automoderated
۶٬۳۴۱
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۶: | خط ۶: | ||
== مفهومشناسی == | == مفهومشناسی == | ||
تأویل در [[روایت|روایات]] به «مفهوم باطنی قرآن» معنا شده است. در روایتی [[امام باقر علیهالسلام|امام باقر(ع)]]، [[ظاهر قرآن]] را تنزیل و باطن آن را تأویل دانسته است.<ref>مجلسی، محمدباقر، بحار الأنوار، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، | تأویل در [[روایت|روایات]] به «مفهوم باطنی قرآن» معنا شده است. در روایتی [[امام باقر علیهالسلام|امام باقر(ع)]]، [[ظاهر قرآن]] را تنزیل و باطن آن را تأویل دانسته است.<ref>مجلسی، محمدباقر، بحار الأنوار، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق، ج۸۹، ص۹۷، ح ۶۴.</ref> بر اساس روایات، [[قرآن]] افزون بر معنای ظاهر، معنای باطنی نیز دارد.<ref>مجلسی، محمدباقر، بحار الأنوار، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق، ج۳۳، ص۱۵۵.</ref> در اصطلاح علوم قرآنی، معنای باطنی به مواردی گفته میشود که ظاهر الفاظ آیات، دلالتی بر آن ندارد و از دسترس عموم مردم بیرون است.<ref>مصباح یزدی، محمد تقی، قرآنشناسی، قم، مؤسسه امام خمینی، ۱۳۸۶ش، ج۲، ص۲۶۱.</ref> | ||
برای نمونه، ظاهر آیات ۵ و ۶ [[سوره قصص]] بیانگر اراده خدا در نابودی [[فوعون]] و پیروزی [[حضرت موسی(ع)]] و یاران او است. در برخی روایات، این آیات به [[پیامبر(ص)]]<ref>مجلسی، محمدباقر، بحار الأنوار، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، | برای نمونه، ظاهر آیات ۵ و ۶ [[سوره قصص]] بیانگر اراده خدا در نابودی [[فوعون]] و پیروزی [[حضرت موسی(ع)]] و یاران او است. در برخی روایات، این آیات به [[پیامبر(ص)]]<ref>مجلسی، محمدباقر، بحار الأنوار، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق، ج۵۳، ص۱۴۳، ح ۱۶۲.</ref> و [[اهل بیت(ع)]]<ref>مجلسی، محمدباقر، بحار الأنوار، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق، ج۵۳، ص۲۶.</ref> تأویل شده است. | ||
=== فرق تفسیر با تأویل === | === فرق تفسیر با تأویل === | ||
در روایات به تفاوت میان تأویل و [[تفسیر قرآن|تفسیر]] اشاره شده است.<ref>برای نمونه نگاه کنید به کلینی، محمد، الکافی، تهران، دار الکتب الإسلامیه، ۱۴۰۷ ق، | در روایات به تفاوت میان تأویل و [[تفسیر قرآن|تفسیر]] اشاره شده است.<ref>برای نمونه نگاه کنید به کلینی، محمد، الکافی، تهران، دار الکتب الإسلامیه، ۱۴۰۷ ق، ج۱، ص۶۴.</ref> اگر چه تفسیر نیز مانند تأویل شامل باطن قرآن میشود،<ref>المحاسن، ج۲، ص۳۰۰، ح ۵.</ref> ولی تأویل عالیترین نماد مراد خدا است.<ref>فاکر میبدی، محمد، مبانی تفسیر روایی، ص۳۵.</ref> | ||
تفاوت دیگر تأویل با تفسیر این است که تأویل ناظر به حقایق خارجی است<ref>مصباح یزدی، محمد تقی، قرآنشناسی، قم، مؤسسه امام | تفاوت دیگر تأویل با تفسیر این است که تأویل ناظر به حقایق خارجی است<ref>مصباح یزدی، محمد تقی، قرآنشناسی، قم، مؤسسه امام خمینی، ۱۳۸۶ش، ج۲، ص۲۴۴.</ref> که ممکن است بخشی از آن در گذشته اتفاق افتاده باشد و بخشی از آن هنوز تحقق پیدا نکرده باشد.<ref>مجلسی، محمدباقر، بحار الأنوار، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق، ج۸۹، ص۹۷، ح ۶۴.</ref> مانند آیه ۱۰۵ [[سوره انبیاء]] و آیه ۵۵ [[سوره نور]] که روایات به [[ظهور امام مهدی(ع)]] تأویل بردهاند. | ||
== عالمان به تأویل == | == عالمان به تأویل == | ||
{{اصلی|عالمان به تأویل متشابهات}} | {{اصلی|عالمان به تأویل متشابهات}} | ||
بیشتر مفسران شیعه بر اساس آیه ۷ [[سوره آل عمران]]، معتقدند عالمان به تأویل، [[خدا]] و [[راسخان در علم]] هستند. به باور آنان، راسخان در علم کسانی هستند که در علم و دانش، ثابت قدم و صاحب نظرند. روایات متعددی وارد شده است که راسخان در علم را [[پیامبر(ص)]] و [[اهل بیت(ع)]] تفسیر کردهاند.<ref>کلینی، محمد، الکافی، تهران، دار الکتب الإسلامیه، | بیشتر مفسران شیعه بر اساس آیه ۷ [[سوره آل عمران]]، معتقدند عالمان به تأویل، [[خدا]] و [[راسخان در علم]] هستند. به باور آنان، راسخان در علم کسانی هستند که در علم و دانش، ثابت قدم و صاحب نظرند. روایات متعددی وارد شده است که راسخان در علم را [[پیامبر(ص)]] و [[اهل بیت(ع)]] تفسیر کردهاند.<ref>کلینی، محمد، الکافی، تهران، دار الکتب الإسلامیه، ۱۴۰۷ق ، ج۱، ص۲۱۳، ح ؛ همچنین نگاه کنید به تفسیر نمونه، ج۲، ص۳۲۵.</ref> غیر از افراد گفته شده کسی از تأویل و معنای باطنی قرآن آگاهی ندارد، زیرا تأویل از ظاهر الفاظ قرآن دانسته نمیشود. | ||
== منابع == | == منابع == |