مدفن حضرت زینب(س)
علت اصلی اختلاف در محل مزار حضرت زینب كبری ـ سلامالله علیها ـ ، اشتراك نام آن بانوی مجلله با بانوان دیگری است كه آنها نیز زینب نام دارند و در كنیه و بعضاً نسب با آن حضرت مشتركند. اینك آنها را بررسی میكنیم: میدانیم كه فرزندان امیرالمؤمنین علی ـ علیهالسّلام ـ همه از یك مادر نبودهاند هرچند نام برخی از آنها یكی بوده است. از جمله امیرالمؤمنین ـ علیهالسّلام ـ سه فرزند داشتند به نام زینب، نخستین آنها فرزند حضرت فاطمه ـ علیهاالسّلام ـ و زینب كبری خوانده میشد. هرچند زینب كبری ـ علیهاالسلام ـ ، ملقب به امكلثوم بود، امّا شهرت او به همان زینب كبری بوده نه امكلثوم. حضرت زینب كبری ـ سلامالله علیها ـ با پسرعمویش عبدالله بن جعفر بن ابیطالب، ازدواج كرد و از این پیوند صاحب چند فرزند شد كه عبارتند از: علی، عوناكبر، عباس، محمد، أمكلثوم.[۱] زینب دیگر نیز كه زینب وسطی نامیده میشد، ملقب به امكلثوم بوده و در زمان حیات امیرالمؤمنین ـ علیهالسّلام ـ از دنیا رفته اند.[۲]
زینب صغری نیز فرزند سوم امیرالمؤمنین ـ علیهالسّلام ـ بود، كه از مادری امولد به دنیا آمد و با پسر عمویش محمد بن عقیل ازدواج كرد. او سه فرزند به دنیا آورد به نامهای قاسم، عبدالله و عبدالرحمن. زینب صغری كه او هم امكلثوم نامیده میشد، در مدینه وفات یافت.[۳]
زینب دیگری هم در مدینه رحلت كرد همانجا مدفون شد و او زینب دختر رسولخدا ـ صلی الله علیه و آله ـ بود. ایشان فرزند خدیجه ی کبری بود و در زمان حیات رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ در سال هشتم هجرت در مدینه چشم از جهان فروبست.[۴]
زینب بنت یحیی المتوج بن الحسن الانور بن زید الأبلج بن الحسن السبط بن علی بن ابیطالب ـ علیهالسّلام ـ ، نیز بانوی دیگری است كه با زینبات نامبرده خلط شده است.[۵] از منابع تاریخی ظاهراً فقط صاحب تحفه الاحباب از ایشان یاد میكند و میگوید: «من در سال ۱۳۴۰ ق در سفری كه به مصر داشتم، مزار او رادر آن سامان زیارت كردم. «پس از مؤلف تحفه الاحباب، ناسخ التواریخ نیز آن را به نقل از همین كتاب، تكرار میكند.[۶]
نسبت به محل مزار بانو زینب كبری ـ سلامالله علیها ـ مجموعاً سه نظریه وجود دارد كه یك به یك آنها را بررسی میكنیم.
۱: بقیع در مدینه در كنار مزار عبدالله بن جعفر؛[۷]
۲: در راویه محلی نرسیده به دمشق در شام در كنار مزار عبدالله بن جعفر؛[۸]
۳: در مصر.
