۱۱٬۹۱۳
ویرایش
Nazarzadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - '<ref> ' به '<ref>') |
برچسب: ویرایش مبدأ ۲۰۱۷ |
||
(۹ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۴: | خط ۴: | ||
{{پایان سوال}} | {{پایان سوال}} | ||
{{پاسخ}} | {{پاسخ}} | ||
'''ایمان شهودی تجربی''' نوعی از ایمان است که در دوران جدید | '''ایمان شهودی تجربی''' نوعی از ایمان است که در دوران جدید مورد بررسی قرار گرفته است. این رویکرد در مقابل [[ایمان معرفتی]] بوده که ایمانی استدلالی و فلسفی است. در این تلقی اموری چون کتاب مقدس و الهیات تعریفی جدید یافته و با آنچه به عنوان کتابی مصون از خطا و از جانب خدا بوده متفاوت است. تجربه درونی و شخصی است که معنا و مفهوم به الهیات و وحی داده و احساس در این رویکرد جایگاهی اساسی دارد. از دیگر اتفاقات دوران جدید انتقال از ایمان معرفتی به ایمان شهودی تجربی است که به طور کلی نگاه به خدا و معاد و آخرت را دگرگون نموده است. این نوع تفکر در ایران نیز وارد شده است. | ||
== عناصر و پیامدهای ایمان شهودی تجربی == | == عناصر و پیامدهای ایمان شهودی تجربی == | ||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
* '''الهیات'''؛ ایمان تجربی شهودی، برداشتی متفاوت از [[الهیات]] ارائه میدهد. در این تفکر، هم [[الهیات طبیعی]] که مجموعهای از مساعی انسانی برای نیل به متعلق ایمان است، نفی میشود و هم [[الهیات نقلی]] که مجموعهای از احکام و گزارههای کلامی است. این دو الهیات با انکشاف و حضور خداوند در تاریخ بشر، منافات دارد؛ زیرا ایمان در این نگرش، دگرگون شدن انسان و نوعی درگیری و چالش تجربی شخصی است. اگر کسی توانست حضور خدا را در حوادث تاریخی جهان مشاهده کند و عوامل دیگر، او را از این شهود بازنداشت، بهراستی ایمان دارد. | * '''الهیات'''؛ ایمان تجربی شهودی، برداشتی متفاوت از [[الهیات]] ارائه میدهد. در این تفکر، هم [[الهیات طبیعی]] که مجموعهای از مساعی انسانی برای نیل به متعلق ایمان است، نفی میشود و هم [[الهیات نقلی]] که مجموعهای از احکام و گزارههای کلامی است. این دو الهیات با انکشاف و حضور خداوند در تاریخ بشر، منافات دارد؛ زیرا ایمان در این نگرش، دگرگون شدن انسان و نوعی درگیری و چالش تجربی شخصی است. اگر کسی توانست حضور خدا را در حوادث تاریخی جهان مشاهده کند و عوامل دیگر، او را از این شهود بازنداشت، بهراستی ایمان دارد. | ||
* '''تجربه درونی'''؛ دیدگاه غیر زبانی در این رویکرد میگوید که چون وحی نوعی تجربه درونی [[انسان]] است و تجربه از دیدگاه برخی از اندیشمندان غربی نظیر استیس<ref>استیس، وات، عرفان و فلسفه، | * '''تجربه درونی'''؛ دیدگاه غیر زبانی در این رویکرد میگوید که چون وحی نوعی تجربه درونی [[انسان]] است و تجربه از دیدگاه برخی از اندیشمندان غربی نظیر استیس<ref>استیس، وات، عرفان و فلسفه، ترجمه بهاءالدین خرمشاهی، ص۲۸–۱۹.</ref> همیشه با تعبیر همراه است، هیچ وحی تعبیر ناشدهای وجود ندارد. از خصایص مهم تلقی تجربی شهودی آن است که وحی [[تجربه]] عریان نیست؛ حتی وقایع خطیر تاریخی گذشته نمیتواند از تعبیر انسانی گذشته و حال تفکیک شود. در تجربه وحیانی نیز سهم داننده و فاعل شناسایی را نمیتوان نادیده گرفت؛ بنابراین علقهها و انتظارات او در تفسیر و تعبیر [[وحی]] بسی مؤثر است. وحی به مثابه انکشاف نفس [[خدا]] در مقام یک واقعه تاریخی، به صورت تمامعیار تفسیر میشود. معنای هر واقعه وحیانی، ضرورتاً معنا از دیدِ کسی یا برای کسی است و حاصل کلام اینکه، وحی در این تلقی، از سنخ «تجربه نبوی» بوده که طبعاً ذومراتب است و از این طریق قابل تعمیم. | ||
