(ع)]] را دارند. امام رضا(ع) در ابتدا با درخواست ایشان مخالفت میکنند اما پس از دو ماه اجازه ملاقات میدهند و به ایشان میفرمایند؛ شما شیعه علی نیستید بلکه دوستدار و محب او هستید. |
|
| |
|
| پاسخ اجمالی:
| |
|
| |
|
| این روایت در کتاب المناقب علوی بدون سند و در کتاب احتجاج طبرسی (طبرسی نیز مجهول الهویه است) با سلسله سند آمده است؛ اما بخاطر توثیق نشدن محمد بن قاسم، یوسف بن محمد و علی بن محمد سیار، معتبر نیست.
| | == درخواست ملاقات با امام رضا(ع) == |
| | [[محمد بن علی ابن شهر آشوب]] و [[احمد بن علی طبرسی]] از محدثان شیعه در قرن ۶ قمری در کتاب «[[مناقب آل ابیطالب]]» و «[[الاحتجاج]]» روایتی از [[امام حسن عسکری(ع)]] نقل کردهاند که امام فرمود: |
|
| |
|
| پاسخ تفصیلی:
| | «وقتی مسئله ولایتعهدی برای امام رضا(ع) قرار گرفت، دربان گفت: گروهی پشت در ایستاده و میگویند: ما از شیعیان علی(ع) هستیم! حضرت فرمود: من فعلًا مشغولم آنان را بازگردان. این آمد و شدها و جواب منفی امام دو ماه بطول انجامید تا جایی که دیگر از رسیدن به او ناامید شده و به دربان گفتند: به آقایمان بگو ما از شیعیان پدرت علی(ع) هستیم! ... |
|
| |
|
| محمد بن علی بن الحسین علوی متوفای قرن ۵ق در کتاب "المناقب (الکتاب العتیق)" و مرحوم طبرسی در کتاب "الاحتجاج" از امام حسن عسکری(ع) نقل میکند که فرمود:
| | حضرت فرمود: اجازه بده داخل شوند، آنان وارد شده سلام کردند، ولی آن حضرت نه جواب سلامشان را داد و نه اذن جلوس صادر کرد و همانطور ایستادند. همگی گفتند: ای زاده رسولخدا، این چه جفای عظیم و استخفاف پس از آن حجاب سخت است! دیگر چه جفائی مانده تا بر سر ما آید؟! |
|
| |
|
| «وقتی ولایت عهدی برای حضرت رضا -علیه السّلام- قرار گرفت، دربان گفت: گروهی پشت در ایستاده و میگویند: ما از شیعیان علیّ هستیم! حضرت فرمود: من فعلًا مشغولم آنان را بازگردان. و این آمد و شدها و جواب منفی امام دو ماه بطول انجامید تا جایی که دیگر از رسیدن به او ناامید شده و به دربان گفتند: به آقای مان بگو ما از شیعیان پدرت علیّ هستیم! این ماجرا موجب شماتت و سرزنش دشمنان مان بر ما شده و ما این بار بازگشته و از این شرمندگی و شکستن غروری که بما رسیده و عجز از احتمال دردی که به سبب شماتت از ناحیه دشمنان مان به ما خواهد رسید از شهر خود خواهیم گریخت.
| | حضرت رضا فرمود: … بخدا سوگند که من در این کار تنها به خداوند و رسول او و أمیرالمؤمنین و پدران پاکم پس از او اقتدا کردم، آنان بر شما نکوهش کردند، من نیز اقتدا نمودم. |
|
| |
|
| حضرت فرمود: اجازه بده داخل شوند، آنان وارد شده سلام کردند، ولی آن حضرت نه جواب سلام شان را داد و نه اذن جلوس صادر کرد و همانطور ایستادند. همگی گفتند: ای زاده رسول خدا، این چه جفای عظیم و استخفاف پس از آن حجاب سخت است! دیگر چه جفائی مانده تا بر سر ما آید؟!
