تسبیح

نسخهٔ تاریخ ‏۶ دسامبر ۲۰۲۰، ساعت ۰۹:۵۷ توسط A.rezapour (بحث | مشارکت‌ها) (ابرابزار)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
سؤال

منظور از تسبیح چیست و حقیقت آن چیست؟ منظور خداوند متعال در قرآن کریم که می‌فرماید: ﴿و لکن لا تفقهون تسبیحهم(اسراء/ ۴۴)

تسبیح در اصل از ماده «سبح» به معنی حرکت سریع در آب و هواست. به همین منظور نیز در مورد خداوند به معنی حرکت سریع، در مسیر عبادت پروردگار است.}}[۱] حرکت موزون و مدار وار را نیز تسبیح گویند.

حقیقت تسبیح، نفی هرگونه عیب و نقص و گواهی موجودات جهان به پاکی و یکتایی ذات مقدس خداونداست.

در آیات مختلف قرآن، سخن از تسبیح و حمد موجودات عالم به میان آمده است. از همه صریح‌تر آیه مورد بحث است که بدون هیچ گونه استثناء، همه موجودات عالم هستی، زمین و آسمان و ستارگان و کهکشان‌ها، انسان‌ها و حیوانات و برگ‌های درختان و حتی دانه‌های کوچک اتم را در این تسبیح و حمد عمومی شریک می‌داند.

قرآن کریم می‌فرماید: عالم هستی یک پارچه زمزمه و غوغاست، هر موجودی به نوعی بر حمد و ثنای حق تعالی مشغول است و غلغله‌ای خاموش در پهنه عالم هستی طنین افکنده که بی‌خبران، توانایی شنیدن آن را ندارند، اما اندیشمندانی که قلب و جانشان به نور ایمان زنده و روشن است، این صدا را از هر سو به گوش جان می‌شنوند.

در تفسیر حقیقت این حمد و تسبیح در میان دانشمندان، فلاسفه و مفسران گفتگوهای بسیاری است؛ بعضی آن را حمد و تسبیح «حالی» دانسته‌اند و بعضی «قالی» و گفتاری که خلاصه نظرات عبارت است از:

۱. جمعی معتقدند، همه ذرات موجودات این جهان دارای یک نوع درک و شعورند و خدای خود را تسبیح و حمد می‌گویند، و با زبان تکوین و تشریع خدا را می‌خوانند.

آیاتی مانند:

۱. {{قرآن|... و ان منها لما یهبط من خشیه الله…[۲] … بعضی از سنگ‌ها از ترس خدا، از فراز کوه‌ها به پایین می‌افتند…

۲. ﴿... فقال لها و للارض أتیناا طوعا و کرها قالتا اتینا طائعین[۳] خداوند به آسمان و زمین فرمود: از روی اطاعت یا کراهت به فرمان من آیید، آنها گفتند: ما از در اطاعت آییم، گواه بر این عقیده‌اند.

۲. بسیاری معتقدند، این تسبیح و حمد، همان چیزی است که ما آن را «زبان حال» می‌نامیم؛ حقیقی است نه مجازی، ولی به زبان حال است نه گفتار و گویش.

به عنوان مثال به کسی که آثار ناراحتی و درد و رنج و بی‌خوابی در چهره و چشم او نمایان است می‌گوییم: هر چند تو از ناراحتی خود سخن نمی‌گویی، اما چشم تو، حکایت از این دارد که تو شب گذشته به خواب نرفته‌ای و چهره‌ات گواهی می‌دهد که از درد و ناراحتی جانکاهی رنج می‌بری.

این زبان حال؛ گاهی آن قدر قوی و نیرومند است که زبان قال را تحت الشعاع خود قرار می‌دهد و به تکذیب آن برمی‌خیزد.

این همان چیزی است که امیرالمؤمنین علی(ع) در گفتار معروفش می‌فرماید: «هرگز کسی رازی را در دل پنهان نمی‌کند، مگر این که در لابلای سخنان، ناخود آگاه در صفحه صورتش آشکار می‌گردد.»[۴]

مگر «تسبیح» جز به معنای منزه شمردن خدا از هر عیبی است؟ ساختمان و نظم این عالم هستی، حکایت دارد که خالق آن، از هر نقص و عیبی مبری است.

مگر «حمد» چیزی جزبیان صفات کمال است؟ نظام جهان آفرینش از صفات کمال خدا، از علم بی‌پایان و قدرت بی‌انتها و حکمت و سیع و فراگیر او سخن می‌گوید.

بنابراین، هر برگی از برگ‌های درختان سبز، شب و روز نغمه توحید سر می‌دهد و آواز رسای تسبیحش را در درون باغ و جنگل، بر فراز کوه‌ها و در خمیدگی دره‌ها، پخش می‌کند، اما بی‌خبران چیزی از آن نمی‌فهمند، و آن را خاموش می‌شمارند و بی زبان! آیات مورد بحث از زبان حال و زبان تکوین حکایت دارد.

۳. بعضی از مفسران احتمال داده‌اند که حمد و تسبیح عمومی موجودات، ترکیبی از زبان حال و قال و به تعبیر دیگر، «تسبیح تکوینی» و «تشریعی» است، چرا که بسیاری از انسان‌ها و همه فرشتگان از روی درک و شعور حمد و ثنای او می‌گویند و ذرات و موجودات نیز با زبان حال از عظمت و بزرگی خالق سخن می‌گویند.

گرچه این دو نوع حمد و تسبیح با هم متفاوت است، ولی در قدر جامع یعنی مفهوم و سیع کلمه حمد و تسبیح، مشترک می‌باشند. به هر حال همهٔ هستی تسبیح گوی خداوند تبارک و تعالی هستند؛ منتهی بعضی با زبان تکوین خدا را می‌خوانند و بعضی دیگر با زبان تشریع و تسبیح گوی او هستند.


منابع

  1. راغب اصفهانی، المفردات، بی جا، دفتر نشر الکتاب، چاپ دوم، ۱۴۰۴ هـ، ص۲۲۱.
  2. بقره/۷۴.
  3. فصلت/۱۱.
  4. نهج‌البلاغه، کلمات قصار، ش ۲۶.