روایت من نقطه باء هستم: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی پاسخ
(ابرابزار)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{در دست ویرایش|کاربر=Rahmani }}
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{سوال}}
{{سوال}}
در حدیث آمده که امام علی(ع) فرمود: «انا نقطه تحت الباء»، در صورتی که در زمان حضرت امیر(ع) بر حروف، نقطه گذاری نشده بود و بعداً شاگرد او ابوالاسود دئلی به حروف نقطه گذاری کرد. این دو نکته چگونه قابل جمع خواهند بود؟ چگونه با هم سازگاری دارند؟
در حدیث آمده که امام علی(ع) فرمود: {{متن عربی|انا نقطه تحت الباء}}، در صورتی که در زمان حضرت(ع) حروف نقطه‌گذاری نشده بود و شاگرد او ابوالاسود دوئلی حروف را نقطه‌گذاری کرد. این دو نکته چگونه قابل جمع خواهند بود؟
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
برای روشن جواب سؤال، بیان چند نکته ضروری است:
'''روایت انا نقطه تحت الباء''' در [[منابع روایی شیعه]] وجود ندارد و تنها در [[منابع تفسیری]] و [[آثار عرفانی]] آورده شده است. در برداشت عرفانی نیز مقامات انسان کامل از آن برداشت شده است. درباره خط عربی باید گفت کا تا پیش از [[اسلام]] خط نبطی و [[خط کوفی]] کاربرد داشته که در اواسط قرن اول نقطه‌گذاری و نشانه‌گذاری شده است. اما به مرور زمان کابرد آن کم شده و در اوایل قرن چهارم [[خط نسخ]] جایگزین آن شد. باید توجه کرد که عدم نقطه‌گذاری نشانه عدم وجود نقطه نبوده زیرا در [[خطبه‌های نهج‌البلاغه]] خطبه‌ای با عنوان بی‌نقطه وجود دارد و نشان دهنده فهم مردم از حروف و نقطه است.


== ۱. بیان و بررسی روایت ==
==بررسی سند و محتوای روایت==
این روایت از امام علی(ع) چنین نقل شد که:
روایت {{متن عربی|انا نقطه تحت الباء}} از [[امام علی(ع)]] چنین نقل شده است: {{متن عربی|... بعد ما ورد: انّ القرآن فی باء «بسم الله» انا نقطه تحت الباء.}}<ref>الموسوی الخمینی، السید المصطفی، تفسیر القرآن الکریم، ج۱، ص۱۶۹ به نقل از ینابیع الموده، ص۶۹؛ الموسوی الخمینی، روح الله، شرح دعای سحر، سید احمد فهری، تهران، تربیت، سوم، ۱۳۸۴ش، ص۸۶.</ref> در منابع معتبر روایی، این روایت نقل نشده و تنها در کتاب‌های تفسیری و عرفانی، بدون ذکر نام راویان و [[سلسله سند]] آمده است. بنابراین روایت از نظر سند نمی‌تواند مورد بحث قرار گیرد، زیرا تا زمانی که سلسله سند و نام راویان ذکر نشود، نمی‌توان در مورد سند روایت بحث نمود. ممکن است گفته شود پذیرش عرفا جبران ضعف سند روایت می‌کند، اما دلالت و معنای روایت نیز چندان روشن نیست.


