کاربر:Rezapour/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی پاسخ
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{شروع متن}} {{شاخه | شاخه اصلی = |شاخه فرعی۱ = |شاخه فرعی۲ = |شاخه فرعی۳ = }} {{س...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
(۳۵۴ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{شروع متن}}
مدخل: نام روضه بر مراسم روضه‌خوانی
{{شاخه
| شاخه اصلی =
|شاخه فرعی۱ =
|شاخه فرعی۲ =
|شاخه فرعی۳ =
}}


{{سوال}}
خداوند در قرآن فرموده که وجود مقدسش خارج از ماده مي باشد و ارتباطي با جهان مادي ندارد، اگر اين طور باشد آيا جهان ما در خارج از وجود خدا قرار دارد يا در درون وجود خدا با اين شرط که اثري بر وجود وي ندارد؟
{{پایان سوال}}


{{پاسخ}}
عدة الداعی و نجاح الساعی
امير المومنين علي (ع) فرمودند: او در اشياء است، اما نه به گونه اي که با آنها آميخته باشد و خارج از آنهاست، اما نه به گونه اي که جدا از آنها باشد، داخل در اشياء است اما نه مثل داخل بودن چيزي در چيزي و خارج از اشياء است اما نه مثل خارج بودن چيزي از چيزي.}}<ref>الشيخ الحويزي، تفسير نور الثقلين، قم، موسسه اسماعيليان، ۱۴۱۲ق، ج۵، ص۲۶۰.</ref>


براي تبيين اين مطلب که آيا جهان درون وجود خدا قرار دارد يا خارج از وجود اوست نياز به ذکر چند مقدمه کوتاه است.
از تألیفات نفیس و مهم است. مولف در این نوشتار از روشی استفاده کرده که میان نویسندگان آن زمان رواج نداشته است.<ref>میر زوین، حیدر عبدالحسین، «منهج ابن فهد الحلّي في كتاب ''عدّة'' ''الداعي'' ونجاح الساعي»، ص۹۳.</ref>


مقدمه اوّل: بايد گفت که هر يک از موجودات عالم داراي دو حيثيت وجود و ماهيت هستند. وجود، آن چيزي است که ماهيت را موجود مي کند و به او اصالت مي بخشد. موجودات عالم به لحاظ آنکه همگي ممکن الوجودند هم داراي وجود و هم داراي ماهيت و به عبارت ديگر مادي مي باشند، اما خداوند به عنوان خالق جهان و موجودي که وجودش از آن خودش است و از ديگري نيست واجب الوجود بوده و عاري از ماده و ماهيت است. پس حق تعالي وجود خالص و صرف وجود است.<ref>ر.ک: طباطبايي، سيد محمد حسين، نهايۀ الحکمه، شرح حسين حقاني زنجاني، انتشارات دانشگاه الزهراء، ۱۳۷۹ش، ص۴۶۱.</ref>
ابوالعباس احمد بن محمد بن فهد الاسدی الحلی الکربلایی که در شهر حله در عراق متولد شد. او را از بزرگ‌ترین مراجع شیعه دانستند که در شهر کربلا بروز پیدا کرد.<ref>میر زوین، حیدر عبدالحسین، «منهج ابن فهد الحلّي في كتاب ''عدّة'' ''الداعي'' ونجاح الساعي»، ص۹۵.</ref> او از اساتیدی مانند شهید اول درس خواند و شاگردانی را نیز تربیت کرد. بیش از بیست اثر به تألیف او وجود دارد که کتاب عدة الداعی و نجاح الساعی از جمله آن‌ها است.<ref>میر زوین، حیدر عبدالحسین، «منهج ابن فهد الحلّي في كتاب ''عدّة'' ''الداعي'' ونجاح الساعي»، ص۹۸.</ref>


مقدّمه دوم: ممکن الوجود (که در واقع عبارت از همه موجودات عالم غير از خداوند است) به موجودي اطلاق مي شود که حالش نسبت به وجود و عدم در تساوي است و چون فعلا موجود است پس وجودش وام دار از ديگري (يعني از خالقش) است پس اگر لحظه اي فيض و جريان هستي از هستي رسان يا همان واجب الوجود قطع شود اين موجود ممکن نابود خواهد شد. پس ممکن الوجود تا زماني که وجود دارد. در رابطه و ارتباط با واجب الوجود است از طرف ديگر بين ماديات و مجرّد محض (حق تعالي) ارتباطي نيست از اين رو حقتعالي مجردات واسطه را بين خود و ماديات خلق فرمود تا جريان هستي را از خود به، مجردات و ماديات برساند.<ref>ر.ک: نهايۀ الحکمه، ص۴۶.</ref>
او در سال ۸۴۱ قمری در شهر کربلا وفات یافت.<ref>میر زوین، حیدر عبدالحسین، «منهج ابن فهد الحلّي في كتاب ''عدّة'' ''الداعي'' ونجاح الساعي»، ص۹۹.</ref>