| | گفتند: برای چه ای زاده رسول خدا؟! امام فرمود: برای این ادّعا که شما شیعه أمیرالمؤمنین هستید! وای بر شما! شیعیان او حسن و حسین و سلمان و أبوذر و مقداد و عمار و محمد بن أبیبکر بودند، همانها که ذرهای از دستورات او سرپیچی نکردند، … اگر شما در همان ابتدای کار میگفتید ما از موالی و محبین اوئیم و از دوستداران اولیای او و دشمنان دشمنان او هستیم من منکر این قول شما نشده بودم…<ref>طبرسی، احمد، الإحتجاج علی أهل اللجاج، مشهد، نشر مرتضی، چاپ اول، ۱۴۰۳ ق، ج۲، ص۴۴۰؛ ابن شهر آشوب، المناقب، قم، دلیل ما، چاپ اول، ۱۴۲۸ ق ص۱۷۴، حدیث ۴۸.</ref> |
|
| |
|
| حضرت رضا فرمود: این آیه را بخوانید: «و هر مصیبتی که به شما رسد به سبب کارهایی است که دستهای تان کرده و از [گناهان] درمیگذرد»،<ref>شوری/ ۳۰</ref> بخدا سوگند که من در این کار تنها به خداوند و رسول او و أمیر المؤمنین و پدران پاکم پس از او اقتدا کردم، آنان بر شما نکوهش کردند، من نیز اقتدا نمودم.
| | == سند روایات == |
| | روایات کتاب المناقب ابن شهر آشوب سلسله سند ندارد و مرحوم طبرسی هر چند سند روایات کتاب احتجاج را بخاطر مشهور بودن در میان شیعه و سنی یا مورد قبول عقل بودن (استدلالی بودن مطالب علاوه بر نقل از ائمه)، حذف کرده است؛ ولی روایاتی را که از امام حسن عسکری نقل میکند، سلسله سند را در اولین حدیث نقل کرده و برای بقیه گفته با همان سند امام حسن عسکری چنین فرمود.<ref>طبرسی، الاحتجاج، ج۱، ص۹.</ref> |
|
| |
|
| گفتند: برای چه ای زاده رسول خدا؟! فرمود: برای این ادّعا که شما شیعه أمیر المؤمنین هستید! وای بر شما! شیعیان او حسن و حسین و سلمان و أبو ذرّ و مقداد و عمّار و محمّد بن أبی بکر بودند، همانها که ذرّهای از دستورات او سرپیچی نکردند، حال اینکه شما در بیشتر کردارتان با او مخالفید و در بیشتر فرائض خود کوتاهی ورزیده و بزرگی حقوق برادران خود را در باره خدا خوار و بیمقدار میدارید و آنجا که لازم نیست، تقیّه میکنید و آنجا که تقیّه واجب است، نمیکنید، اگر شما در همان ابتدای کار میگفتید ما از موالی و محبّین اوئیم و از دوستداران اولیای او و دشمنان دشمنان او هستیم من منکر این قول شما نشده بودم و لیکن این مقام و مرتبه شریفی بود که شما مدّعی آن شدهاید، اگر کردار شما گفتارتان را تصدیق نکند به هلاکت افتید، مگر اینکه رحمت پروردگارتان آن را تلافی کند…» .<ref>رک: طبرسی، احمد، الإحتجاج علی أهل اللجاج، مشهد، نشر مرتضی، چاپ اول، ۱۴۰۳ ق، ج۲، ص۴۴۰. علوی، محمد، المناقب (الکتاب العتیق)، قم، دلیل ما، چاپ اول، ۱۴۲۸ ق ص۱۷۴، حدیث ۴۸.</ref>
| | ===سند حدیث در کتاب احتجاج طبرسی=== |
|
| |
|
| سند روایات:
| | * أَبُو جَعْفَرٍ مَهْدِیُّ بْنُ أَبِی حَرْب: وی مردی عالم، فاضل، فقیه و اهل تقوی و از مشایخ طبرسی.<ref>رک: ابن شهرآشوب، محمد علی، معالم العلماء، قم، بی نا، بی تا، ص۱۸.</ref> |