«... بعد ما ورد: انّ القرآن فی باء «بسم الله» انا نقطه تحت الباء.»<ref>الموسوی الخمینی، السید المصطفی، تفسیر القرآن الکریم، ج۱، ص۱۶۹ به نقل از ینابیع الموده، ص۶۹ و الموسوی الخمینی، روح الله، شرح دعای سحر، سید احمد فهری، تهران، تربیت، سوم، ۱۳۸۴، ص۸۶.</ref> «در منابع معتبر روایی، این روایت نقل نشده است. تنها در کتاب‌های تفسیری و عرفانی، بدون ذکر نام راویان و سلسله سند آن، ذکر شده است. از این روی، روایت از نظر سند نمی‌تواند مورد مداقه قرار گیرد. چون تا زمانی که در سلسله سند، نام راویان ذکر نشود، نمی‌توان در مورد سند روایت قضاوت کرد. هر چند ممکن است پذیرش عرفا جبران ضعف سند روایت بکند. از بررسی سندی روایت صرف نظر شود، دلالت و معنای روایت هم چندان روشن نیست.
==برداشت عرفانی از روایت==
در صورتی که سند و دلالت حدیث پذیرفته شود، برداشت عرفانی و مقامات [[انسان کامل]] از این روایت مورد نظر است. [[امام خمینی(ره)]] در [[شرح دعای سحر]]، ذیل این قسمت از دعا که {{متن عربی|اَللّهُمَّ اِنّی اَسْئَلُکَ مِنْ کَلِماتِکَ بِاَتَمِّها…}}، این حدیث را نقل کرده و چنین می‌گوید: «ظهور وجود به وسیله «باء» بود، و به وسیله نقطه، عابد از معبود تمیز یافت … . انسان کامل، از آنجا که کون جامع و آیینه تمام نمای همه اسماء و صفات الهیه است از این رو تمام‌ترین کلمات الهیه است، بلکه او همان کتاب الهی است که همه کتاب‌های الهی در آن است.»<ref>شرح دعای سحر، ص۸۶–۸۹.</ref>


== ۲. بیانی پیرامون پیدایش خط عربی ==
==پیدایش خط عربی==
عرب حجاز اندکی پیش از ظهور اسلام، با خط و کتابت آشنا شدند. علت آن که کتابت و خط در میان عرب حجاز رایج نبوده، زندگی بدوی آنها بوده است. برخی از آنان به منظور تجارت به شام و عراق، خط نبطی یا سریانی را از آنها به عاریت گرفتند و این دو نوع خط تا پس از فتوحات اسلامی در عرب باقی و معروف بود. عرب‌ها با خط نبطی و کوفی، نخست در نامه‌ها و نوشته‌های عادی و سپس در نوشته‌های مهم، مانند قرآن شریف و حدیث به کار گرفتند.
[[عرب حجاز]] اندکی پیش از [[ظهور اسلام]]، با خط و کتابت آشنا شدند. علت آن که کتابت و خط در میان آنها رایج نبوده، به دلیل زندگی بدوی این منطقه است. برخی از آنان به منظور تجارت با [[شام]] و [[عراق]]، خط نبطی یا [[سریانی]] را از آنها به عاریت گرفتند و این دو نوع خط تا پس از [[فتوحات اسلامی]] در عرب باقی و معروف بود. عرب‌ها خط نبطی و کوفی را نخست در نامه‌ها و نوشته‌های عادی و سپس در نوشته‌های مهم مانند [[قرآن]] و [[حدیث]] به کار گرفتند.


هنگام ظهور اسلام خط و کتابت میان عرب حجاز رایج نبود. تنها کمتر از بیست نفر با خط و نوشتن آشنا بودند. پیامبر(ص) آنها را بر کتابت وحی استخدام کرد… با گذشت زمان خط کوفی سیر قهقرایی به خود گرفت و خط نسخ در آغاز قرن چهارم هجری قمری به دست ابن مقلد، در زیبایی به حد اعلای کمال رساند و مصحف‌ها با خط زیبای نسخ نوشته می‌شد.<ref>معرفت، محمد هادی، علوم قرآن، قم: تمهید، پنجم، ۱۳۸۳، صص ۱۵۴–۱۵۵.</ref>
هنگام ظهور اسلام تنها کمتر از بیست نفر با خط و نوشتن آشنا بودند و پیامبر(ص) آنها را بر [[کتابت وحی]] استخدام کرد. خط سریانی و نبطی که در بین عرب‌ها متداول شده بود بدون نقطه و علامت نگارش می‌شد. کار نقطه‌گذاری و علامت‌گذاری کلمه در زمان [[عبدالملک بن مروان]] به وسیله [[یحیی بن یعمر]] و [[نصر بن عاصم]]، شاگرد [[ابوالاسود دوئلی]] متداول گردید. با گذشت زمان خط کوفی سیر قهقرایی به خود گرفت و خط نسخ در آغاز قرن چهارم هجری قمری به دست [[ابن مقلد]] که در زیبایی آن را به حد کمال رساند و مصحف‌ها با خط زیبای نسخ نوشته می‌شدند.<ref>معرفت، محمد هادی، علوم قرآن، قم، تمهید، پنجم، ۱۳۸۳ش، ص۱۵۴–۱۵۵.</ref>


