اهل‌سنت و تکفیر شیعیان: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب: ویرایش مبدأ ۲۰۱۷
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵: خط ۵:
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
جریانهای تکفیری میکوشند نشان دهند کافردانستن شیعه امری اجماعی میان عموم اهل- سنت است )زرقاوی، بیتا، 5 ،)در حالی که اهلسنت در قبال شیعه سه گروه هستند: گروه اول معتقدند شیعه یکی از فرقههای اسالمی است. در آثار اهلسنت چنین رویکردی نسبت به شیعه دیده میشود. برخی از شواهد این ادعا در آثار اهلسنت عبارتند از: 1 -بر اساس گفته سرجانی در کتاب »الشیعه نضال ام ضالل«، جمهور علمای اهلسنت معتقدند که شیعیان دوازدهامامی مسلمان هستند )سرجانی، 1432ق، 13۸ .)با این حال در میان کلمات علمای پیشین اهلسنت کمتر میتوان تصریحاتی بر مسلمانبودن شیعیان یافت و نظر آنان در خصوص مسلمانبودن شیعیان را از خالل دیدگاههای آنان در مورد تعامل با شیعیان در باب صالۀ و نکاح و معامالت و شهادت و قضاء و... میتوان یافت؛ اما در کلمات علمای معاصر اهلسنت، تصریح به مسلمانبودن شیعیان بیشتر قابل مشاهده است. از جمله
جریانهای تکفیری میکوشند نشان دهند کافردانستن شیعه امری اجماعی میان عموم اهل- سنت است.<ref>زرقاوی، ابومصعب، هل اتاک حديث الرافضة، ص۵، پایگاه اینترنتی منبر التوحید و الجهاد، بیتا.</ref> در حالی که اهلسنت در قبال شیعه سه گروه هستند: گروه اول معتقدند شیعه یکی از فرقههای اسالمی است. در آثار اهلسنت چنین رویکردی نسبت به شیعه دیده میشود. برخی از شواهد این ادعا در آثار اهلسنت عبارتند از:  
ین افراد میتوان به جاد الحق، مفتی مصر و وزیر اوقاف مصر )جاد الحق، 200۸م، 4/۸5- ۸2 ،)حسن البنا، بنیانگذار اخوانالمسلمین )عماره، 1430ق، ۷3 )و محمود شیخ دانشگاه االزهر و وزیر اوقاف مصر )محمود، 1۹۷۹م، 1/131 )اشاره کرد که به مسلمانبودن شیعه تصریح کردهاند. ساعدی در کتاب »الشیعه من وجهه نظر اعالم اهلالسنه«، نظر بیش از 1۶0 عالم اهلسنت در مورد مسلمانبودن شیعیان را ذکر کرده است. 2 -در مبحث شهادت، علمای اهلسنت اعتقاد دارند که شهادت کافر پذیرفته نیست. استداللشان هم این است که بر اساس آیات قرآن مثل آیه »وَ أَشْهِدُوا ذَوَيْ عَدْلٍ مِنْکُمْ: و دو تن )مرد( عادل را از میان خود گواه گیرید.« )طالق، 2 ،)فردی میتواند شهادت بدهد که از مسلمانان باشد و کافر جزو مسلمانان نیست )کاسانی، بیتا، ۶/2۶۶ )با این حال افرادی مانند ابویوسف قاضی )خطیب بغدادی، بیتا، 12۶ )و شافعی )همان، 120 ،)شهادت شیعیان را پذیرفتهاند و این بدین معناست که آنان شیعیان را جزو مسلمانان میدانستهاند. البته برخی دیگر از فقهای اهلسنت، تصریح دارند که شهادت شیعیان پذیرفته نیست اما همانطور که ابنعابدین حنفی گفته است، دلیل رد شهادت شیعیان نه به خاطر شیعهبودنشان بلکه به خاطر متهمبودن آنان به دروغ است )ابنعابدین، 1412ق، 5/4۷2.) 3 -ابنتیمیه در »دقائق التفسیر« مینویسد: »بسیاری از مسلمانان اهلبدعت مانند رافضه و جهمیه و... به بالد کفر رفتهاند و به دست آنان جمع فراوانی مسلمان شدند و از اسالم خود بهرهمند گشتند و مسلمان اهلبدعت گردیدند و اینکه آنان مسلمان اهلبدعت باشند بهتر از این است که کافر باشند« )ابنتیمیه، 1404ق، 2/144.) 4 -اشعری نیز در »مقاالت االسالمیین«، شیعه را یکی از اصناف مسلمانان ذکر میکند )اشعری، 1400ق، 5.) 5 -محدثان اهلسنت در کتب حدیثی خود، از راویان شیعه نقل حدیث کردهاند. همچنین با مراجعه به آثار رجالی اهل سنت، به موارد متعددی بر میخوریم که در شرح حال یک راوی، وی را شیعی توصیف کردهاند و او را مثالً ثقه دانستهاند )ابنحجر عسقالنی، 132۶ق، ۷/33۷؛ ذهبی، 13۸2ق، 5/1۹1 .)حتی برخی از افرادی که در کتب رجال اهلسنت به عنوان شیعه مطرح شدهاند، جزو راویان صحیح بخاری و صحیح مسلم هستند و از آنجا که حدیث صحیح، حدیثی است که توسط فرد عادل و دارای ضبط تام )دقت تمام( نقل شده باشد، اتصال سندی داشته باشد و از نظر مفهومی معلَّل و شاذ نباشد )ابنحجر عسقالنی،۸ق، 13 ،


