کیفیت مسح سر و پا در وضو

نسخهٔ تاریخ ‏۸ دسامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۰:۱۴ توسط A.rezapour (بحث | مشارکت‌ها) (ابرابزار)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
سؤال

با توجه به آیهٔ ۶ از سورهٔ مائده: ﴿یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذَا قُمْتُمْ إِلَی الصَّلاه فَاغْسِلُوا وُجُوهَکمْ وَأَیْدِیَکمْ إِلَی الْمَرَافِقِ وَامْسَحُوا بِرُءُوسِکمْ وَأَرْجُلَکمْ إِلَی الْکعْبَیْنِ کیفیت مسح پاها در وضو چگونه است؟

در استناد به این آیهٔ شریفه و اخبار و روایات فراوان مرتبط با وضو و اجماع امامیه، در وضو پس از شستن صورت و دست‌ها، باید با تری آب وضو که در دست مانده، اول جلوی سر و پس از آن روی پاها را مسح کرد.

آموزهٔ مرتبط با چگونگی مسح در این آیهٔ شریفه به روشنی مبین این مهم است که روی پاها باید مسح شود، زیرا کلمه «ب» که در «برؤوسکم» آمده، طبق تصریح بعضی از روایات[۱] و بعضی از اهل لغت[۲] به معنی «تبعیض» می‌باشد، یعنی قسمتی از سر را مسح کنید که در روایات ما،[۳] محل آن به یک چهارم پیش سر محدود شده و باید قسمتی از این یک چهارم، هر چند کم باشد با دست مسح شود.

بنابراین آنچه در میان بعضی از طوایف اهل تسنن معمول است، که تمام سر و حتی گوش‌ها را مسح می‌کنند، با آیهٔ شریف سازگار نیست و قرار گرفتن «ارجلکم» در کنار «رؤوسکم» گواه بر این است که پاها نیز باید مسح شود نه این‌که آن‌ها شسته شوند. همچنین در بررسی دقیق‌تر «ارجلکم» به فتح «لام» قرائت شده، به خاطر آن است که عطف بر محل «رؤوسکم» است نه عطف بر «وجوهکم»[۴] و این که منصوب عطف بر مجرور شود در کلام عرب شیوع دارد، مثلاً می‌گویند: «لیس فلان بقائم و لا ذاهباً»[۵] «فلان شخصی نه ایستاده است و نه رونده.» علاوه بر این جمع کثیری از قراء «ارجلکم» را نیز با کسر خوانده‌اند.[۶]

علاوه بر آنچه گذشت، انسان در اولین برخورد با آیهٔ شریفه درمی‌یابد که پاها هم مانند سر باید مسح شود و نمی‌توان چنین استنباط کرد که «ارجلکم» عطف به «وجوهکم» باشد، زیرا مسئله مسح سر و پا پس از اتمام حکم شستن مطرح شده است: دست و صورت را بشویید و سر و پاها را مسح کنید و اگر «ارجلکم» بر «وجوهکم» عطف شود بر خلاف بلاغت قرآن است.[۷]

امام جعفر صادق (علیه‌السلام) در این مورد چنین فرموده:

«قسمت جلو سر و روی پاها را مسح کن و اول پای راست را مسح نما»[۸]

و در حدیث دیگری فرمود:

«همانا مردی، شصت، یا هفتاد سال عمر می‌کند، ولی خداوند نمازش را قبول نمی‌کند.»