خط سریانی و نبطی که در بین عرب‌ها متداول بود بدون نقطه و علامت بود. کار نقطه‌گذاری و علامت گذاری کلمه در زمان عبدالملک بن مروان ۸۶–۷۵ به وسیله یحیی بن یعمر و نصر بن عاصم، شاگرد ابوالاسود دئلی متداول گردید.<ref>همان.</ref>
==خطبه بی‌نقطه==
 
یکی از خطبه‌های نهج البلاغه امام علی(ع) که به عنوان برتری و کمال نطق و خطابه و نثر ایشان است، خطبه بی الف و بی‌نقطه است که در تاریخ و منابع روایی به نام امام علی(ع)، ثبت شده است.<ref>عمادزاده، حسین، زندگی چهارده معصوم، بی‌جا، بی‌تا، ص۴۳۷–۴۳۸.</ref>این نکته بیانگر این است که حروف و نقطه، وجود داشته زیرا مفهوم خطبه بی‌نقطه برای مردم قابل قبول و فهم بوده است.
== ۳. نکته ای پیرامون حروف ==
نگاه کارشناسانه و دقیق به حروف، آن است که تمام حروف از نقطه‌ها تشکیل می‌شوند. هم‌اکنون نیز در آموزش خطاطی کاربرد دارد. به عنوان مثال «باء»، «جیم»، «را» و… (ب، ج، را و…) این گونه نگاشته می‌شوند و شکل اولیه آنها این گونه است.
 
== ۴. خطبه بی‌نقطه ==
یکی از کارهای امام علی(ع) که بیانگر مظهر کمال قدرت نطق و خطابه و نثر بود، خطبه بی الف و خطبه بی‌نقطه بوده است که در تاریخ و منابع روایی به نام امام علی(ع)، امیر بیان ثبت شده است.<ref>عمادزاده، حسین، زندگی چهارده معصوم، بی‌جا، بی‌تا، ص۴۳۷–۴۳۸.</ref>این نکته بیانگر این است که در واقع حروف و نقطه که با هم پیوند ناگسستنی دارند، وجود داشته است و امام علی(ع) که توانست خطبه بی نقطه ایراد کند؛ (یعنی از حروفی استفاده کند که نقطه بردار نیستند) از جمله کارهای تاریخی امام به حساب آمده است.
 
== ۵. برداشت عرفانی از روایت ==
اگر حدیث مورد سؤال را از نظر سند و دلالت بپذیریم، بیشتر برداشت عرفانی و مقامات انسان کامل از حدیث مورد نظر است. به عنوان مثال، حضرت امام خمینی (ره) در شرح دعای سحر، ذیل این قسمت از دعا که آمده «اللهم انی اسئلک من کلماتک باتمها…»، این حدیث را نقل کرده و فرموده: ظهور وجود به وسیله «باء» بود، و به وسیله نقطه، عابد از معبود تمیز یافت…<ref>موسوی خمینی، روح الله، همان، صص ۸۶–۸۹.</ref> انسان کامل، از آنجا که کون جامع و آیینه تمام نمای همه اسماء و صفات الهیه است از این رو تمامترین کلمات الهیه است، بلکه او همان کتاب الهی است که همه کتاب‌های الهی در آن است.<ref>همان.</ref>
 
== ۶. پایانی و جمع‌بندی ==
آنچه به جمع‌بندی قابل بیان است این است که:
 
۱. این حدیث در کتاب‌های معتبر روایی وارد نشده است. فقط در کتاب‌های عرفانی و تفسیری بدون ذکر سلسله سند آمده است. از این روی روایت مورد سؤال، از نظر سند و از نظر دلالت چندان روشن نیست. هر چند ممکن است پذیرش عرفا سند و دلالت آن را جبران نماید.
 
۲. در صورت پذیرش روایت، برداشت عرفانی از روایت مورد نظر است، نه ماده و جرم حرف باء و نقطه زیر آن.<ref>سوره بقره: ۲ / ۳۱.</ref>
 
۳. از این گذشته، از خطبه بی الف و خطبه بی نقطه به دست می‌آید که امام علی از تمامی جوانب حروف اطلاع داشته است. مشکل نقطه گذاری، علامت گذاری، قرائت‌ها و… بیرون قرآنی است نه درون قرآنی. نباید تنگناهای بیرونی بشری را به حساب قرآن و کلمات قرآنی آورد. این‌طور نبود که حروف و کلمات قرآنی به صورت ناقص نازل شده و سپس به تکامل رسید، بلکه انسان تکامل یافت و اسرار نهفته در حروف، کلمات قرآنی را کشف کرد.
 