پس وقتی محدثی مانند بخاری از یک شیعه نقل میکند، یعنی: اوالً او را مسلمان میداند؛ ثانیاً اعتقادات وی را بدعت نمیداند؛ ثالثاً اگر آن سخن را هم بدعت بداند، آن را بدعتی که باعث خروج وی از اسالم بشود، نمیداند. چرا که عدالت به عنوان شرط مقوم حدیث صحیح، به واسطه کذب، اتهام به کذب، فسق، بدعت و جهالت از بین میرود )سخاوی، 142۶ق، 1/۹۸ )و طبق نظر رجالیون اهلسنت مانند نووی )سیوطی، 1415ق، 1/3۸۸ )و ابنکثیر )ابنکثیر، بیتا، ۹4 ،)حدیث نقلشده توسط بدعتگذاری که به واسطه بدعتش تکفیر میشود، رد میشود و اصوالً از شروط پذیرش حدیث، اسالم است )معلمی، .)42/1 ،بیتا ۶ -عثیمین در پاسخ به سؤالی در مورد کفر رافضه چنین میگوید: »رافضه مانند دیگر گروههای بدعتگذار هستند. اگر بدعت منجر به کفر را پایه بگذارند کافر میشوند و اگر بدعت منجر به فسق را پایه بگذراند فاسق به شمار میآیند و اگر سخنی بگویند که به اقوال اهلسنت نزدیک باشد و در آن نکته قابل توجهی باشد به آن سخن توجه میشود. بنابراین نمیتوان یک جواب کلی داد و تمام رافضه را کافر یا فاسق دانست بلکه باید به بدعتی که مطرح میکنند توجه شود و بر اساس آن مورد ارزیابی قرار بگیرند« )عثیمین، بیتا، 520.) گروه دوم معتقدند که شیعه یکی از فرقههای اسالمی است که تقلید از مذهب فقهی آن نیز جایز است. تفاوت این گروه با گروه اول این است که گروه اول تقلید از مذهب فقهی شیعه را جایز نمیدانستند و اما این گروه تقلید از مذهب شیعه را جایز میدانند. این نظریه در دوره معاصر مطرح شده است و پیشتاز آن شلتوت است. وی در فتوایی چنین بیان داشت: »مکتب جعفری، معروف به مذهب امامی اثنیعشری، مکتبی است که شرعاً پیروی از آن مانند پیروی از مکتبهای اهلسنت جایز است.« این متن برای نخستین بار در مجله رساله االسالم وابسته به دارالتقریب مصر منتشر شد. زمان صدور این فتوا 1۷ ربیع االول 13۷۸ق. و زمان انتشار این فتوا 3 محرم 13۷۹ق است. گروه سوم شیعیان را کافر میدانند. این گروه نیز بر دو دسته هستند. گروهی از این افراد شیعه را به نحو مطلق تکفیر میکنند و گروهی دیگر که نسبت به گروه اول در اقلیت هستند، به نحو معین شیعه را تکفیر میکنند. تفاوت این دو گونه از تکفیر در این است که گاهی تکفیر به این صورت است که انجامدهنده یک فعل بدون معین کردن فردی خاص مورد
1 -بر اساس گفته سرجانی در کتاب »الشیعه نضال ام ضالل«، جمهور علمای اهلسنت معتقدند که شیعیان دوازدهامامی مسلمان هستند<ref>سرجانی، راغب، الشيعة نضال أم ضالل، ص۱۳۸، قاهره، دارالکتب المصریة، 1432ق.</ref>با این حال در میان کلمات علمای پیشین اهلسنت کمتر میتوان تصریحاتی بر مسلمانبودن شیعیان یافت و نظر آنان در خصوص مسلمانبودن شیعیان را از خالل دیدگاههای آنان در مورد تعامل با شیعیان در باب صالۀ و نکاح و معامالت و شهادت و قضاء و... میتوان یافت؛ اما در کلمات علمای معاصر اهلسنت، تصریح به مسلمانبودن شیعیان بیشتر قابل مشاهده است. از جمله
ین افراد میتوان به جاد الحق، مفتی مصر و وزیر اوقاف مصر<ref>جاد الحق، جاد الحق علی، مجموع فتاوي، ج۲، ص۸۲-۸۵، جیزه، دارالفاروق لإلستثمارات الثقافیة، 200۸م.</ref> حسن البنا، بنیانگذار اخوان‌المسلمین<ref>عماره، محمد، معالم المشروع الحضاري في فکر البنا، ص۷۳، قاهره ـ اسکندریه، دارالسالم، 1430ق.</ref> اشاره کرد که به مسلمانبودن شیعه تصریح کردهاند. ساعدی در کتاب »الشیعه من وجهه نظر اعالم اهلالسنه«، نظر بیش از 1۶0 عالم اهلسنت در مورد مسلمانبودن شیعیان را ذکر کرده است.
 
