فلسفه خلقت گناه‌کار: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی پاسخ
بدون خلاصۀ ویرایش
(ابرابزار)
خط ۱: خط ۱:
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{سوال}}
{{سوال}}
دوم اينكه مگه نميگن خدا همه چي رو ميدونه و حتي اين رو هم ميدونه كه من قراره برم جهنم پس چرا اصلا من رو آفريد كه تو اين دنيا عذاب بكشم و بعدش هم برم جهنم خب چرا پس من رو اصلا به دنيا مياره ممنون ميشم پاسخ بدين
فلسفه خلقت گناه‌کار چیست؟ او که قرار است در نهایت جایگاهش در جهنم باشد به چه جهت آفریده شده است؟
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}
{{پاسخ}}
خداوند متعال عالم به همه چیز است و این امر در جای خود به اثبات رسیده است و قرآن کریم پر است از آیاتی که خداوند را به صفت علیم یاد کرده است. از آنجا که سؤال اصلی شما درباره خلقت انسان گناهکار است پاسخ را در این رابطه ادامه می دهیم.
خدای متعال در قرآن کریم به هدف از خلقت انسان اشاره فرموده و می‌گوید: «جن و انس را جز برای آن که مرا عبادت کنند نیافریدم»<ref>قرآن کریم، ذاریات، ۵۶.</ref> در آیه‌ای دیگر می‌فرماید: و برای آن (رحمت) آنها را (انسانها را) آفریدم که در آیه اول هدف خلقت را عبادت و در آیه دوم هدف خلقت انسان را رحمت پروردگار بیان می‌کند.<ref>قرآن کریم، هود، ۱۱۹.</ref> خداوند انسان را آفرید تا او را عبادت کند و مشمول رحمت الهی واقع شود و به سعادت برسد.


خدای متعال در قرآن کريم به هدف از خلقت انسان اشاره فرموده و مي‎گويد: «جن و انس را جز براي آن كه مرا عبادت كنند نيافريدم»<ref>قرآن كريم، ذاريات، ۵۶.</ref> در آيه‎اي ديگر مي‎فرمايد: و براي آن (رحمت) آنها را (انسانها را) آفريدم كه در آيه اول هدف خلقت را عبادت و در آيه دوم هدف خلقت انسان را رحمت پروردگار بيان مي‎كند.<ref>قرآن كريم، هود، ۱۱۹.</ref> خداوند انسان را آفريد تا او را عبادت كند و مشمول رحمت الهي واقع شود و به سعادت برسد.
در این‌جا سؤال پیش می‌آید که چرا خداوند انسان‌های بد را آفرید؟!


در اين جا سؤال پيش مي‎آيد كه چرا خداوند انسان های بد را آفريد؟!
خداوند انسان (مخالف) گناهکار (اعتقادی و عملی) را نیافریده است بلکه موجودی را آفریده است که می‌تواند از فرشتگان که پاکترین موجودات هستند والاتر و به سرچشمه هستی نزدیکتر باشد. البته در چرایی خلقت انسان سخن بسیار گفته شده است و بسیار می‌تواند سخن گفت.


خداوند انسان (مخالف) گناهكار (اعتقادی و عملی) را نيافريده است بلكه موجودي را آفريده است كه مي‌تواند از فرشتگان كه پاكترين موجودات هستند والاتر و به سرچشمه هستي نزديكتر باشد. البته در چرايي خلقت انسان سخن بسيار گفته شده است و بسيار مي‌تواند سخن گفت.
خداوند انسان را با خصوصیت اختیار آفرید و او را هدایت کرد. پرهیزکاری و گناه را به نفس او الهام کرد در بیرون از نفس نیز پیامبران را فرستاد تا او را هدایت کنند و به پاداش‌های الهی بشارت داده و از عذاب‌های او بترسانند.<ref>ر. ک. قرآن کریم، انعام، ۴۸.</ref> و انسان را آزاد گذارد تا راه خود را انتخاب کند یا شکرگزار نعمتهای الهی شود یا ناسپاسی کند.<ref>ر. ک. دهر، ۳.</ref> و برای هریک از این انتخابها نیز عاقبتی را درنظر گرفت و انسانها را از آن آگاه کرد. اگر چند روزه کوتاه دنیا را در مسیر عبادت او گام بردارد ایمان آورد و عمل صالح انجام دهد از نعمتهای بهشتی برای همیشه برخوردار خواهد و اگر گناه کرد به اندازه گناه خود عذاب خواهد شد نه بیشتر و خداوند به اندازه مثقالی ظلم نمی‌کند.<ref>نساء، ۴۰.</ref>