* '''احساس'''؛ از این روی که احساس و تجربه دینی در این رویکرد اساس دین است، دین احساسی است، و احساس امر شخصی و درونی است، | * '''احساس'''؛ از این روی که احساس و تجربه دینی در این رویکرد اساس دین است، دین احساسی است، و احساس امر شخصی و درونی است، فلسفه دین و عقلانیت دین، شخصی میشود. به خلاف ایمان معرفتی که ادله مطرح است و ادله همگانی و عمومی است، فلسفه دین قابل تعامل و تبادل است. همچنین در ایمان معرفتی، فلسفه اصالت دارد و توجیهگر معقولیت دین است، اما در رویکرد شهودی تجربی، فلسفه دست دوم بوده، تنها ترجمان احساس است.<ref>برای مقایسه دو نوع فلسفه دین، نگاه کنید به تیلیش، پل، الهیات، ترجمه مراد فرهادپور، ص۳۸–۸؛ براون، کالین، فلسفه و ایمان مسیحی، ترجمه طاطه وس میکائیلیان. ص۲۹۷–۲۹۳. | ||
Philosophy of Religion. ed: J. Hick. pp. 251 - 264.</ref> | Philosophy of Religion. ed: J. Hick. pp. 251 - 264.</ref> | ||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
=== خدا در اندیشه شهودی تجربی === | === خدا در اندیشه شهودی تجربی === | ||
[[الهیات کلاسیک]] خدا را موجودی ماوراءالطبیعی میدانست که بر جهان، زمین و انسان تسلط مستمر دارد؛ اما مردم با تغییر تاریخی، اندیشه خدا را متحول ساختند. کمکم مداخله خدا کاهش یافت و آموزههای درباره او تا به آنجا تنزّل یافت که «خدا اینک چیزی نیست جز تجسم نوعی خوشبینی گسترده کیهانی؛ «اعتمادی بنیادی» دایر بر این که عالم وجود، به رغم ظاهر در کنه باطن، یار و یاور ما است. خدا امیدی مقدس است».<ref>کپوپیت، دان، دریای ایمان، | [[الهیات کلاسیک]] خدا را موجودی ماوراءالطبیعی میدانست که بر جهان، زمین و انسان تسلط مستمر دارد؛ اما مردم با تغییر تاریخی، اندیشه خدا را متحول ساختند. کمکم مداخله خدا کاهش یافت و آموزههای درباره او تا به آنجا تنزّل یافت که «خدا اینک چیزی نیست جز تجسم نوعی خوشبینی گسترده کیهانی؛ «اعتمادی بنیادی» دایر بر این که عالم وجود، به رغم ظاهر در کنه باطن، یار و یاور ما است. خدا امیدی مقدس است».<ref>کپوپیت، دان، دریای ایمان، ترجمه حسن کامشاد، ص۲۳.</ref> از آن جا که آمال و آرزوهای انسان، ارزشهای او است، این امر بر خدا هم صادق شد. «خدا چکیده ارزشهای ما است و وحدت آرمانی ارزشها، تکلیف ما را در قبال ارزشها و قدرت خلاق آنها را به ما مینمایاند»<ref>کپوپیت، دان، دریای ایمان، ترجمه حسن کامشاد، ص۳۳۲.</ref> و این مسئله سرانجام ما را با بحرانی فاجعهآمیز در فرهنگ غربی مواجه میسازد؛ همان که نتیجهاش را «مرگ خدا» نامیدند.<ref>کیوپیت، دان، دریای ایمان، ترجمه حسن کامشاد، ص۲۵۶–۲۵۸.</ref> | ||
اگر ما خدا را امر واقعی ندانستیم و از آن برداشتی آرمانی و ارزشی داشتیم، طبیعی است وحی به صورت تجربه انسانی درآید، دین درونی شود و ایمانْ سرسپردگی کور، و شهودی درونی باشد و این جاست که برخی از نویسندگان معاصر حتی برای | اگر ما خدا را امر واقعی ندانستیم و از آن برداشتی آرمانی و ارزشی داشتیم، طبیعی است وحی به صورت تجربه انسانی درآید، دین درونی شود و ایمانْ سرسپردگی کور، و شهودی درونی باشد و این جاست که برخی از نویسندگان معاصر حتی برای گزاره «خدا وجود دارد» یا «خدا واجد فلان اوصاف است» اعتبار نهایی قایل نمیشوند.<ref>کیان، ش ۵۲، ص۱۴.</ref> | ||
{{جعبه نقل قول|«ایمان همانا شنیدن آن خطاب و پاسخ مجذوبانه دادن به آن است و رفتن به دنبال آن و آینده را هم با امید ـ نه با استدلال ـ پرکردن؛ مسئله معاد هم برای مؤمنان یک مسئله استدلالی فلسفی نیست؛ بلکه امید است به اینکه این خبر در نهایت ما را به جایی خواهد رساند. به همین دلیل امید و اعتماد نقش مهمی در ساختار ایمان دارد».<ref>مجله کیان، سال ۱۳۷۹، ش ۵۲، ص۱۳.</ref>}} | |||