2 -در مبحث شهادت، علمای اهلسنت اعتقاد دارند که شهادت کافر پذیرفته نیست. افرادی مانند ابویوسف قاضی<ref>خطیب بغدادی، احمد بن علی، الکفاية في علم الدراية، ص۱۲۶، مدینه، المکتبة العلمیة، بیتا.</ref> و شافعی<ref>خطیب بغدادی، احمد بن علی، الکفاية في علم الدراية، ص۱۲۰.</ref> شهادت شیعیان را پذیرفتهاند و این بدین معناست که آنان شیعیان را جزو مسلمانان میدانستهاند. البته برخی دیگر از فقهای اهلسنت، تصریح دارند که شهادت شیعیان پذیرفته نیست اما همانطور که ابنعابدین حنفی گفته است، دلیل رد شهادت شیعیان نه به خاطر شیعهبودنشان بلکه به خاطر متهمبودن آنان به دروغ است.<ref>ابنعابدین، محمدامین بن عمر، رد المحتار علي الدر المختار، ج۵، ص۴۷۲، بیروت، دارالفکر، 1412ق.</ref>
 
3 -ابن‌تیمیه در »دقائق التفسیر« مینویسد: »بسیاری از مسلمانان اهلبدعت مانند رافضه و جهمیه و... به بالد کفر رفتهاند و به دست آنان جمع فراوانی مسلمان شدند و از اسالم خود بهرهمند گشتند و مسلمان اهلبدعت گردیدند و اینکه آنان مسلمان اهلبدعت باشند بهتر از این است که کافر باشند«<ref>ابن‌تیمیه، دقائق التفسير، ج۲، ص۱۴۴، دمشق، مؤسسة القرآن، 1404ق.</ref>
 
4 -اشعری نیز در »مقاالت االسالمیین«، شیعه را یکی از اصناف مسلمانان ذکر میکند.<ref>اشعری، علی بن اسماعیل، مقالات الاسلاميين، ص۵، آلمان، ویسبادن، فرانس شتاینر، 1400ق</ref>
 
5 -محدثان اهلسنت در کتب حدیثی خود، از راویان شیعه نقل حدیث کردهاند. همچنین با مراجعه به آثار رجالی اهل سنت، به موارد متعددی بر میخوریم که در شرح حال یک راوی، وی را شیعی توصیف کردهاند و او را مثالً ثقه دانستهاند )ابنحجر عسقالنی، 132۶ق، ۷/33۷؛ ذهبی، 13۸2ق، 5/1۹1 .)حتی برخی از افرادی که در کتب رجال اهلسنت به عنوان شیعه مطرح شدهاند، جزو راویان صحیح بخاری و صحیح مسلم هستند و از آنجا که حدیث صحیح، حدیثی است که توسط فرد عادل و دارای ضبط تام )دقت تمام( نقل شده باشد، اتصال سندی داشته باشد و از نظر مفهومی معلَّل و شاذ نباشد )ابنحجر عسقالنی،۸ق، 13 ،
 