خداوند انسان را با خصوصيت اختيار آفريد و او را هدايت كرد. پرهيزكاري و گناه را به نفس او الهام كرد در بيرون از نفس نيز پيامبران را فرستاد تا او را هدايت كنند و به پاداش‎هاي الهي بشارت داده و از عذاب‎هاي او بترسانند.<ref>ر.ك: قرآن كريم، انعام، ۴۸.</ref> و انسان را آزاد گذارد تا راه خود را انتخاب كند يا شكرگزار نعمتهاي الهي شود و يا ناسپاسي كند.<ref>ر.ك، دهر، ۳.</ref> و براي هريك از اين انتخابها نيز عاقبتي را درنظر گرفت و انسانها را از آن آگاه كرد. اگر چند روزه كوتاه دنيا را در مسير عبادت او گام بردارد ايمان آورد و عمل صالح انجام دهد از نعمتهاي بهشتي براي هميشه برخوردار خواهد و اگر گناه كرد به اندازه گناه خود عذاب خواهد شد نه بيشتر و خداوند به اندازه مثقالي ظلم نمي‎كند.<ref>نساء، ۴۰.</ref>
بنابراین هدف خداوند آن بود که انسان مشمول رحمت خاص او واقع شود و به سعادت و کمال شایسته خود، برسد راه آن هم عبادت و طاعت و بندگی و عمل به دستورات دینی از روی اختیار بود ـ عبادت از روی اجبار که ارزشی ندارد ـ و مقدمات عبادت و اطاعت را هم که هدایت درونی و برونی و تبشیر و انذار بود برای انسان فراهم کرد. خداوند می‌دانست بسیاری با عبادت خود به آنچه او برای آنها در نظر گرفته است خواهند رسید و عده‌ای نیز کفران خواهند کرد.


بنابراين هدف خداوند آن بود كه انسان مشمول رحمت خاص او واقع شود و به سعادت و كمال شايسته خود، برسد راه آن هم عبادت و طاعت و بندگي و عمل به دستورات ديني از روي اختيار بود ـ عبادت از روي اجبار كه ارزشي ندارد ـ و مقدمات عبادت و اطاعت را هم كه هدايت دروني و بروني و تبشير و انذار بود براي انسان فراهم كرد. خداوند مي‎دانست بسياري با عبادت خود به آنچه او براي آنها در نظر گرفته است خواهند رسيد و عده‎اي نيز كفران خواهند كرد.
حالا خدا باید چه می‌کرد آیا به خاطر این که عده‌ای قدردانی نخواهند کرد باید سفره جود و کرم خود را برچیند؟ آنها اگر خودشان نمی‌خواهند از نعمت‌ها استفاده کنند و به خود ظلم می‌کنند به جود و کرم منعم چه ربطی دارد؟!<ref>ر. ک. علامه طباطبائی، المیزان، ترجمه سیدمحمد باقر موسوی، چ ۴، ۱۳۷۰، ج۱۱، ص۱۰۱.</ref> تا اینجا فرض کردیم که آنها اگر از لطف الهی بهره‌مند نشدند به خاطر سوء انتخاب خودشان است حالا می‌خواهیم جور دیگر به مسئله نگاه کنیم و ببینیم آیا آنها دیگر هیچ راهی برای بهره‌مندی از الطاف الهی ندارند و ببینیم آیا در آفرینش انسانهای گنه کار و اهل عذاب لطف بود یا در نیافریدن آنها؟ مسلّماً اگر آفریده نمی‌شدند به هیچ عنوان نمی‌توانستند از الطاف و نعمات الهی بهره‌مند شوند ولی حالا که آفریده شده‌اند چی؟ نکاتی را در مورد گنه کار (چه کسانی که گناه کم دارند چه آنها که گناه بزرگ مرتکب شده‌اند) بیان می‌کنیم تا ببینیم راهی برای رسیدن به نعمات الهی باز است یا نه؟ و معلوم است که اگر راهی باز باشد در آفرینش او لطف بوده است.