كسانی كه قائل به نظریه نخست هستند، مانند صاحب اعیان الشیعه دلیل خود را عدم الدلیل ذكر میكنند و میفرمایند: «ما دلیلی نداریم كه حضرت زینب كبری ـ سلامالله علیها ـ بعد از اینكه از شام به مدینه بازگشتند دوباره از مدینه خارج شده باشند بنابراین لازم میآید كه ایشان در مدینه دفن شده باشند».[۹]
این سخن صحیح نیست؛ زیرا در روایتی از مصعب بن عبدالله نقل شده است كه وقتی عبدالله بن زبیر به بهانه خونخواهی حسین در مكه قیام كرد و یزید را از خلافت خلع نمود و مردم را علیه وی برمیانگیخت، این خبر به اهل مدینه رسید و در آنجا هم حضرت زینب كبری ـ سلامالله علیها ـ خطبهای خواندند و مردم را به قیام علیه یزید تحریض كردند. خبر این سخنرانی به عمرو بن سعید، گماشته ی یزید، رسید؛ و او نامهای به یزید نوشت و او را از این مسأله مطلع كرد. یزید در پاسخنامه دستور داد كه حضرت زینب ـ سلامالله علیها ـ را از مدینه اخراج كنند تا از آنجا به هر سرزمین دیگری كه میخواهد برود و آنجا سكنی گزیند. حضرت زینب ـ سلامالله علیها ـ در برابر این دستور مقاومت میكنند؛ امّا با مشورت و اصرار بانوان بنیهاشم به ویژه زینب بنت عقیل، تصمیم میگیرند كه از مدینه به سرزمینی امن هجرت كنند و با شماری از بانوان بنیهاشم از آنجا بار سفر را میبندند.[۱۰] روایات دیگری نیز با همین مضمون وجود دارد كه میتواند بر این امر صحه بگذارد.[۱۱]
بنابر آنچه گفتیم معلوم شد كه حضرت زینب كبری ـ سلامالله علیها ـ از مدینه خارج شدند امّا اینكه آیا به شام سفر كردند یا مصر، در سخنان بعدی خواهیم گفت.
عدهای دیگر همچون مرحوم شیخ بهایی و پیروان ایشان معتقدند كه حضرت زینب كبری ـ سلامالله علیها ـ در راویه در كنار مزار عبدالله بن جعفر در شام مدفونند. اینان علت هجرت بانو به شام را چنین بیان میكنند كه در آن هنگام قحطی و گرسنگی سختی بر مدینه چنگ انداخت و در كنار آن امراضی چون وبا و طاعون جان بسیاری از مردم را گرفت. عبدالله بن جعفر همسر حضرت زینب نیز شخص ثروتمندی بود، حتی باغها، مزارع و روستاهایی در شام داشت. امّا ثروت كلان او با سخاوتش در آمیخته بود و برای نجات مردم از گرسنگی تمامی دارایی خود در مدینه را از دست داد لذا پس از مدتی وقتی خود دچار فقر و تهیدستی شد، برای نجات خویش و حضرت زینب كبری ـ سلامالله علیها ـ آهنگ سفر كرد و با حضرت به شام آمد تا اموال خود را در آن سامان مورد استفاده قرار دهد؛ امّا متأسفانه پس از مدتی زندگی در دمشق در محلی به نام راویه بانو زینب كبری رحلت كردند و همانجا به خاك سپرده شدند و مزار ایشان در كنار مزار عبدالله كه او نیز در همانجا مدفون شد، قرار دارد.
این نظریه هم با توجه به دلایلی چند چندان قوی به نظر نمی رسد:
۱. براساس نظر مشهور و تاریخنگاران معتبر، مزار عبدالله بن جعفر در حجاز است و در منابعی همچون عمده الطالب، الاستیعاب، اسدالغابه، الاصابه و... آمده است كه عبدالله در مدینه وفات كرد و در بقیع دفن شد.
۲. اینكه حضرت زینب ـ سلامالله علیها ـ به دلیل قحطی و گرسنگی و فرار از وبا و... همراه عبدالله به شام آمده باشد، ریشه تاریخی ندارد، بلكه صرفاً یك حدس و استنباط از سوی برخی تاریخنویسان است؛ زیرا همین كه دیدهاند مزار موجود در راویه در خارج از دمشق مربوط به زینب است، ذهنشان از زینب به فرد اكمل آن یعنی زینب كبری ـ سلامالله علیها ـ متبادر شده است، و خواستهاند برای علت حضور حضرت زینب كبری ـ سلامالله علیها ـ در آنجا دلیلی از پیش خود مطرح سازند و وجهی بتراشند.
۳. هیچ مورخی نگفته است، عبدالله بن جعفر در خارج از شام (راویه) باغ و مزارع و روستا و... داشته است، تا اینكه بخواهد به آن دیار هجرت كند و به كار آن بپردازد.