پس وقتی محدثی مانند بخاری از یک شیعه نقل میکند، یعنی: اوالً او را مسلمان میداند؛ ثانیاً اعتقادات وی را بدعت نمیداند؛ ثالثاً اگر آن سخن را هم بدعت بداند، آن را بدعتی که باعث خروج وی از اسالم بشود، نمیداند. چرا که عدالت به عنوان شرط مقوم حدیث صحیح، به واسطه کذب، اتهام به کذب، فسق، بدعت و جهالت از بین میرود )سخاوی، 142۶ق، 1/۹۸ )و طبق نظر رجالیون اهلسنت مانند نووی )سیوطی، 1415ق، 1/3۸۸ )و ابنکثیر )ابنکثیر، بیتا، ۹4 ،)حدیث نقلشده توسط بدعتگذاری که به واسطه بدعتش تکفیر میشود، رد میشود و اصوالً از شروط پذیرش حدیث، اسالم است )معلمی، .)42/1 ،بیتا  
 
۶ -عثیمین در پاسخ به سؤالی در مورد کفر رافضه چنین میگوید: »رافضه مانند دیگر گروههای بدعتگذار هستند. اگر بدعت منجر به کفر را پایه بگذارند کافر میشوند و اگر بدعت منجر به فسق را پایه بگذراند فاسق به شمار میآیند و اگر سخنی بگویند که به اقوال اهلسنت نزدیک باشد و در آن نکته قابل توجهی باشد به آن سخن توجه میشود. بنابراین نمیتوان یک جواب کلی داد و تمام رافضه را کافر یا فاسق دانست بلکه باید به بدعتی که مطرح میکنند توجه شود و بر اساس آن مورد ارزیابی قرار بگیرند« )عثیمین، بیتا، 520.) گروه دوم معتقدند که شیعه یکی از فرقههای اسالمی است که تقلید از مذهب فقهی آن نیز جایز است. تفاوت این گروه با گروه اول این است که گروه اول تقلید از مذهب فقهی شیعه را جایز نمیدانستند و اما این گروه تقلید از مذهب شیعه را جایز میدانند. این نظریه در دوره معاصر مطرح شده است و پیشتاز آن شلتوت است. وی در فتوایی چنین بیان داشت: »مکتب جعفری، معروف به مذهب امامی اثنیعشری، مکتبی است که شرعاً پیروی از آن مانند پیروی از مکتبهای اهلسنت جایز است.« این متن برای نخستین بار در مجله رساله االسالم وابسته به دارالتقریب مصر منتشر شد. زمان صدور این فتوا 1۷ ربیع االول 13۷۸ق. و زمان انتشار این فتوا 3 محرم 13۷۹ق است. گروه سوم شیعیان را کافر میدانند. این گروه نیز بر دو دسته هستند. گروهی از این افراد شیعه را به نحو مطلق تکفیر میکنند و گروهی دیگر که نسبت به گروه اول در اقلیت هستند، به نحو معین شیعه را تکفیر میکنند. تفاوت این دو گونه از تکفیر در این است که گاهی تکفیر به این صورت است که انجامدهنده یک فعل بدون معین کردن فردی خاص مورد


تکفیر قرار میگیرد. به این نوع، تکفیر مطلق گفته میشود )رحیلی، 200۸م، 11۷ )و اما در تکفیر معین یک فرد خاص تکفیر میشود )همان، 11۸.) غالب علمای اهلسنت که شیعه را تکفیر کردند جزو کسانی هستند که شیعه را به نحو تکفیر مطلق، تکفیر نمودهاند. عوده از علمای سلفی میگوید: »جماعتی از علما حکم دادهاند که شیعیان مسلمان نیستند و حتی برخی از علما، نقل اجماع بر این حکم کردهاند. البته این حکم به معنای تکفیر اعیان و افراد آنان نیست« )عوده، بیتا، 11۸/43.) با توجه به آنچه گفته شد روشن میشود که تکفیر شیعه نزد اهلسنت امری اجماعی نیست و بر خالف تبلیغات گروههای تکفیری، مسلمانبودن شیعه نزد بسیاری از اهلسنت امری مقبول است.
تکفیر قرار میگیرد. به این نوع، تکفیر مطلق گفته میشود )رحیلی، 200۸م، 11۷ )و اما در تکفیر معین یک فرد خاص تکفیر میشود )همان، 11۸.) غالب علمای اهلسنت که شیعه را تکفیر کردند جزو کسانی هستند که شیعه را به نحو تکفیر مطلق، تکفیر نمودهاند. عوده از علمای سلفی میگوید: »جماعتی از علما حکم دادهاند که شیعیان مسلمان نیستند و حتی برخی از علما، نقل اجماع بر این حکم کردهاند. البته این حکم به معنای تکفیر اعیان و افراد آنان نیست« )عوده، بیتا، 11۸/43.) با توجه به آنچه گفته شد روشن میشود که تکفیر شیعه نزد اهلسنت امری اجماعی نیست و بر خالف تبلیغات گروههای تکفیری، مسلمانبودن شیعه نزد بسیاری از اهلسنت امری مقبول است.