مقدّمه سوم: بنا به عقيده فلاسفه متأله و عرفا، وجود منبسط يا فيض منبسط اولين وجودي است که از وجود حق تعالي خلق شد و همه عالم به وجود او خلق شدند و خداوند او را واسطه بين خود و ديگر مخلوقاتش قرار داد. وجود منبسط از آن رو که خالق جهان مادي است (و در واقع همان وجود حق تعالي است) در تمام موجودات عالم سرياني مجهول الکنه دارد. گويي بر کويري خشک باران بسيار باريده و رودها جاري شده است و آب همه آن رودها از آب باران است يا بهتر بگوئيم چون خالق است پس وجود همه موجودات از وجود اوست. پس وجود حقتعالي در همه عالم سريان داشته و جاري است و به عبارت ديگر وجود بر همه موجودات محيط و فراگير است. با ذکر اين سه مقدمه به اصل موضوع مي پردازيم. از مقدمات سابق معلوم شد که موجودات عالم با خالق پيوسته در ارتباطند. اين ارتباط بين خالق و مخلوقات به رابطه محيطي و محاطي در قرآن تعبير شده است {{قرآن|إِنَّهُ بِکلِّ شَيْءٍ مُّحِيطٌ<ref>فصلت / ۵۴.</ref>. {{قرآن|وَکانَ اللّهُ بِکلِّ شَيْءٍ مُّحِيطًا}}<ref>نساء / ۱۲۶.</ref>. بياني که در اين آيات به کار رفته نشان مي دهد که خداوند به تمام موجودات چه مجرد و چه مادي احاطه دارد اين احاطه به دو نحوه قابل تصور است.
و لما كان المقصود من وضع هذا الكتاب الترغيب في الدعاء و الحث عليه و حسن الظن بالله و طلب ما لديه فاعلم أنه قد ورد في الأخبار عن الأئمة الأطهار ما يؤكد ذلك و يدل عليه و يرغب فيه و يهدي إليه.<ref>عدة الداعي و نجاح الساعي، ص: 12</ref>


۱. احاطه علمي: خداوند در آياتي از قرآن اين نوع احاطه را بيان فرموده است از آن جمله مي فرمايد: {{قرآن|وَأَنَّ اللَّهَ قَدْ أَحَاطَ بِکلِّ شَيْءٍ عِلْمًا}}<ref>طلاق / ۱۲.</ref>. خداوند به لحاظ آنکه پيش از خلقت، هنگام خلقت و بعد از آن به همه مخلوقات علم دارد در نتيجه به همه آنها احاطه علمي دارد.
و فيها مقدمة و ستة أبواب. أما المقدمة ففي تعريف الدعاء و الترغيب فيه‏<ref>عدة الداعي و نجاح الساعي، ص: 12</ref>


۲. احاطه وجودي: طبق آنچه در مقدمه سوم شرح داده شد وجود خداوند محيط به همه وجودات است برخي از مفسران آيه ۳ سوره حديد که مي فرمايد: {{قرآن|هو الاول و الاخر و الظاهر و الباطن}} را تفسير به احاطه وجودي خداوند بر مخلوقات نموده اند. از آن جمله در تفسير نمونه آمده است:
و لما كان المقصود من وضع هذا الكتاب الترغيب في الدعاء و الحث عليه و حسن الظن بالله و طلب ما لديه فاعلم أنه قد ورد في الأخبار عن الأئمة الأطهار ما يؤكد ذلك و يدل عليه و يرغب فيه و يهدي إليه.<ref>عدة الداعي و نجاح الساعي، ص: 12</ref>


تعبير به ظاهر و باطن نيز تعبير ديگري از احاطه وجودي او نسبت به همه چيز است. از هر چيز ظاهرتر است چرا که آثارش همه جا را گرفته و از همه چيز مخفي تر است چون که ذاتش بر کسي روشن نيست».<ref>مکارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، تهران، دارالکتب الاسلاميه، چاپ بيست و دوم، ج۲۳، ص۲۹۸.</ref>
عدة الداعي و نجاح الساعي، ص: 341