۴. به فرض آنكه عبدالله در شام باغ و بستانی داشته باشد، چه انگیزه ای وجود دارد كه ایشان همسرش حضرت زینب كبری ـ سلامالله علیها ـ را هم به آنجا بیاورد. زینبی كه پیش از آن در لباس اسارت به شام آمده بود و به صورتی نامناسب همراه برادرزادهاش امام زینالعابدین ـ علیهالسّلام ـ به دربار یزید خوانده شده بود. آیا اصلاً میتوان تصور كرد كه زینب ـ سلامالله علیها ـ با آن همه مصیبتی كه در شام دید، باز هم به آنجا رغبتی داشته باشد. اگر دلیل آمدن به شام گرسنگی و قحطی بود میتوانست از راهی سادهتر این مشكل را حل كند. و علاوه بر این چرا فقط حضرت زینب كبری ـ سلامالله علیها ـ را به شام آورد و بقیه اهل و عیالش را با آن گرسنگیها و قحطیها در حجاز رها كرد؟!
بنابراین با توجّه به ادلهای كه بیان كردیم، دلیل حضور حضرت زینب كبری ـ سلامالله علیها ـ در شام را نمیتوان به نحوی كه گفتهاند بپذیریم، بلكه میتوانیم آن را به گونهای دیگر اثبات كنیم. اگر به خاطر داشته باشید پیش از این گفتیم كه حضرت زینب كبری ـ سلامالله علیها ـ به دستور یزید لعنهالله علیه از مدینه تبعید شدند.[۱۲] معنای این سخن آن است كه باید دلیل حضور حضرت زینب كبری ـ سلامالله علیها ـ در شام را اقامت اجباری به دستور یزید دانست، نه هجرت ناشی از قحطی و همراهی با همسرش عبدالله بن جعفر و... چنانكه پیش از این آنها را پاسخ گفتیم. بنابراین میتوان نظریه ی دوم را فیالجمله به تقریری كه بیان شد پذیرفت.
امّا نظریه سوم، كه قول ضعیفی است و تنها در كتاب اخبار الزینبات روایاتی دال بر هجرت حضرت زینب كبری ـ سلامالله علیها ـ به مصر وجود دارد كه اكثراً مرفوعه و ضعیف است، [۱۳] و احتمالاً در اخباری هم كه در این كتاب ذكر شده میان زینب بنت یحیی، و زینب بنت علی ـ علیهالسّلام ـ خلط شده است.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر
۱. اخبار الزینبات، نويسنده: یحیی بن حسن، ترجمه سید جواد نجفی.
۲. اعیان الشیعه، جلد ۷،نويسنده: سید محسن امین.
منابع
- ↑ ابن سعد، الطبقات الكبری، بیروت، دارالكتب العلمیه، ۱۴۱۰ ق، ج۸، ص۳۴۰؛ عزالدین جزری، اسدالغابه فی معرفه الصحابه، بیروت، داراحیاء التراث العربی، ج۷، ص۱۳۰.
- ↑ ابی الحسین یحیی بن حسن بن جعفر بن اعرج بن حسین بن زینالعابدین، اخبار الزینبات، نسخه خطی، بیتا، بینا، ص۱۲۳.
- ↑ اخبار الزینبات، ص۱۲۵.
- ↑ عزالدین جزری، اسدالغابه فی معرفه الصحابه، ج۷، ص۱۳۰.
- ↑ سید محسن امین، اعیانالشیعه، بیروت، دارالتعارف، ۱۴۰۳ ق، ج۷، ص۱۴۲.
- ↑ سپهر، میرزا عباس قلی خان، ناسخ التواریخ، چاپ بمبئی، ص۶۵، (به نقل از اعیانالشیعه).
- ↑ سید محسن امین.همان.
- ↑ بهایی، به نقل از نهضه الحسین، ص۹۷ و وسیله الدارین فی انصار الحسین، ص۱۴۰.
- ↑ سید محسن امین، اعیان الشیعه، ج۷، ص۱۴۰.
- ↑ اخبار الزینبات، همان، ص۱۱۵.
- ↑ همان، ص۱۱۷.
- ↑ ر.ك: اخبار الزینبیات ،همان ،ص ۴ .
- ↑ اخبار الزینبات، همان ،ص۱۲۰.