فلسفه تحریم زنا

نسخهٔ تاریخ ‏۱۳ اوت ۲۰۲۱، ساعت ۱۳:۰۰ توسط A.rezapour (بحث | مشارکت‌ها) (ابرابزار)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
سؤال

فلسفه تحریم زنا چیست؟ چرا اسلام زنا کار را به اشد مجازات محکوم می‌کند؟

زنا به عنوان عمل منافی عفّت، در طول تاریخ مورد نکوهش نوع بشر بوده و فی الجمله به عملی شنیع و گناهی اجتماعی معروف شده است، به گونه‌ای که خود مرتکب نیز آن را علنی انجام نمی‌دهد. شرایع آسمانی به طوری که قرآن بدان اشاره می‌کند، همه از عمل زشت زنا به شدیدترین وجه، نهی کرده‌اند.}}[۱] در اسلام نیز این عمل از گناهان کبیره محسوب است. قرآن کریم در موارد متعددی به آن اشاره دارد.[۲] از جمله در آیه شریفه زیر چنین توصیه می‌کند: {{قرآن|و لاتَقْرَبُوا الزِّنَا انَّهُ کانَ فَاحِشه و سَآءَ سَبِیلاً[۳] و نزدیک زنا نشوید که کار بسیار زشت و بد راهی است.

در ذیل آیه شریفه نکاتی قابل توجّه است:

۱. نمی‌گوید زنا نکنید، بلکه تأکید دارد به این عمل شرم آور نزدیک نشوید. این تعبیر علاوه بر تأکیدی که در خود آن نسبت به‌این عمل نهفته است، اشاره لطیفی دارد به این که آلودگی به زنا غالباً مقدماتی دارد از قبیل بی‌حیایی، بدحجابی، چشم‌چرانی، کتاب‌های بدآموز، نشریات ویران‌گر، فیلم‌های فاسد و ترک ازدواج، همه از عوامل مقدماتی زنا محسوب می‌شوند که در روایات اسلامی به صورت انفرادی و در آیه مذکور به عنوان یک منع کلی مورد تأکید قرار گرفته است.

۲. زنا فاحشه است (به معنای کردار یا گفتار زشت) این کلمه حدود ۱۳ بار در قرآن مجید به کار رفته است، گاهی در مورد «زنا» و گاهی در مورد «لواط» و گاهی در مورد اعمال زشت و ننگین، به‌طور کلی استعمال شده است.[۴]

۳. زنا بد راهی است (سآء سبیلا) بیان‌گر این واقعیت است که این عمل راهی به مفاسد دیگر در جامعه می‌گشاید. زنا کژ راهه‌ای است که انسان را از هدف اصلی غافل و انسانیت را به نابودی می‌کشاند. «این‌که می‌بینیم تمام اقوام و ملل در همه اعصار این عمل را زشت و فاحشه خوانده‌اند، برای این بوده که می‌فهمیدند این عمل باعث فساد انساب و شجره‌های خانوادگی و قطع نسل، و ظهور و بروز امراض گوناگون تناسلی گشته، و هم‌چنین علاوه بر این باعث بسیاری از جنایات اجتماعی از قبیل آدم‌کشی و چاقوکشی و سرقت و جنایات و امثال آن می‌گردد، ونیز باعث می‌شود عفّت و حیا و غیرت و مودّت و رحمت در میان افراد اجتماع جای خود را به بی‌عفتی و بی‌شرمی و بی‌غیرتی و دشمنی و شقاوت بدهد».[۵]

برای توضیح بیشتر این عبارت، توجه به نکات زیر ضروری می‌نماید:

  1. پیدایش این عمل زشت و شیوع آن بدون شک نظام خانواده و رابطه پدری و فرزندی را متزلزل می‌سازد. رابطه‌ای که نه تنها موجب شناخت اجتماعی است، بلکه ضامن حمایت کامل از فرزندان و باعث بقای نسل سالم در سایه محبت عمیق انسانی به شمار می‌آید. اگر بساط ازدواج و نکاح برچیده شود، و عمل زشت زنا شایع گردد، فرزندان نامشروعی که در جامعه به و جود می‌آیند، در عالم بی‌هویتی ـ که طبعاً مورد حمایت هم قرار نمی‌گیرند ـ بزرگ می‌شوند. از این گذشته از عنصر محبّت که نقش تعیین‌کننده‌ای در زندگی انسان دارد، محروم گشته، و امنیت اجتماعی را مختل خواهند ساخت. به این ترتیب در جامعه‌ای که فرزندان نامشروع فراوان گردند، روابط اجتماعی که بر پایه روابط خانوادگی بنیان شده از اساس متزلزل می‌گردد.
  2. این عمل ننگین، زمینه انواع برخورد و درگیری‌ها در میان هوس بازان را فراهم می‌سازد. تجربه نشان می‌دهد که در کنار انحرافات جنسی بدترین جنایات اتّفاق می‌افتد. به این صورت آسایش و امنیت اجتماعی در گردباد حوادث ناشی از کردار زشت هوس بازان، از بین می‌رود.
  3. تجربه و علم نشان می‌دهد که عمل زنا باعث اشاعه انواع بیماری‌های مقاربتی است و افراد زیادی از این راه سلامت خود را از دست داده و می‌دهند. به رغم تلاش‌های فراوانی که صورت گرفته هنوز بشر از مبارزه با عواقب و آثار زیان‌بار این عمل عاجز مانده است.
  4. این عمل غالباً باعث سقط جنین و کشتن فرزندان و قطع نسل می‌گردد، زیرا زنان مبتلا به این عمل هرگز حاضر به نگهداری این گونه فرزندان نیستند، اصولاً وجود فرزندان مانع بزرگی بر سر راه ادامه اعمال شوم آنان می‌باشد، لذا همواره سعی می‌کنند آن‌ها را از سر راه بردارند.

۵. نکاح و ازدواج به عنوان یک سنّت حسنه در طول تاریخ مورد مدح و ستایش نوع بشر بوده و هدف از آن تنها اشباع غریزه جنسی نیست، بلکه اشتراک در تشکیل زندگی، و اُنس روحی و آرامش فکری و تربیت فرزندان تعاون و هم‌یاری در همه ابعاد زندگی، به منظور حفظ بقاء نوع و مشخص بودن نسل‌ها در آینده، همه از آثار ازدواج است که بدون اختصاص زن و مرد به یک‌دیگر و تحریم زنا، امکان‌پذیر نیست.[۶]

پس غریزه اختصاص و غیرت از عنایت‌ها و الطاف آفریننده است که برای حفظ بقای نوع، و حفظ حرمت خانواده و تربیت نسل صالح، در نهاد بشر همانند پاسدار امینی ایفای وظیفه می‌نماید. غریزه اختصاص یعنی هر زن و مردی تمایل فطری دارد که جفتش مختص به وی بوده و از شرّ اجنبی در امان باشد، و این معنا همان غیرت است که سنّت ازدواج در طول تاریخ مشروعیت آن را امضا کرده است. در پرتو غریزه اختصاص است که مردان دفاع از عِرض را واجب‌تر از دفاع از جان و مال خود دانسته، و چه بسا در مواردی جان خود را بر سر عرض و ناموس می‌گذارند.

با شایع شدن عمل زنا، به تدریج میل و رغبت افراد به ازدواج ـ به عنوان راه طبیعی و مشروع اشباع غریزه جنسی ـ کمتر می‌شود. نادیده گرفتن غریزه طبیعی و غفلت انسان‌ها از غایت و هدف اصلی ازدواج، انسانیت را تهدید به نابودی می‌کند. آثار آن در جوامعی که زنا را آزاد گذاشته کاملاً مشهود است، و اگر فکری نشود و طرحی اندیشیده نشود، به مرور زمان اشاعه این عمل، جامعه انسانی را نابود خواهد کرد.

