قذف در قرآن

نسخهٔ تاریخ ‏۲۶ سپتامبر ۲۰۲۱، ساعت ۰۸:۳۴ توسط A.rezapour (بحث | مشارکت‌ها)
سؤال

دستور قرآن در مورد قذف چیست؟

قذف در قرآن یعنی متهم کردن زن پاکدامن به زنا. اگر کسی چنین تهمتی بزند، طبق آیه چهار سوره نور حد شرعی او هشتاد تازیانه است. علاوه بر مجازات‌های دنیوی در آخرت نیز اتهام‌زننده، عذاب خواهد شد. در آیه ۲۳ نور می‌فرمایند: ﴿کسانی که بر زنان پاکدامن و بی‌خبر از فحشا و مؤمن، تهمت زنا می‌زنند، در دنیا و آخرت لعنت شده‌اند و برایشان عذابی است بزرگ.

تهمت به افراد

آیه ۴ سوره نور در بیان حد قذف است و آن اینکه کسی به زنی عفیف نسبت زنا بدهد، اگر نتواند ثابت کند بر او هشتاد تازیانه (حد قذف) می‌زنند؛ و دیگر شهادتش در هیچ چیزی مقبول نیست زیرا چنین کسانی فاسق هستند.

آیه ۵ سوره نور می‌رساند: وقتی که کسی از نسبت زنا دادن توبه کرد و به حکم خداوند توبه‌اش قبول گردید، فاسق بودنش از بین می‌رود و شهادتش نیز پذیرفته خواهد شد.

تهمت به همسر خویش:

آیه ۶ سوره نور با سه آیه بعدی درباره «لعان» است که لعنت کردن زن و شوهر بر همدیگر را مطرح می‌کند ولی در راستای قذف است؛ اما فرقش با آیه ۴ نور این است که آنجا تهمت زدن بر دیگران است و اینجا تهمت به همسر خود است که حکمش با اولی فرق دارد و آن این است که با قسم خوردن از همدیگر جدا می‌شوند و حد قذف که شلاق زدن بود، اجرا نمی‌شود.

تهمت‌های اجتماعی:

خداوند متعال در آیات ۱۱ الی ۱۸ سوره نور به جامعه اسلامی هشدار می‌دهد که اگر کسی را متهم به خلاف کردند نباید باور کنید بلکه بگویید چنین سخنانی دروغ است.[۱]

خداوند متعال در این آیات بر مؤمنان می‌فرماید: «... چرا وقتی که آن را شنیدید، مؤمنین و مؤمنات بر خود حسن ظن نکردند و چرا نگفتند: این دروغ آشکار است؟! چرا بر آن گفته چهار شاهد نیاوردند و چون چهار شاهد نیاوردند، آنها نزد خدا دروغگویانند. اگر فضل و رحمت خدا در دنیا و آخرت بر شما نبود، حتماً درباره دروغی که به آن اقدام کردید، شما را عذابی بزرگ می‌رسید. وقتی که آن دروغ را با زبان اخذ می‌کردید و چیزی را که به آن علم نداشتید با دهان می‌گفتید و آن را آسان می‌پنداشتید با آنکه نزد خدا بزرگ بود. وقتی که آن را شنیدید چرا نگفتید: ما را نرسد که این سخن بگوئیم: خدایا پاکی تو، این بهتان بزرگی است...»


مطالعه بیشتر

۱ـ تفسیر نمونه، آیت الله مکارم شیرازی، ج۱۴، ذیل آیات.

۲ـ المیزان فی تفسیر القرآن، علامه طباطبایی، ترجمه محمد باقر موسوی همدانی، ج۱۵، ذیل آیات.

منابع

  1. قرشی، علی اکبر، تفسير أحسن الحديث، تهران، بنياد بعثت، چاپ سوم، ۱۳۷۷ش، ج۷، ص۱۸۷.