=== معاد در اندیشه شهودی تجربی === | === معاد در اندیشه شهودی تجربی === | ||
نمونه دیگر تحول دینی در زمینه مفهوم [[معاد]] و [[آخرت]] نمود پیدا میکند؛ بدین صورت که آموزه رستگاری ماورای طبیعی که در فرهنگ قدیم غربی وجود داشت، ماهیت خود را از دست داده، به تلاش عملی برای ایجاد جامعه آرمانی بدل شود. «انتظار حیات پس از مرگ رفته رفته رنگ میبازد و این یکی از عوامل مهمی است که افراد را وامیدارد (تا) در صدد درک تازهای از ایمان دینی برآیند … آنگاه با نهضت اصلاح دینی طغیانی روی داد. مذهب پروتستان سلسله مراتب قدیم را که به بشر امید [[رستگاری]] نهایی در عالم بالا میداد، نفی کرد و در عوض گفت که دینداران با ابراز ایمان شخصی میتوانند با ایقان و اطمینان پیشاپیش در همین جهان و در حیات کنونی مزه رستگاری را بچشند. راستای علایق در انجام اعمال دینی تغییر کرد: از تدارک زاهدانه برای مرگ و داوری و زندگی در جهان برین، به سوی تحقق ارزشهای دینی در زندگی اجتماعی دنیای خاکی گرایید».<ref>دریای ایمان، ص۳۲۱–۳۲۲.</ref> کییر کگور، قهرمان اندیشه فیدئیزم، تفکر درباره حیات پس از مرگ را آزاردهنده تلقی میکند و آن را نوعی خیال پردازی، سست و زنانه میداند. «ابدیت تمایز درست از نادرست است؛ پس نامیرایی جدایی حق از ناحق است … تمنای حیات پس از مرگ به معنای عمر دراز، اندیشهای عاطل و سست و زنانه است. فکر ابدیت آن است که در این زندگی خاکی آدمها با هم فرق دارند، جدایی در ابدیت روی میدهد».<ref>دریای ایمان، ص۳۲۳.</ref> | نمونه دیگر تحول دینی در زمینه مفهوم [[معاد]] و [[آخرت]] نمود پیدا میکند؛ بدین صورت که آموزه رستگاری ماورای طبیعی که در فرهنگ قدیم غربی وجود داشت، ماهیت خود را از دست داده، به تلاش عملی برای ایجاد جامعه آرمانی بدل شود. «انتظار حیات پس از مرگ رفته رفته رنگ میبازد و این یکی از عوامل مهمی است که افراد را وامیدارد (تا) در صدد درک تازهای از ایمان دینی برآیند … آنگاه با نهضت اصلاح دینی طغیانی روی داد. مذهب پروتستان سلسله مراتب قدیم را که به بشر امید [[رستگاری]] نهایی در عالم بالا میداد، نفی کرد و در عوض گفت که دینداران با ابراز ایمان شخصی میتوانند با ایقان و اطمینان پیشاپیش در همین جهان و در حیات کنونی مزه رستگاری را بچشند. راستای علایق در انجام اعمال دینی تغییر کرد: از تدارک زاهدانه برای مرگ و داوری و زندگی در جهان برین، به سوی تحقق ارزشهای دینی در زندگی اجتماعی دنیای خاکی گرایید».<ref>دریای ایمان، ص۳۲۱–۳۲۲.</ref> کییر کگور، قهرمان اندیشه فیدئیزم، تفکر درباره حیات پس از مرگ را آزاردهنده تلقی میکند و آن را نوعی خیال پردازی، سست و زنانه میداند. «ابدیت تمایز درست از نادرست است؛ پس نامیرایی جدایی حق از ناحق است … تمنای حیات پس از مرگ به معنای عمر دراز، اندیشهای عاطل و سست و زنانه است. فکر ابدیت آن است که در این زندگی خاکی آدمها با هم فرق دارند، جدایی در ابدیت روی میدهد».<ref>دریای ایمان، ص۳۲۳.</ref> | ||
{{پایان پاسخ}} | {{پایان پاسخ}} | ||
== منابع == | == منابع == | ||
{{پانویس|۲}} | {{پانویس|۲}} | ||
{{کلام}} | |||
{{شاخه | {{شاخه | ||
| شاخه اصلی = کلام | | شاخه اصلی = کلام | ||
|شاخه فرعی۱ = کلام جدید | | شاخه فرعی۱ = کلام جدید | ||
|شاخه فرعی۲ = | | شاخه فرعی۲ = | ||
|شاخه فرعی۳ = | | شاخه فرعی۳ = | ||
}} | }} | ||
{{تکمیل مقاله | {{تکمیل مقاله | ||
خط ۵۳: | خط ۵۷: | ||
| ناوبری = | | ناوبری = | ||
| نمایه = | | نمایه = | ||
| تغییر مسیر = | | تغییر مسیر =شد | ||
| ارجاعات = | | ارجاعات = | ||
| بازبینی نویسنده = | |||
| بازبینی = | | بازبینی = | ||
| تکمیل = | | تکمیل = |