روش‌های تفسیری

نسخهٔ تاریخ ‏۱۹ ژوئیهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۰۹:۰۶ توسط Rahmani (بحث | مشارکت‌ها)


سؤال

روش‌های تفسیری چیست؟ آیا تفاوتی با بحث گرایش‌های تفسیری دارد؟


روش‌های تفسیری متنوعی در تفسیر قرآن به کار رفته است، از جمله تفسیر قرآن به قرآن، تفسیر روایی، تفسیر عقلی و تفسیر علمی؛ مستند یا مستنداتی که مفسران در فهم و تفسیر آیات قرآن از آن بهره گرفته‌اند، «روش تفسیر»، نامیده می‌شود. نوع نگرش مفسر هم در تفسیر مؤثر است، که تفسیر مطابق پیشینه و توانایی نویسنده و گرایش او نگارش شده است. نگرش‌هایی چون فلسفی و کلامی از این قبیل هستند. روش و نگرش در تفسیر قرآن کاربردی جداگانه داشته و شناخت این موضوع می‌تواند کمک شایانی در فهم محتوای تفسیر داشته باشد.

تفسیر قرآن به قرآن

مقصود از تفسیر قرآن به قرآن این است که هر آیه‌ای به کمک و استعانت از آیات دیگر تفسیر شود، زیرا برخی آیات مبین آیات دیگر است. این شیوه، برگرفته از پیامبر(ص) و امامان معصوم(ع) در تفسیر آیات است. حضرت علی(ع) فرمودند: «كِتَابُ اللَّهِ … يَنْطِقُ بَعْضُهُ بِبَعْضٍ وَ يَشْهَدُ بَعْضُهُ عَلَى بَعْضٍ؛ كتاب خدا … برخی از آن براي برخي ديگر گويا و برخی از آن برای بعض ديگر گواه است.»[۱] این شیوه از تفسیر، از متقن‌ترین شیوه‌های تفسیری است. علمایی هم‌چون علامه طباطبایی(ره)، تفسیر المیزان را به همین شیوه به رشته تحریر درآورده است.

تفسیر روایی

تفسیر قرآن کریم با روایات و سنت معصومین(ع) تفسیری است که از آن به تفسیر «روایی» یاد می‌شود. خدا، پیامبر(ص) را مفسر آیات دانسته و فرموده است:﴿وَ أَنْزَلْنا إِلَیْکَ الذِّکْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَیْهِمْ؛ ما این ذکر (قرآن) را بر تو نازل کردیم، تا آنچه را به سوی مردم نازل شده است برای آنان روشن سازی(نحل:۴۴)

با توجه به نزدیکی زمانی صحابه و تابعین با پیامبر(ص)، تفسیری که آن‌ها ارائه داده‌اند، مورد توجه مفسران به خصوص اهل سنت واقع شده است. مقصود از استناد تفسیر به روایات، روایات با سند صحیح و با دلالت قطعی است نه روایات ضعیف. تفسیر نور الثقلین، نمونه‌ای از تفاسیر روایی است.

روش تفسیر اجتهادی

بعد از عصر پیامبر(ص) و تأکیدات ایشان و اهل بیت(ع)، نسبت به جایگاه عقل در فهم دین، تفسیر اجتهادی و عقلی قوت گرفت و مفسران به این روش گرایش پیدا کردند. انواع تفسیر اجتهادی در زیر معرفی می‌شود:

  • تفسیر ادبی؛ گروهی از مفسران با گرایش به مباحث ادبی و نحوی به تفسیر اجتهادی قرآن می‌پردازند. در چنین تفسیرهایی به واژگان لغات زبان عرب، الفاظ با کمک از صرف و نحو و … اهمیّت فوق‌العاده‌ای داده می‌شود. مانند تفسیر جوامع الجامع، فضل بن حسن طبرسی.
  • تفسیر بلاغی و بیانی؛ مفسران در تفسیرهای بلاغی و بیانی، به جنبه بلاغی عبارات و کلمات قرآن، اهتمام بیشتری دارند و به اجتهاد در تفسیر مرکبات قرآن با کمک علم معانی و بیان می‌پردازند. مانند:تفسیر کشاف اثر زمخشری.
  • تفسیر اجتماعی؛ تفسیر اجتماعی حاصل رویکرد مفسران دوران جدید است. آن‌ها اهتمام خود را برای حل مشکلات اجتماعی در پرداختن به آیات می‌دانند، مانند: منشور جاوید، اثر آیت الله جعفر سبحانی.
  • تفسیر علمی و تجربی؛ یکی از تفسیرهای اجتهادی تفسیر علمی و تجربی است که گسترش آن از رویکردهای جدید در مباحث تفسیری است. از نگاه مفسران این روش، قرآن متعرض نکات علمی و تجربی شده است و با گذشت زمان و رشد تکنولوژی بیشتر مشخص می‌شود. مانند الجواهر فی تفسیر القرآن، اثر شیخ منطاوی.

روش تفسیر جامع

تفسیرهای جامع شامل تفسیرهایی است که مفسر از دو روش روایی و اجتهادی در تفسیر خود استفاده کرده است و به تمام ابعاد اعم از ادبی، کلامی، فلسفی و فقهی … پرداخته‌اند. مانند: تفسیر نمونه، اثر آیت الله ناصر مکارم شیرازی و تفسیر المیزان، اثر علامه طباطبایی.[۲]

گرایش‌های تفسیری

گرایش‌های تفسیری و به تعبیر بعضی اتجاهات و اهتمامات تفسیری، مواردی است که بسته به قوه و توانایی، فرد به یک سمت گرایش پیدا می‌کند. برای نمونه کسی که عالم در علم کلام است، گرایش تفسیر کلامی به قرآن دارد. بین روش‌های تفسیری و گرایش‌های تفسیری، باید تفاوت قائل شد. گاهی مفسر با روش تفسیر قرآن به قرآن، یا روش قرآن به حدیث و … وارد می‌شود؛ اما گرایش فلسفی، یا کلامی یا اجتماعی یا اخلاقی را دنبال می‌کند.

علامه طباطبایی که روش ایشان تفسیر قرآن به قرآن است، درباره نقص سایر روش‌های تفسیری می‌فرماید: «تمام روش‌های تفسیری در این نقیصه مشترک‌اند که نتایج بحث‌های علمی یا فلسفی و غیر آن از خارج از قرآن گرفته شده و بر مضمون آیات تحمیل می‌شود؛ لذا تفسیر آن‌ها سر از تطبیق بیرون آورده است؛ از همین جهت، بسیاری از حقایق قرآن را مجاز جلوه داده، و آیات را تأویل کرده‌اند؛ لازمه این تفسیرها این است که قرآنی که خود را ﴿هُدیً لِلْعالَمینَ؛ هدایتی است برای عالمیان و ﴿نُورٌ مٌبینٌ و ﴿تِبْیانٌ کُلِ شَیْءٍ معرفی می‌کند، از جای دیگر روشنی بگیرد و محتاج چیزی دیگر باشد.[۳]

منابع

  1. نهج البلاغه، خطبه ۱۳۳.
  2. مؤدب، سید رضا، روش‌های تفسیر قرآن، قم، چ ۱، ۱۳۸۰؛ بابایی، علی اکبر و دیگران، روش‌شناسی تفسیر قرآن، تهران، انتشارات سمت، ۱۳۷۹؛ زنجانی، عمید، مبانی و روش‌های تفسیر قرآن تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چ ۱، ۱۳۶۶.
  3. طباطبایی، محمد حسین، تفسیر المیزان، ج۱، ص۹.