حالا خدا بايد چه مي‎كرد آيا به خاطر اين كه عده‎اي قدرداني نخواهند كرد بايد سفره جود و كرم خود را برچيند؟ آنها اگر خودشان نمي‎خواهند از نعمت‎ها استفاده كنند و به خود ظلم مي‎كنند به جود و كرم منعم چه ربطي دارد؟!<ref>ر.ك، علامه طباطبائي، الميزان، ترجمه سيدمحمد باقر موسوي، چ ۴، ۱۳۷۰، ج۱۱، ص۱۰۱.</ref> تا اينجا فرض كرديم كه آنها اگر از لطف الهي بهره‎مند نشدند به خاطر سوء انتخاب خودشان است حالا مي‎خواهيم جور ديگر به مسأله نگاه كنيم و ببينيم آيا آنها ديگر هيچ راهي براي بهره‎مندي از الطاف الهي ندارند و ببينيم آيا در آفرينش انسانهاي گنه كار و اهل عذاب لطف بود يا در نيافريدن آنها؟ مسلّماً اگر آفريده نمي‎شدند به هيچ عنوان نمي‎توانستند از الطاف و نعمات الهي بهره‎مند شوند ولي حالا كه آفريده شده‎اند چي؟ نكاتي را در مورد گنه كار (چه كساني كه گناه كم دارند چه آنها كه گناه بزرگ مرتكب شده‎اند) بيان مي‎كنيم تا ببينيم راهي براي رسيدن به نعمات الهي باز است يا نه؟ و معلوم است كه اگر راهي باز باشد در آفرينش او لطف بوده است.
۱. می‌توانست گناه نکند و به رحمت الهی برسد.


۱. مي‎توانست گناه نكند و به رحمت الهي برسد.
۲. می‌تواند بعد از گناه توبه کند و در مسیر رحمت الهی قرار گیرد. و «کسی که کار بدی انجام دهد یا به خود ستم کند سپس از خداوند طلب آمرزش کند خدا را آمرزنده و مهربان خواهد یافت».<ref>نساء، ۱۱۰.</ref>


۲. مي‎تواند بعد از گناه توبه كند و در مسير رحمت الهي قرار گيرد.و «كسي كه كار بدي انجام دهد يا به خود ستم كند سپس از خداوند طلب آمرزش كند خدا را آمرزنده و مهربان خواهد يافت».<ref>نساء، ۱۱۰.</ref>
۳. اگر گناهانش کبیره نباشند خدا آنها را بدون توبه هم می‌بخشد (البته اگر شایستگی آن را داشته باشد) «اگر از گناهان بزرگی که از آن نهی می‌شوید پرهیز کنید، گناهان کوچک شما را می‌پوشانیم و شما را در جایگاه خوبی وارد می‌کنیم».<ref>نساء، ۳۱.</ref>


۳. اگر گناهانش كبيره نباشند خدا آنها را بدون توبه هم مي‎بخشد (البته اگر شايستگي آن را داشته باشد) «اگر از گناهان بزرگي كه از آن نهي مي‎شويد پرهيز كنيد، گناهان كوچك شما را مي‎پوشانيم و شما را در جايگاه خوبي وارد مي‎كنيم».<ref>نساء، ۳۱.</ref>
۴. بعضی از گناهان در اثر انجام کارهای خوب از بین می‌رود. «همانا کارهای نیک کارهای بد را از بین می‌برد».<ref>هود، ۱۱۴.</ref>


۴. بعضي از گناهان در اثر انجام كارهاي خوب از بين مي‎رود. «همانا كارهاي نيك كارهاي بد را از بين مي‎برد».<ref>هود، ۱۱۴.</ref>
۵. بعضی از گناهان در اثر سختی‌ها، بیماری‌ها و… از بین می‌رود؛ به عنوان نمونه از پیامبر(ص) نقل شده که «یک شب تب داشتن کفاره گناه یک ساله است».<ref>شیخ طوسی، امالی، دارالثقافه، قم، چ ۱، ۱۴۱۴، ص۶۳۰.</ref>


۵. بعضي از گناهان در اثر سختي‎ها، بيماري‎ها و... از بين مي‎رود؛ به عنوان نمونه از پيامبر(ص) نقل شده كه «يك شب تب داشتن كفاره گناه يك ساله است».<ref>شيخ طوسي،‌امالي، دارالثقافه، قم، چ ۱، ۱۴۱۴، ص۶۳۰.</ref>
۶. بعضی گناهان با مرگ ـ سختی‌های جان کندن و امثال آن ـ یا عذابهای برزخ یا قیامت از بین می‌رود؛ در این باره پیامبر فرموده‌اند: «مرگ کفاره گناهان مؤمن است».<ref>همان، ص۲۱.</ref> و چون «پروردگار تو به احدی ظلم نمی‌کند»<ref>کهف، ۴۹.</ref> بنابراین بعد از عذابی که به اندازه گناهان کشید وارد بهشت و نعم الهی خواهد شد و برای همیشه از آنها بهره‌مند خواهد شد «برای همیشه در آن خواهند بود».<ref>نساء، ۱۲۲.</ref>