| | * أبُو عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَد: وی ثقه است.<ref>رک: طوسی، محمد، رجال الطوسی، قم، جامعه مدرسین، ۱۴۱۵ق، ص۴۱۹. رجال ابن داود، ص۶۵.</ref> |
| | * أَبو جعفر مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَد: از بزرگان شیعه و از مشایخ شیخ صدوق.<ref>رک: بروجردی، علی، طرائف المقال، قم، کتابخانه مرعشی نجفی، چاپ اول، ۱۴۱۰ق، ج۱، ص۱۲۵.</ref> مرحوم خوئی وی را فقیه، عالم و فاضل دانسته اما تصریح به ثقه بودنش نکرده است.<ref>خوئی، ابو القاسم، معجم رجال الحدیث، بی جا، بی نا، چاپ پنجم، ۱۴۱۳ق، ج۱۶، ص۹.</ref> |
| | * أبو جَعْفَر مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ بْنِ بَابَوَیْهِ الْقُمِّیُ معروف به [[شیخ صدوق]]. |
| | * أبو الْحَسَنِ مُحَمَّدُ بْنُ الْقَاسِمِ الْمُفَسِّرُ الْأَسْتَرْآبَادِی: راوی تفسیر منسوب به امام حسن عسکری(ع) است که مرحوم خوئی مینویسد: وی مجهول است و به صراحت توثیق یا تضعیف نشده است.<ref>معجم رجال الحدیث، پیشین، ج۱۸، ص۱۶۲.</ref> |
| | * أبو یَعْقُوبَ یُوسُفُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ زِیَادٍ وَ أَبُو الْحَسَنِ عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ سَیَّارٍ: هر دو مجهولند و به روایتشان از امام حسن عسکری اعتنا نمیشود.<ref>معجم رجال الحدیث، پیشین، ج۱۳، ص۱۵۷. ج۲۱، ص۱۸۶.</ref> |
|
| |
|
| روایات کتاب المناقب (کتاب العتیق) علوی سلسله سند ندارد و مرحوم طبرسی هر چند سند روایات کتاب احتجاج را بخاطر مشهور بودن در میان شیعه و سنی یا مورد قبول عقل بودن (استدلالی بودن مطالب علاوه بر نقل از ائمه)، حذف کرده است؛ ولی روایاتی را که از امام حسن عسکری نقل میکند، سلسله سند را در اولین حدیث نقل کرده و برای بقیه گفته با همان سند امام حسن عسکری چنین فرمود.<ref>طبرسی، پیشین، ج۱، ص۹.</ref>
| | این روایت بخاطر مجهول بودن محمد بن قاسم، یوسف بن محمد و علی بن محمد سیار قابل اعتماد و معتبر نیست. البته راویان دیگر این روایت مانند مَهْدِیُّ بْنُ أَبِی حَرْبٍ و مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَد، نیز هر چند گفته شده است که از مشایخ بودند و عالم؛ اما باز به صراحت توثیق نشدهاند. |
|
| |
|
| سند حدیث در کتاب احتجاج طبرسی<ref>الإحتجاج علی أهل اللجاج، پیشین، ج۱؛ ص۱۵.</ref>
| | ==دلالت حدیث== |
|
| |
|
| ۱. أَبُو جَعْفَرٍ مَهْدِیُّ بْنُ أَبِی حَرْبٍ: وی مردی عالم، فاضل، فقیه و اهل تقوی و از مشایخ طبرسی صاحب الاحتجاج بود؛<ref>رک: ابن شهرآشوب، محمد علی، معالم العلماء، قم، بی نا، بی تا، ص۱۸.</ref>
| | * هر کسی اعتقاد داشته باشد که [[امیرمؤمنان]] جانشین الهی [[رسولخدا(ص)]] است، شیعه است هر چند شیعیان نیز در مقام و منزلت دارای مراتبی هستند و محب بودن یکی از درجات شیعه است.<ref>ابن بابویه، محمد، فضائل الشیعه، ترجمه: اعلمی، تهران، انتشارات اعلمی، چاپ اول، بی تا، ص۵.</ref> |
| ۲.