راوی می‌گوید: به حضرت عرض کردم، چرا این‌طور است؟

امام فرمود: «زیرا وی جایی را که خدا امر به مسح آن‌جا کرده، می‌شوید.»[۹]

احادیثی نیز از طریق اهل سنت هم نقل شده است که دلالت بر لزوم مسح پاها می‌کند:

ابن عباس مفسر بزرگ قرآن، وضوی رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) را توصیف کرده و توضیح داد که آن حضرت روی پاهای خود را مسح می‌کرد.»[۱۰]

نتیجه این‌که: با توجه به آیهٔ وضو و روایات کثیری که در باب مسح پاها وارد شده است، علمای شیعه اجماع کرده‌اند که روی پاها را باید مسح کرد و در غیر این‌صورت وضو باطل می‌شود. مرحوم صاحب جواهر در ارتباط با این مسئله می‌فرماید: «یکی از واجبات وضو، مسح پاهاست و بر این مسئله هم اجماع محصّل و هم اجماع منقول قائم است، بلکه این حکم از ضروریات مذهب شیعه است و بر این حکم اخبار متواتر وارد شده است.»[۱۱]

بنابراین از نظر فقه شیعه که مستنبط از قرآن و سنت است، هیچ جای شک و تردید نیست که در وضو، پس از شستن صورت و دست‌ها مسح سر و پاها لازم است و شستن به جای مسح وضو را باطل می‌کند. البته به نقل مرحوم صاحب جواهر و مرحوم شیخ طوسی از اهل سنت هم کسانی هستند که مسح پاها را جایز می‌دانند: ابی‌الحسن بصری، ابن‌جریر طبری، ابی‌علی جباری که معتقدند انسان بین مسح و شستن پاها مخیر است.[۱۲]

پس حتی بزرگانی از اهل سنت نیز مسح پا را جایز دانسته‌اند، که اگر شستن واجب بود، نباید این اجازه را صادر و برجایز بودن مسح فتوا می‌دادند. وقتی کسی فتوا می‌دهد که مسح پا هم درست است یعنی آیه را به معنی شستن نگرفته است.

نکته‌ی‌آخر در ارتباط با حد مسح پاست. مسح پا از سر انگشتان تا «کعب» است، در ارتباط با «کعب»، اغلب فقهای شیعه چنین معتقدند که «کعب» مفصل پاست، اما برخی نیز با توجه به عرف لغت عرب گفته‌اند مراد از «کعب» همان برآمدگی پاست، لذا در این دو مورد هیچ تناقضی با آیه وجود ندارد، و در ارتباط با این لفظ آیه، باید به بررسی واژهٔ «کعب» در بین اعراب پرداخته شود.


منابع

  1. شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۹۲ق، ج۱، باب ۲۳ از ابواب وضو، ح۴، ص۲۹۱.
  2. ابن هشام، مغنی اللبیب، حرف الباء، ص۱۴۲.
  3. وسائل الشیعه، همان، باب ۲۲ از ابواب وضو، ح۳–۱، ص۲۸۹.
  4. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۴، ص۲۸۷.
  5. ابو علی فضل بن طبرسی، مجمع البیان، بیروت، احیاء التراث العربی، ۱۳۲۹ش، ج۳، ص۱۶۵.
  6. همان، ص۱۶۳؛ تفسیر نمونه، ج۴، ص۲۸۷.
  7. طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ سوم، ۱۳۹۴ق، ج۵، ص۲۳۹.
  8. «امسح علی مقدّم رأسک و امسح علی القدمین و ابدأ بالشقّ الأیمن». وسائل الشیعه، همان، تهران، مکتبه الاسلامیه، ۱۳۹۸ق، ج۱، ص۲۹۴، باب ۲۵ از ابواب وضو، ح۱.
  9. «انه یأتی علی الرجل ستّون و سبعون سنه ما قبل اللّه منه صلاه، قلت: کیفت ذاک؟ قال: لانّه یغسل ما امر اللّه بمسحه». همان، ح۲.
  10. علاء الدین علی المتقی، کنز العمال، بیروت، مؤسسه رساله، ۱۴۰۵ق، ج۹، ص۴۳۴، ح۲۶۸۵۱–۲۶۸۵۲.
  11. نجفی، محمد حسن، جواهر الکلام، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۹۲ق، ج۲، ص۲۰۶.
  12. همان؛ طوسی، ابو جعفر محمد، الخلاف، ج۱، ص۱۴، مسئله ۴۰.