۶. بعضي گناهان با مرگ ـ سختي‎هاي جان كندن و امثال آن ـ يا عذابهاي برزخ يا قيامت از بين مي‎رود؛ در اين باره پيامبر فرموده‎اند: «مرگ كفاره گناهان مؤمن است».<ref>همان، ص۲۱.</ref> و چون «پروردگار تو به احدي ظلم نمي‎كند»<ref>كهف، ۴۹.</ref> بنابراين بعد از عذابي كه به اندازه گناهان كشيد وارد بهشت و نعم الهي خواهد شد و براي هميشه از آنها بهره‎مند خواهد شد «براي هميشه در آن خواهند بود».<ref>نساء، ۱۲۲.</ref>
۷. بعضی از گناهان در اثر شفاعت اولیاء الهی از بین می‌رود. پیامبر اسلام(ص): «شفاعتم را برای آن دسته از امتم که مرتکب گناه کبیره شده‌اند ذخیره کرده‌ام».<ref>علامه مجلسی، بحارالانوار، مؤسسه الوفاء بیروت، چ ۲، ۱۴۰۳، ج۸، ص۳۰.</ref>


۷. بعضي از گناهان در اثر شفاعت اولياء الهي از بين مي‎رود. پيامبر اسلام(ص) : «شفاعتم را براي آن دسته از امتم كه مرتكب گناه كبيره شده‎اند ذخيره كرده‎ام».<ref>علامه مجلسي، بحارالانوار، مؤسسه الوفاء بيروت، چ ۲، ۱۴۰۳، ج۸، ص۳۰.</ref>
۸. خداوند بدون توبه هر گناهی غیر از شرک را می‌بخشد: «خداوند شرک را نمی‌آمرزد ولی کمتر از آن را برای هر کس بخواهد می‌آمرزد».<ref>نساء، ۴۹.</ref> این که گفتیم بدون توبه چون معلوم است که خدا با توبه هر گناهی را می‌آمرزد حتی شرک را.<ref>علامه حلی، کشف المراد، مؤسسه نشر اسلامی، ص۴۱۶.</ref>


۸. خداوند بدون توبه هر گناهي غير از شرك را مي‎بخشد: «خداوند شرك را نمي‎آمرزد ولي كمتر از آن را براي هر كس بخواهد مي‎آمرزد».<ref>نساء، ۴۹.</ref> اين كه گفتيم بدون توبه چون معلوم است كه خدا با توبه هر گناهي را مي‎آمرزد حتي شرك را.<ref>علامه حلي، كشف المراد، مؤسسه نشر اسلامي، ص۴۱۶.</ref>
۹. آنچه بر خدا لازم است آن است که به وعده‌های خود عمل کند ولی اگر به وعیدهای خود ـ تهدید به عذاب و عقاب ـ عمل نکند اشکالی ندارد. چون عقاب حق خداوند است و می‌تواند از آن بگذرد.


۹. آن چه بر خدا لازم است آن است كه به وعده‎هاي خود عمل كند ولي اگر به وعيدهاي خود ـ تهديد به عذاب و عقاب ـ عمل نكند اشكالي ندارد. چون عقاب حق خداوند است و مي‎تواند از آن بگذرد.
خود قضاوت کنید آیا آفرینش انسانهای گنهکار با این همه راه که پیش رو دارند تا بتوانند از طریق یکی از آنها نعمات ابدی الهی بهره‌مند شوند لطف است یا نیافریدن آنها شاید خدا که از گنهکار بودن او آگاه بود می‌خواسته به یکی از این طریق او را به نعمات ابدی خود برساند.


خود قضاوت كنيد آيا آفرينش انسانهاي گنهكار با اين همه راه كه پيش رو دارند تا بتوانند از طريق يكي از آنها نعمات ابدي الهي بهره‎مند شوند لطف است يا نيافريدن آنها شايد خدا كه از گنهكار بودن او آگاه بود مي‎خواسته به يكي از اين طريق او را به نعمات ابدي خود برساند.
بنابراین: اولاً این که عده‌ای گنهکار شده‌اند از آن رو بوده است که مختار بوده‌اند و خداوند که انسان را مختار آفرید برای این بود که می‌خواست او را کرامت بخشد و از طریق عبادت او به رحمت و نعمات الهی برسد. حالا اگر عده‌ای قدردانی نکردند و نخواستند از نعمات الهی بهره‌مند شوند مربوط به انتخاب خودشان است.