۴. خداوند قرآن شریف را به زبان عربی نازل کرد<ref>سوره فصلت: ۴ / ۳.</ref> نه آن که حروف الفبا را هم به عربی نازل کرد…
 
# پس اگر روایت را عرفی معنا کنیم باز هم مشکل ندارد، و امام علی(ع) کاملاً به جوانب حروف، کلمات واقف بوده ولی انسان‌های معمولی با گذشت زمان بدان دست یافته‌اند و آن را کشف کرده‌اند. همانند قواعد روخوانی و تجوید قرآن شریف که با گذشت زمان شکل گرفت.
# حرف باء همیشه نقطه داشته است ولی نقطه آن نوشته نمی‌شده است. چنانچه بسیاری از ادیبان فارسی هم نقطه‌ها را حذف می‌کردند و بعدها برای عمومی شدن تعلیم و تربیت و کارهای نوشتاری، نقطه‌ها را نیز نوشته می‌شدند و این غیر از این است که حروف از اول نقطه نداشته باشند.
{{پایان پاسخ}}
{{پایان پاسخ}}
{{مطالعه بیشتر}}
{{مطالعه بیشتر}}


== معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر ==
== معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر ==
۱. تفسیر تسنیم، ج۱، اثر استاد جوادی آملی.
* تفسیر تسنیم، ج۱، اثر استاد جوادی آملی.


۲. شناخت قرآن، اثر استاد علی کمالی دزفولی.
* شناخت قرآن، اثر استاد علی کمالی دزفولی.
{{پایان مطالعه بیشتر}}
{{پایان مطالعه بیشتر}}


خط ۵۹: خط ۳۷:
}}
}}
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
  | شناسه =
  | شناسه =شد
  | تیترها =
  | تیترها =شد
  | ویرایش =
  | ویرایش =شد
  | لینک‌دهی =
  | لینک‌دهی =شد
  | ناوبری =
  | ناوبری =
  | نمایه =
  | نمایه =
خط ۶۹: خط ۴۷:
  | بازبینی =
  | بازبینی =
  | تکمیل =
  | تکمیل =
  | اولویت =
  | اولویت =ج
  | کیفیت =
  | کیفیت =ج
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}

نسخهٔ ‏۱۸ سپتامبر ۲۰۲۱، ساعت ۰۹:۲۳

سؤال

در حدیث آمده که امام علی(ع) فرمود: «انا نقطه تحت الباء»، در صورتی که در زمان حضرت(ع) حروف نقطه‌گذاری نشده بود و شاگرد او ابوالاسود دوئلی حروف را نقطه‌گذاری کرد. این دو نکته چگونه قابل جمع خواهند بود؟

روایت انا نقطه تحت الباء در منابع روایی شیعه وجود ندارد و تنها در منابع تفسیری و آثار عرفانی آورده شده است. در برداشت عرفانی نیز مقامات انسان کامل از آن برداشت شده است. درباره خط عربی باید گفت کا تا پیش از اسلام خط نبطی و خط کوفی کاربرد داشته که در اواسط قرن اول نقطه‌گذاری و نشانه‌گذاری شده است. اما به مرور زمان کابرد آن کم شده و در اوایل قرن چهارم خط نسخ جایگزین آن شد. باید توجه کرد که عدم نقطه‌گذاری نشانه عدم وجود نقطه نبوده زیرا در خطبه‌های نهج‌البلاغه خطبه‌ای با عنوان بی‌نقطه وجود دارد و نشان دهنده فهم مردم از حروف و نقطه است.