| | * در این روایت [[امام حسن]] و [[امام حسین(ع)]] با [[سلمان]] و [[مقداد]] و … همردیف شدهاند در حالی که ائمه اطهار هیچ وقت در روایات هم ردیف افراد عادی قرار نگرفتهاند و نمیتوان گفت که سلمان به همان اندازه شیعه امیر مؤمنان است که امام حسن و امام حسین هستند. |
| ۳. أَبُو عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ: وی ثقه است؛ <ref>رک: طوسی، محمد، رجال الطوسی، قم، جامعه مدرسین، ۱۴۱۵ق، ص۴۱۹. رجال ابن داود، ص۶۵.</ref>
| | * اجازه ندادن به شیعیان آن هم دو ماه پی در پی و نیز جواب سلام را ندادن که جزو واجبات دین است، بدور از سیره و اخلاق معصومین(ع) میباشد و بخصوص امام رضا(ع) که به امام رئوف معروفند. |
| ۴.
| | * مرحوم طبرسی خود اعتراف دارد که روایات نقل شده از امام حسن عسکری(ع) در میان علما و کتابهای معتبر مشهور نیست و این روایت در هیچکدام از کتابهای معتبر حدیث نیامده است بنابراین از این منظر نیز چنین روایتی مورد قبول علما نبوده است. |
| ۵. أَبِو جعفر مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ: وی از بزرگان شیعه و از مشایخ شیخ صدوق میباشد؛<ref>رک: بروجردی، علی، طرائف المقال، قم، کتابخانه مرعشی نجفی، چاپ اول، ۱۴۱۰ق، ج۱، ص۱۲۵.</ref> مرحوم خوئی وی را فقیه، عالم و فاضل دانسته اما تصریح به ثقه بودنش نکرده است؛<ref>خوئی، ابو القاسم، معجم رجال الحدیث، بی جا، بی نا، چاپ پنجم، ۱۴۱۳ق، ج۱۶، ص۹.</ref>
| | * با اینکه یکی از راویان این روایت، شیخ صدوق است؛ اما در هیچکدام از کتابهای شیخ صدوق این روایت نیامده است حتی در کتابی که بنام «فضایل الشیعه» میباشد و این یعنی خود شیخ صدوق چنین روایتی را قبول نداشتند و گرنه روایت را به عنوان یکی از صفات و ویژگیهای شیعه در کتاب شان میآوردند. |
| #
| |
| # أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ بْنِ بَابَوَیْهِ الْقُمِّیُ معروف به شیخ صدوق؛
| |
| #
| |
| ۹. أَبُو الْحَسَنِ مُحَمَّدُ بْنُ الْقَاسِمِ الْمُفَسِّرُ الْأَسْتَرْآبَادِیُ: وی روایت کننده تفسیر منسوب به امام حسن عسکری –(ع)- است که مرحوم خوئی مینویسد: وی مجهول است و به صراحت توثیق یا تضعیف نشده است؛<ref>معجم رجال الحدیث، پیشین، ج۱۸، ص۱۶۲.</ref>
| |
| ۱۰.
| |
| ۱۱. أَبُو یَعْقُوبَ یُوسُفُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ زِیَادٍ وَ أَبُو الْحَسَنِ عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ سَیَّارٍ: هر دو مجهولند و به روایت شان از امام حسن عسکری اعتنا نمیشود.<ref>معجم رجال الحدیث، پیشین، ج۱۳، ص۱۵۷. ج۲۱، ص۱۸۶.</ref>
| |
| ۱۲.
| |
| بنابراین روایت بخاطر مجهول بودن محمد بن قاسم، یوسف بن محمد و علی بن محمد سیار قابل اعتماد و معتبر نیست. البته راویان دیگر این روایت مانند مَهْدِیُّ بْنُ أَبِی حَرْبٍ و مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ، نیز هر چند گفته شده است که از مشایخ بودند و عالم؛ اما باز به صراحت توثیق نشدهاند.