بنابراين: اولاً اين كه عده‎اي گنهكار شده‎اند از آن رو بوده است كه مختار بوده‎اند و خداوند كه انسان را مختار آفريد براي اين بود كه مي‎خواست او را كرامت بخشد و از طريق عبادت او به رحمت و نعمات الهي برسد. حالا اگر عده‎اي قدرداني نكردند و نخواستند از نعمات الهي بهره‎مند شوند مربوط به انتخاب خودشان است.  
ثانیاً این جور نیست که فکر کنیم آنها که گنهکار و لایق عذاب شده‌اند به هیچ عنوان نمی‌توانند از نعمات الهی بهره‌مند شوند و باید تا همیشه عذاب بکشند لذا بهتر بود آفریده نشوند بلکه بر روی انسان گنهکار و اهل عذاب راه‌های زیادی باز است و خداوند ممکن است از یکی از این راه‌ها او را به نعمات ابدی خود برساند ولی اگر آفریده نمی‌شد هیچ‌گاه نمی‌توانست از نعمات الهی بهره‌مند شود.


ثانياً اين جور نيست كه فكر كنيم آنها كه گنهكار و لايق عذاب شده‎اند به هيچ عنوان نمي‎توانند از نعمات الهي بهره‎مند شوند و بايد تا هميشه عذاب بكشند لذا بهتر بود آفريده نشوند بلكه بر روي انسان گنهكار و اهل عذاب راههاي زيادي باز است و خداوند ممكن است از يكي از اين راهها او را به نعمات ابدي خود برساند ولي اگر آفريده نمي‎شد هيچ گاه نمي‎توانست از نعمات الهي بهره‎مند شود.
حاصل اینکه خداوند اراده کرده تا موجودی مختار بیافریند تا در سایه حسن اختیار به کمالات غایی برسد و تحقق آن کمالات مستلزم آفرینش انسان‌ها در عالم خارج است، گرچه افرادی هم دچار انحراف می‌شوند. با سؤ اختیار خویش بجای اینکه راه تکامل و سعادت را بپیمایند، نافرمانی کرده گمراهی و بدبختی خود را خواستار می‌شوند. در هر حال برخی آدمیان با اختیار خوداعمال شرورانه‌ای انجام می‌دهند که لازمه این اعمال، رنج و عذاب دیگران است. اما جلوگیری خداوند از این افعال انسانهای ظالم و شرور، مستلزم جلوگیری و نفی اختیار و آزادی انسان است و مستلزم نفی خلقت اصل انسان است که با غرض خلقت انسان منافات دارد.


حاصل اينكه خداوند اراده كرده تا موجودي مختار بيافريند تا در سايه حسن اختيار به كمالات غايي برسد و تحقق آن كمالات مستلزم آفرينش انسان‌ها در عالم خارج است، گرچه افرادي هم دچار انحراف مي‌شوند. با سؤ اختيار خويش بجاي اينكه راه تكامل و سعادت را بپيمايند، نافرماني كرده گمراهي و بدبختي خود را خواستار مي‌شوند. در هر حال برخي آدميان با اختيار خود‌اعمال شرورانه‌اي انجام مي‌دهند كه لازمه اين اعمال، رنج و عذاب ديگران است. اما جلوگيري خداوند از اين افعال انسانهاي ظالم و شرور، مستلزم جلوگيري و نفي اختيار و آزادي انسان است و مستلزم نفي خلقت اصل انسان است كه با غرض خلقت انسان منافات دارد.
حال از شما پرسشگر محترم می‌پرسم وقتی انسان موجودی تکامل‌پذیر است و می‌تواند مرتکب گناهان نشود و احیاناً اگر مرتکب گناهان شد توبه کند آیا خلقت چنین موجودی شایسته نیست؟ و حیف نیست که این موجود در عدم و نیستی باقی بماند؟


حال از شما پرسشگر محترم مي‌پرسم وقتي انسان موجودي تكامل‌پذير است و مي‌تواند مرتكب گناهان نشود و احياناً اگر مرتكب گناهان شد توبه كند آيا خلقت چنين موجودي شايسته نيست؟ و حيف نيست كه اين موجود در عدم و نيستي باقي بماند؟
  موفق باشید.