در این قسمت، حدیثی از امام علی(ع) نقل می‌کنیم، می‌فرماید: از پیامبر گرامی اسلام(ص) شنیدم که فرمود: «در زنا شش اثر سوء است» سه اثر آن در دنیا است که عبارتند از: صفا و نورانیت را از انسان می‌گیرد، روزی را قطع می‌کند، و تسریع در نابودی انسان‌ها می‌کند، امّا سه اثری که در آخرت است: غضب پروردگار، سختی حساب و دخول ـ یا خلود ـ در آتش جهنّم است».[۷]

بنابراین با توجّه به آثار شوم و عواقب زیانباری که بر این عمل شنیع مترتب است، حرمت آن از دیدگاه اسلام کاملاً مبرهن و آشکار می‌گردد. چون اسلام به عنوان یک دین آسمانی برای هدایت بشر آمده است، در این راستا، سلامت نسل‌ها و قداست خانواده به عنوان رکنی از ارکان جامعه، از اهمیت خاصّی بر خوردار است، لذا برای تنظیم سالم روابط و حفظ حرمت خانواده و صالح بودن نسل بشر بر کنترل عادلانه و صحیح روابط مردان و زنان تأکید فراون دارد. ارتکاب جرائمی همانند زنا که مخلّ به این روابط است، مشمول مجازات شدید حدّ شناخته شده است، تا کسی جرأت بی‌توجهی به سرنوشت خانواده و نسل آینده جامعه پیدا نکند، و از مسیر صحیح اشباع غرائز بیرون نرود. حدودی مانند تازیانه و رجم به تعبیری مجازات شدید، موجب پیشگیری جدی از وقوع جرم ننگین زنا است، زیرا احتمال مجازات فوق‌العاده شدیدی که در برابر زناکاران قرار داده شده، در روحیه غالب افراد مؤثر است و حالت تهدیدی آن می‌تواند در آن‌ها اثر بگذارد.


مطالعه بیشتر

۱. طباطبائی (علّامه) سیّد محمد حسین، ترجمه تفسیر المیزان. ترجمه سید محمد باقر موسوی همدانی، ج۱۳.

۲. محمدی گیلانی، محمدی، حقوق کیفری در اسلام، (تهران، انتشارات المهدی) چاپ دوّم، ۱۳۶۲.

۳. احمدی ابهری، سیّد محمّد علی، اسلام و دفاع اجتماعی، (قم، دفتر تبلیغات اسلامی، حوزه علمیه قم) ۱۳۶۷.

۴. فیض، علی رضا، مقارنه و تطبیق در حقوق جزای عمومی اسلام (تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی) چاپ، ۱۳۷۹.

۵. ناصر مکارم شیرازی و همکاران، تفسیر نمونه (تهران، دار الکتب الاسلامیه) چاپ۱۷، ۱۳۷۸، ج۱۲.


منابع

  1. ر. ک. طباطبائی، سیّد محمد حسین، ترجمه تفسیر المیزان، ترجمه سیّد محمد باقر موسوی همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ج۱۳، ص۱۲۳–۱۱۸.
  2. فرقان/۶۸، ممتحنه/۱۲، نور/۲ و ۳
  3. اسراء/۳۲
  4. ر. ک. مکارم شیرازی، ناصر و همکاران، تفسیر نمونه، ج۳، ص۳۴۲، ذیل آیه شریفه۱۵۰، سورهنساء
  5. طباطبائی، سیّد محمد حسین، همان، ج۱۳، ص۱۲۳–۱۲۸
  6. ر، ک، تفسیر نمونه، همان، ص۱۰۳–۱۰۴
  7. الطبرسی، الفضل بن الحسن، مجمع البیان، بیروت، دار المعرفه، چاپ دوم، ۱۴۰۸ه‍ـ. ق، ۱۹۸۸م، المجلد۵ و ۶، ص۶۳۸