| |
|
| |
|
| دلالت حدیث:
| | {{پایان پاسخ}} |
| | |
| ۱- هر کسی اعتقاد داشته باشد که امیر مؤمنان علی –علیه السلام- جانشین الهی رسول خدا –صلی الله علیه و آله و سلم است، شیعه است هر چند شیعیان نیز در مقام و منزلت دارای مراتبی هستند و محب بودن یکی از درجات شیعه است که در روایات مقامات بلندی برای محب در نظر گرفته شده است.<ref>ابن بابویه، محمد، فضائل الشیعه، ترجمه: اعلمی، تهران، انتشارات اعلمی، چاپ اول، بی تا، ص۵.</ref> این یعنی حتی امام با محبان اهل بیت نیز نباید اینگونه رفتار کند در حالی که روایات معتبر مقامی بس والا برای محب اهل بیت قائل است؛
| |
| #
| |
| # در این روایت امام حسن و امام حسین –علیهما السلام- با سلمان و مقداد و … همردیف شدهاند در حالی که ائمه اطهار هیچ وقت در روایات هم ردیف افراد عادی قرار نگرفتهاند و نمیتوان گفت که سلمان به همان اندازه شیعه امیر مؤمنان است که امام حسن و امام حسین هستند؛
| |
| #
| |
| # اجازه ندادن به شیعیان آن هم دو ماه پی در پی و نیز جواب سلام را ندادن که جزو واجبات دین است، بدور از سیره و اخلاق معصومین –(ع)- میباشد و بخصوص امام رضا –علیه السلام- که به امام رئوف معروفند؛
| |
| #
| |
| # مرحوم طبرسی خود اعتراف دارد که روایات نقل شده از امام حسن عسکری –علیه السلام- در میان علما و کتابهای معتبر مشهور نیست و این روایت در هیچکدام از کتابهای معتبر حدیث نیامده است بنابراین از این منظر نیز چنین روایتی مورد قبول علما نبوده است؛
| |
| #
| |
| # با اینکه یکی از راویان این روایت، شیخ صدوق است؛ اما در هیچکدام از کتابهای شیخ صدوق این روایت نیامده است حتی در کتابی که بنام «فضایل الشیعه» میباشد و این یعنی خود شیخ صدوق چنین روایتی را قبول نداشتند و گرنه روایت را به عنوان یکی از صفات و ویژگیهای شیعه در کتاب شان میآوردند.
| |
| #
| |
| نکته اخلاقی:
| |
| | |
| امام صادق –(ع)- فرمود:
| |
|
| |
|
| «أَیُّمَا رَجُلٍ مِنْ شِیعَتِنَا أَتَی رَجُلًا مِنْ إِخْوَانِهِ فَاسْتَعَانَ بِهِ فِی حَاجَتِهِ فَلَمْ یُعِنْهُ وَ هُوَ یَقْدِرُ إِلَّا ابْتَلَاهُ اللَّهُ بِأَنْ یَقْضِیَ حَوَائِجَ غَیْرِهِ مِنْ أَعْدَائِنَا یُعَذِّبُهُ اللَّهُ عَلَیْهَا یَوْمَ الْقِیَامَه»<ref>کلینی، محمد، الکافی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ ق، ج۲، ص۳۶۶.</ref>
| |
|
| |
| «هر مردی از شیعیان ما که نزد مردی از برادرانش برود و درباره حاجتی از او کمک بخواهد و او با اینکه قدرت بر آن دارد کمکش نکند خداوند او را گرفتار کند که حاجت دیگری از دشمنان ما را برآورد و بدان واسطه خداوند در روز قیامت او را عذاب کند».
| |
| {{پایان پاسخ}}
| |
| == منابع == | | == منابع == |
| {{پانویس|۲}} | | {{پانویس|۲}} |
| {{شاخه | | {{شاخه |
| | شاخه اصلی = | | | شاخه اصلی =حدیث |
| | شاخه فرعی۱ = | | | شاخه فرعی۱ =منبعشناسی |
| | شاخه فرعی۲ = | | | شاخه فرعی۲ =علم رجال |
| | شاخه فرعی۳ = | | | شاخه فرعی۳ = |
| }} | | }} |
| {{تکمیل مقاله | | {{تکمیل مقاله |
| | شناسه = | | | شناسه =شد |
| | تیترها = | | | تیترها =شد |
| | ویرایش = | | | ویرایش =شد |
| | لینکدهی = | | | لینکدهی = |
| | ناوبری = | | | ناوبری = |
| | نمایه = | | | نمایه = |
| | تغییر مسیر = | | | تغییر مسیر =شد |
| | ارجاعات = | | | ارجاعات = |
| | بازبینی = | | | بازبینی = |