                            موفق باشيد .
منابع برای مطالعه بیشتر:


منابع براي مطالعه بيشتر:
۱. علامه طباطبائی، المیزان، ترجمه موسوی همدانی، بنیاد علمی و فکری علامه، چ ۵، ۱۳۷۰، ج۸، ص۴۹۷ و ۴۹۸.


۱. علامه طباطبائي، الميزان، ترجمه موسوي همداني، بنياد علمي و فكري علامه، چ ۵، ۱۳۷۰، ج۸، ص۴۹۷ و ۴۹۸.
۲. ناصر مکارم شیرازی، نمونه، دارالکتب الاسلامیه، چ ۲۱، ۱۳۷۸، ج۷، ص۱۹ تا ۲۲.


۲. ناصر مكارم شيرازي، نمونه، دارالكتب الاسلاميه، چ ۲۱، ۱۳۷۸، ج۷، ص۱۹ تا ۲۲.
== منابع ==
 
{{پانویس|۲}}
==منابع==
<references />
{{شاخه
{{شاخه
  | شاخه اصلی =  
  | شاخه اصلی =
  | شاخه فرعی۱ =  
  | شاخه فرعی۱ =
  | شاخه فرعی۲ =  
  | شاخه فرعی۲ =
  | شاخه فرعی۳ =  
  | شاخه فرعی۳ =
}}
}}
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
  | شناسه =  
  | شناسه =
  | تیترها =  
  | تیترها =
  | ویرایش =  
  | ویرایش =
  | لینک‌دهی =  
  | لینک‌دهی =
  | ناوبری =  
  | ناوبری =
  | نمایه =  
  | نمایه =
  | تغییر مسیر =  
  | تغییر مسیر =
  | ارجاعات =  
  | ارجاعات =
  | بازبینی =  
  | بازبینی =
  | تکمیل =  
  | تکمیل =
  | اولویت =  
  | اولویت =
  | کیفیت =  
  | کیفیت =
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}

نسخهٔ ‏۱۹ فوریهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۰۸:۳۸

سؤال

فلسفه خلقت گناه‌کار چیست؟ او که قرار است در نهایت جایگاهش در جهنم باشد به چه جهت آفریده شده است؟

خدای متعال در قرآن کریم به هدف از خلقت انسان اشاره فرموده و می‌گوید: «جن و انس را جز برای آن که مرا عبادت کنند نیافریدم»[۱] در آیه‌ای دیگر می‌فرماید: و برای آن (رحمت) آنها را (انسانها را) آفریدم که در آیه اول هدف خلقت را عبادت و در آیه دوم هدف خلقت انسان را رحمت پروردگار بیان می‌کند.[۲] خداوند انسان را آفرید تا او را عبادت کند و مشمول رحمت الهی واقع شود و به سعادت برسد.

در این‌جا سؤال پیش می‌آید که چرا خداوند انسان‌های بد را آفرید؟!

خداوند انسان (مخالف) گناهکار (اعتقادی و عملی) را نیافریده است بلکه موجودی را آفریده است که می‌تواند از فرشتگان که پاکترین موجودات هستند والاتر و به سرچشمه هستی نزدیکتر باشد. البته در چرایی خلقت انسان سخن بسیار گفته شده است و بسیار می‌تواند سخن گفت.

خداوند انسان را با خصوصیت اختیار آفرید و او را هدایت کرد. پرهیزکاری و گناه را به نفس او الهام کرد در بیرون از نفس نیز پیامبران را فرستاد تا او را هدایت کنند و به پاداش‌های الهی بشارت داده و از عذاب‌های او بترسانند.[۳] و انسان را آزاد گذارد تا راه خود را انتخاب کند یا شکرگزار نعمتهای الهی شود یا ناسپاسی کند.[۴] و برای هریک از این انتخابها نیز عاقبتی را درنظر گرفت و انسانها را از آن آگاه کرد. اگر چند روزه کوتاه دنیا را در مسیر عبادت او گام بردارد ایمان آورد و عمل صالح انجام دهد از نعمتهای بهشتی برای همیشه برخوردار خواهد و اگر گناه کرد به اندازه گناه خود عذاب خواهد شد نه بیشتر و خداوند به اندازه مثقالی ظلم نمی‌کند.[۵]

بنابراین هدف خداوند آن بود که انسان مشمول رحمت خاص او واقع شود و به سعادت و کمال شایسته خود، برسد راه آن هم عبادت و طاعت و بندگی و عمل به دستورات دینی از روی اختیار بود ـ عبادت از روی اجبار که ارزشی ندارد ـ و مقدمات عبادت و اطاعت را هم که هدایت درونی و برونی و تبشیر و انذار بود برای انسان فراهم کرد. خداوند می‌دانست بسیاری با عبادت خود به آنچه او برای آنها در نظر گرفته است خواهند رسید و عده‌ای نیز کفران خواهند کرد.