مرحوم علامه جعفري (ره) در شرح نهج البلاغه مي فرمايند: «خداوند نور آسمان ها و زمين است. اين جمله هم وضوح و روشنايي هستي خداوند را بيان مي کند و هم احاطه مطلقه او را بر همه اجزاء و مجموع عالم هستي، يعني چنان كه نور در همه اجسام نفوذ مي کند، و آنها را روشن مي سازد بدون آنکه با آن اجسام اتحاد پيدا کند نور خدا هم در همه هستي بدون اينکه اتحادي با اجزاء آنها داشته باشد، وجود دارد و روشنگر همه آنهاست».<ref>جعفري، محمد تقي، شرح نهج البلاغه، قم، دفتر نشر معارف اسلامي، چاپ سوم، ج۱، ص۶۷.</ref>
الباب الأول في الحث على الدعاء و يبعث عليه العقل و النقل‏


حال با دقت در مقدمات مذکور، احاطه وجودي خداوند به يک نحو ديگر قابل تصور است و آن اين است که گفته شد خداوند واجب الوجود و صرف وجود است يعني هيچ ماهيتي ندارد و تماما وجود است بنابراين به ماهيات که ممکن الوجودند افاضه وجود مي کند. اين رساندن وجود بر مخلوقات مادي از طريق مجردات به مجردات، با واسطه مجردات اعلي تا صادر اول است. با اين تعبير، وجود، يکي بيش نيست و در موجودات عالم بنا به تشکيک، داراي مراتب مختلف است. مرحوم صدر المتألهين(ره) در وجود قائل به تشکيک خاص است به اين معنا که ما به الاختلاف در آن عين ما به الاتحاد است و اختلاف در مراتب ذات است نه امور زائد بر ذات.<ref>سجادي، سيد جعفر، فرهنگ معارف اسلامي، دانشگاه تهران، ۱۳۷۳ش، ج۱، ص۵۲۷.</ref>
الباب الثاني في أسباب الإجابة


به عبارت ديگر آنچه مشترک در همه موجودات است وجود است و آنچه در همه، مختلف است وجود است زيرا در موجودات داراي مراتب مختلف است. اما اصل آن است که وجود، مطلق و يکي است و به عبارت ديگر تعددبردار نيست بنابراين وجود ما، مرتبه اي پائين تر از وجود او و از وجود اوست مانند دريايي که به هزاران رود و هر رود به هزاران نهر تقسيم شود آب اين نهر همان آب درياست منتها به مراتب پائين تر از اوست. اين تعبير همان تعبيري است که گفته مي شود وجود ما در وجود خدا و از وجود خداست. اما همان طور که نهر، تأثيري در آب دريا ندارد و او عظمت و بزرگي خود را از دست نمي دهد وجود ما هم تأثيري در وجود خدا ندارد زيرا او وجود مطلق است و وجود مطلق به اين معناست که کامل تر از او قابل تصور نيست پس قابل زياده و نقصان نيست.
الباب الثاني في أسباب الإجابة


از مطالب گفته شده اين نتايج حاصل مي شود.
الباب الرابع في كيفية الدعاء


۱. مخلوقات داراي ماهيت و ممکن الوجود مي باشند و خداوند واجب الوجود است، عين وجود است و ماهيت ندارد پس مادي نيست چون حدّ وجودي (= ماهيت) ندارد و نامحدود است.
الباب الخامس فيما ألحق بالدعاء و هو الذكر


۲. ماهيات چون ممکن الوجودند نياز دارند كه وجود برايشان دائما افاضه شود اين افاضه وجود که از آن تعبير به رابطه بين خدا و مخلوقات شد دائمي است و از دو طريق حاصل مي‌شود احاطه علمي خداوند به موجودات و احاطه وجودي او، آيات قرآن به اين دو نحو از احاطه تأکيد داشته و آنها را تأييد مي کند پس وجود ما در وجود خداست اما موثر در او نيست. اساساً موجودات وقتي در مراتب مختلف وجودي هستند در کنار هم موجود مي شوند و مزاحم وجود يکديگر هم نيستند. مثل وجود جسم ما، روح ما، ملائک، حقيقت ائمه و وجود باري تعالي در محل واحد.
الباب السادس في تلاوة القرآن‏
{{پایان پاسخ}}