بررسی سند و محتوای روایت

روایت «انا نقطه تحت الباء» از امام علی(ع) چنین نقل شده است: «... بعد ما ورد: انّ القرآن فی باء «بسم الله» انا نقطه تحت الباء.»[۱] در منابع معتبر روایی، این روایت نقل نشده و تنها در کتاب‌های تفسیری و عرفانی، بدون ذکر نام راویان و سلسله سند آمده است. بنابراین روایت از نظر سند نمی‌تواند مورد بحث قرار گیرد، زیرا تا زمانی که سلسله سند و نام راویان ذکر نشود، نمی‌توان در مورد سند روایت بحث نمود. ممکن است گفته شود پذیرش عرفا جبران ضعف سند روایت می‌کند، اما دلالت و معنای روایت نیز چندان روشن نیست.

برداشت عرفانی از روایت

در صورتی که سند و دلالت حدیث پذیرفته شود، برداشت عرفانی و مقامات انسان کامل از این روایت مورد نظر است. امام خمینی(ره) در شرح دعای سحر، ذیل این قسمت از دعا که «اَللّهُمَّ اِنّی اَسْئَلُکَ مِنْ کَلِماتِکَ بِاَتَمِّها…»، این حدیث را نقل کرده و چنین می‌گوید: «ظهور وجود به وسیله «باء» بود، و به وسیله نقطه، عابد از معبود تمیز یافت … . انسان کامل، از آنجا که کون جامع و آیینه تمام نمای همه اسماء و صفات الهیه است از این رو تمام‌ترین کلمات الهیه است، بلکه او همان کتاب الهی است که همه کتاب‌های الهی در آن است.»[۲]

پیدایش خط عربی

عرب حجاز اندکی پیش از ظهور اسلام، با خط و کتابت آشنا شدند. علت آن که کتابت و خط در میان آنها رایج نبوده، به دلیل زندگی بدوی این منطقه است. برخی از آنان به منظور تجارت با شام و عراق، خط نبطی یا سریانی را از آنها به عاریت گرفتند و این دو نوع خط تا پس از فتوحات اسلامی در عرب باقی و معروف بود. عرب‌ها خط نبطی و کوفی را نخست در نامه‌ها و نوشته‌های عادی و سپس در نوشته‌های مهم مانند قرآن و حدیث به کار گرفتند.

هنگام ظهور اسلام تنها کمتر از بیست نفر با خط و نوشتن آشنا بودند و پیامبر(ص) آنها را بر کتابت وحی استخدام کرد. خط سریانی و نبطی که در بین عرب‌ها متداول شده بود بدون نقطه و علامت نگارش می‌شد. کار نقطه‌گذاری و علامت‌گذاری کلمه در زمان عبدالملک بن مروان به وسیله یحیی بن یعمر و نصر بن عاصم، شاگرد ابوالاسود دوئلی متداول گردید. با گذشت زمان خط کوفی سیر قهقرایی به خود گرفت و خط نسخ در آغاز قرن چهارم هجری قمری به دست ابن مقلد که در زیبایی آن را به حد کمال رساند و مصحف‌ها با خط زیبای نسخ نوشته می‌شدند.[۳]

خطبه بی‌نقطه

یکی از خطبه‌های نهج البلاغه امام علی(ع) که به عنوان برتری و کمال نطق و خطابه و نثر ایشان است، خطبه بی الف و بی‌نقطه است که در تاریخ و منابع روایی به نام امام علی(ع)، ثبت شده است.[۴]این نکته بیانگر این است که حروف و نقطه، وجود داشته زیرا مفهوم خطبه بی‌نقطه برای مردم قابل قبول و فهم بوده است.


معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر

  • تفسیر تسنیم، ج۱، اثر استاد جوادی آملی.
  • شناخت قرآن، اثر استاد علی کمالی دزفولی.


منابع

  1. الموسوی الخمینی، السید المصطفی، تفسیر القرآن الکریم، ج۱، ص۱۶۹ به نقل از ینابیع الموده، ص۶۹؛ الموسوی الخمینی، روح الله، شرح دعای سحر، سید احمد فهری، تهران، تربیت، سوم، ۱۳۸۴ش، ص۸۶.
  2. شرح دعای سحر، ص۸۶–۸۹.
  3. معرفت، محمد هادی، علوم قرآن، قم، تمهید، پنجم، ۱۳۸۳ش، ص۱۵۴–۱۵۵.
  4. عمادزاده، حسین، زندگی چهارده معصوم، بی‌جا، بی‌تا، ص۴۳۷–۴۳۸.