حالا خدا باید چه می‌کرد آیا به خاطر این که عده‌ای قدردانی نخواهند کرد باید سفره جود و کرم خود را برچیند؟ آنها اگر خودشان نمی‌خواهند از نعمت‌ها استفاده کنند و به خود ظلم می‌کنند به جود و کرم منعم چه ربطی دارد؟![۶] تا اینجا فرض کردیم که آنها اگر از لطف الهی بهره‌مند نشدند به خاطر سوء انتخاب خودشان است حالا می‌خواهیم جور دیگر به مسئله نگاه کنیم و ببینیم آیا آنها دیگر هیچ راهی برای بهره‌مندی از الطاف الهی ندارند و ببینیم آیا در آفرینش انسانهای گنه کار و اهل عذاب لطف بود یا در نیافریدن آنها؟ مسلّماً اگر آفریده نمی‌شدند به هیچ عنوان نمی‌توانستند از الطاف و نعمات الهی بهره‌مند شوند ولی حالا که آفریده شده‌اند چی؟ نکاتی را در مورد گنه کار (چه کسانی که گناه کم دارند چه آنها که گناه بزرگ مرتکب شده‌اند) بیان می‌کنیم تا ببینیم راهی برای رسیدن به نعمات الهی باز است یا نه؟ و معلوم است که اگر راهی باز باشد در آفرینش او لطف بوده است.

۱. می‌توانست گناه نکند و به رحمت الهی برسد.

۲. می‌تواند بعد از گناه توبه کند و در مسیر رحمت الهی قرار گیرد. و «کسی که کار بدی انجام دهد یا به خود ستم کند سپس از خداوند طلب آمرزش کند خدا را آمرزنده و مهربان خواهد یافت».[۷]

۳. اگر گناهانش کبیره نباشند خدا آنها را بدون توبه هم می‌بخشد (البته اگر شایستگی آن را داشته باشد) «اگر از گناهان بزرگی که از آن نهی می‌شوید پرهیز کنید، گناهان کوچک شما را می‌پوشانیم و شما را در جایگاه خوبی وارد می‌کنیم».[۸]

۴. بعضی از گناهان در اثر انجام کارهای خوب از بین می‌رود. «همانا کارهای نیک کارهای بد را از بین می‌برد».[۹]

۵. بعضی از گناهان در اثر سختی‌ها، بیماری‌ها و… از بین می‌رود؛ به عنوان نمونه از پیامبر(ص) نقل شده که «یک شب تب داشتن کفاره گناه یک ساله است».[۱۰]

۶. بعضی گناهان با مرگ ـ سختی‌های جان کندن و امثال آن ـ یا عذابهای برزخ یا قیامت از بین می‌رود؛ در این باره پیامبر فرموده‌اند: «مرگ کفاره گناهان مؤمن است».[۱۱] و چون «پروردگار تو به احدی ظلم نمی‌کند»[۱۲] بنابراین بعد از عذابی که به اندازه گناهان کشید وارد بهشت و نعم الهی خواهد شد و برای همیشه از آنها بهره‌مند خواهد شد «برای همیشه در آن خواهند بود».[۱۳]

۷. بعضی از گناهان در اثر شفاعت اولیاء الهی از بین می‌رود. پیامبر اسلام(ص): «شفاعتم را برای آن دسته از امتم که مرتکب گناه کبیره شده‌اند ذخیره کرده‌ام».[۱۴]

۸. خداوند بدون توبه هر گناهی غیر از شرک را می‌بخشد: «خداوند شرک را نمی‌آمرزد ولی کمتر از آن را برای هر کس بخواهد می‌آمرزد».[۱۵] این که گفتیم بدون توبه چون معلوم است که خدا با توبه هر گناهی را می‌آمرزد حتی شرک را.[۱۶]

۹. آنچه بر خدا لازم است آن است که به وعده‌های خود عمل کند ولی اگر به وعیدهای خود ـ تهدید به عذاب و عقاب ـ عمل نکند اشکالی ندارد. چون عقاب حق خداوند است و می‌تواند از آن بگذرد.