==منابع==
خاتمة الكتاب في أسماء الله الحسنى‏
{{پانویس}}


{{تکمیل مقاله
== دریدن لباس در عزاداری ==
| شناسه =
من در اینجا به‌عنوان نمونه چند روایتی از کتاب‌های شیعه نقل می‌کنم:
| تیترها =  
#ابی‌عبدالله می‌فرماید: دادوفریاد و نوحه‌خوانی برای میت جایز نیست و لازم ندارد اما مردم نمی‌دانند.
| ویرایش =  
#ابی‌عبدالله می‌فرماید: دادوفریاد و گریه و نوحه بر مرده لازم نیست و نباید صاحب‌عزا لباس پاره کند (سینه‌چاک کند).
| لینک‌دهی =  
#امام صادق هنگام مرگش وصیت کرد: به خاطر مرگ من صورت خود را نزده و لباس‌هایتان را پاره نکنید.
| ناوبری =  
منبع شبهه: سایت اسلام هاوس: http://www.islamhouse.com
| نمایه =
| تغییر مسیر =
| بازبینی =
| تکمیل =
| اولویت =
| کیفیت =
}}
{{پایان متن}}

نسخهٔ ‏۲۳ ژوئیهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۰۸:۳۹

مدخل: نام روضه بر مراسم روضه‌خوانی


عدة الداعی و نجاح الساعی

از تألیفات نفیس و مهم است. مولف در این نوشتار از روشی استفاده کرده که میان نویسندگان آن زمان رواج نداشته است.[۱]

ابوالعباس احمد بن محمد بن فهد الاسدی الحلی الکربلایی که در شهر حله در عراق متولد شد. او را از بزرگ‌ترین مراجع شیعه دانستند که در شهر کربلا بروز پیدا کرد.[۲] او از اساتیدی مانند شهید اول درس خواند و شاگردانی را نیز تربیت کرد. بیش از بیست اثر به تألیف او وجود دارد که کتاب عدة الداعی و نجاح الساعی از جمله آن‌ها است.[۳]

او در سال ۸۴۱ قمری در شهر کربلا وفات یافت.[۴]

و لما كان المقصود من وضع هذا الكتاب الترغيب في الدعاء و الحث عليه و حسن الظن بالله و طلب ما لديه فاعلم أنه قد ورد في الأخبار عن الأئمة الأطهار ما يؤكد ذلك و يدل عليه و يرغب فيه و يهدي إليه.[۵]

و فيها مقدمة و ستة أبواب. أما المقدمة ففي تعريف الدعاء و الترغيب فيه‏[۶]

و لما كان المقصود من وضع هذا الكتاب الترغيب في الدعاء و الحث عليه و حسن الظن بالله و طلب ما لديه فاعلم أنه قد ورد في الأخبار عن الأئمة الأطهار ما يؤكد ذلك و يدل عليه و يرغب فيه و يهدي إليه.[۷]

عدة الداعي و نجاح الساعي، ص: 341

الباب الأول في الحث على الدعاء و يبعث عليه العقل و النقل‏

الباب الثاني في أسباب الإجابة

الباب الثاني في أسباب الإجابة

الباب الرابع في كيفية الدعاء

الباب الخامس فيما ألحق بالدعاء و هو الذكر

الباب السادس في تلاوة القرآن‏

خاتمة الكتاب في أسماء الله الحسنى‏

دریدن لباس در عزاداری

من در اینجا به‌عنوان نمونه چند روایتی از کتاب‌های شیعه نقل می‌کنم:

  1. ابی‌عبدالله می‌فرماید: دادوفریاد و نوحه‌خوانی برای میت جایز نیست و لازم ندارد اما مردم نمی‌دانند.
  2. ابی‌عبدالله می‌فرماید: دادوفریاد و گریه و نوحه بر مرده لازم نیست و نباید صاحب‌عزا لباس پاره کند (سینه‌چاک کند).
  3. امام صادق هنگام مرگش وصیت کرد: به خاطر مرگ من صورت خود را نزده و لباس‌هایتان را پاره نکنید.

منبع شبهه: سایت اسلام هاوس: http://www.islamhouse.com

  1. میر زوین، حیدر عبدالحسین، «منهج ابن فهد الحلّي في كتاب عدّة الداعي ونجاح الساعي»، ص۹۳.
  2. میر زوین، حیدر عبدالحسین، «منهج ابن فهد الحلّي في كتاب عدّة الداعي ونجاح الساعي»، ص۹۵.
  3. میر زوین، حیدر عبدالحسین، «منهج ابن فهد الحلّي في كتاب عدّة الداعي ونجاح الساعي»، ص۹۸.
  4. میر زوین، حیدر عبدالحسین، «منهج ابن فهد الحلّي في كتاب عدّة الداعي ونجاح الساعي»، ص۹۹.
  5. عدة الداعي و نجاح الساعي، ص: 12
  6. عدة الداعي و نجاح الساعي، ص: 12
  7. عدة الداعي و نجاح الساعي، ص: 12