خود قضاوت کنید آیا آفرینش انسانهای گنهکار با این همه راه که پیش رو دارند تا بتوانند از طریق یکی از آنها نعمات ابدی الهی بهره‌مند شوند لطف است یا نیافریدن آنها شاید خدا که از گنهکار بودن او آگاه بود می‌خواسته به یکی از این طریق او را به نعمات ابدی خود برساند.

بنابراین: اولاً این که عده‌ای گنهکار شده‌اند از آن رو بوده است که مختار بوده‌اند و خداوند که انسان را مختار آفرید برای این بود که می‌خواست او را کرامت بخشد و از طریق عبادت او به رحمت و نعمات الهی برسد. حالا اگر عده‌ای قدردانی نکردند و نخواستند از نعمات الهی بهره‌مند شوند مربوط به انتخاب خودشان است.

ثانیاً این جور نیست که فکر کنیم آنها که گنهکار و لایق عذاب شده‌اند به هیچ عنوان نمی‌توانند از نعمات الهی بهره‌مند شوند و باید تا همیشه عذاب بکشند لذا بهتر بود آفریده نشوند بلکه بر روی انسان گنهکار و اهل عذاب راه‌های زیادی باز است و خداوند ممکن است از یکی از این راه‌ها او را به نعمات ابدی خود برساند ولی اگر آفریده نمی‌شد هیچ‌گاه نمی‌توانست از نعمات الهی بهره‌مند شود.

حاصل اینکه خداوند اراده کرده تا موجودی مختار بیافریند تا در سایه حسن اختیار به کمالات غایی برسد و تحقق آن کمالات مستلزم آفرینش انسان‌ها در عالم خارج است، گرچه افرادی هم دچار انحراف می‌شوند. با سؤ اختیار خویش بجای اینکه راه تکامل و سعادت را بپیمایند، نافرمانی کرده گمراهی و بدبختی خود را خواستار می‌شوند. در هر حال برخی آدمیان با اختیار خوداعمال شرورانه‌ای انجام می‌دهند که لازمه این اعمال، رنج و عذاب دیگران است. اما جلوگیری خداوند از این افعال انسانهای ظالم و شرور، مستلزم جلوگیری و نفی اختیار و آزادی انسان است و مستلزم نفی خلقت اصل انسان است که با غرض خلقت انسان منافات دارد.

حال از شما پرسشگر محترم می‌پرسم وقتی انسان موجودی تکامل‌پذیر است و می‌تواند مرتکب گناهان نشود و احیاناً اگر مرتکب گناهان شد توبه کند آیا خلقت چنین موجودی شایسته نیست؟ و حیف نیست که این موجود در عدم و نیستی باقی بماند؟

 موفق باشید.

منابع برای مطالعه بیشتر:

۱. علامه طباطبائی، المیزان، ترجمه موسوی همدانی، بنیاد علمی و فکری علامه، چ ۵، ۱۳۷۰، ج۸، ص۴۹۷ و ۴۹۸.

۲. ناصر مکارم شیرازی، نمونه، دارالکتب الاسلامیه، چ ۲۱، ۱۳۷۸، ج۷، ص۱۹ تا ۲۲.

منابع

  1. قرآن کریم، ذاریات، ۵۶.
  2. قرآن کریم، هود، ۱۱۹.
  3. ر. ک. قرآن کریم، انعام، ۴۸.
  4. ر. ک. دهر، ۳.
  5. نساء، ۴۰.
  6. ر. ک. علامه طباطبائی، المیزان، ترجمه سیدمحمد باقر موسوی، چ ۴، ۱۳۷۰، ج۱۱، ص۱۰۱.
  7. نساء، ۱۱۰.
  8. نساء، ۳۱.
  9. هود، ۱۱۴.
  10. شیخ طوسی، امالی، دارالثقافه، قم، چ ۱، ۱۴۱۴، ص۶۳۰.
  11. همان، ص۲۱.
  12. کهف، ۴۹.
  13. نساء، ۱۲۲.
  14. علامه مجلسی، بحارالانوار، مؤسسه الوفاء بیروت، چ ۲، ۱۴۰۳، ج۸، ص۳۰.
  15. نساء، ۴۹.
  16. علامه حلی، کشف المراد، مؤسسه نشر اسلامی، ص۴۱۶.