دلایل نرسیدن امام علی(ع) به خلافت: تفاوت میان نسخه‌ها

(صفحه‌ای تازه حاوی «{{جا:ویرایش}} {{شروع متن}} {{سوال}} با استفاده از منابع اهل‌سنت، باوجود ۲۳ سال معرفی حضرت علی(ع) توسط پیامبر و حدیث غدیر، چرا علی(ع) را کنار زدند؟ {{پایان سوال}} {{پاسخ}} هر چند علی(ع) از طرف پیامبر اسلام(ص) بارها به عنوان جانشین خویش نام برده بود؛ اما عو...» ایجاد کرد)
(بدون تفاوت)

نسخهٔ ‏۲۵ اکتبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۳:۲۲

سؤال

با استفاده از منابع اهل‌سنت، باوجود ۲۳ سال معرفی حضرت علی(ع) توسط پیامبر و حدیث غدیر، چرا علی(ع) را کنار زدند؟

هر چند علی(ع) از طرف پیامبر اسلام(ص) بارها به عنوان جانشین خویش نام برده بود؛ اما عواملی چون تعصبات قبیلگی، حسادت، بغض و کینه نسبت به شخصیت والای ایشان، شخصیتِ عدالت محور علی(ع) موجب شد تا فرد دیگری توسط مسلمانان برگزیده شود و این اولین بار نبود که مسلمانان دستورات پیامبر را نادیده می‌گرفتند.

حضرت محمد(ص) بارها امام علی(ع) را به عنوان جانشین برای مسلمانان معرفی کردند. مهم‌ترین و آخرین آن‌ها در غدیر خم می‌باشد. اما عمده مسلمانان به این سفارشات توجهی نکردند و عده ای در مدینه جمع شده به سقیفه بنی ساعده، ابوبکر را به عنوان جانشین آن حضرت برگزیدند. بدون شک عوامل متعددی سبب شد مسلمانان حاضر در سقیفه توجه چندانی به سفارشات پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نداشته باشند. به نظر می‌رسد تعصبات قبیله ای و حسادت و کینه از علی علیه السلام از مهم‌ترین عواملی هستند که سبب کنار گذاشتن علی علیه السلام شدند. علاوه بر این به این دو نکته نیز باید توجه داشت که انتخاب ابوبکر کاملا شتاب زده و با سرعت انجام شد. همچنین این اولین بار نبود که مسلمانان از دستور پیامبر سرپیچی می‌کردند.

مسلمانان بارها با دستورات صریح پیامبر مخالفت کردند که ما تنها به ذکر چند نمونه به صورت گذرا بسنده می‌کنیم.

۱. در جنگ احد پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم ۵۰ را نفر مأمور کرد بالای تپه ای که پشت سر مسلمانان قرار داشت مستقر شوند تا دشمن نتواند از پشت، به مسلمانان ضربه بزند. حتی پیامبر به آن‌ها دستور داده بود اگر دشمن بر ما غلبه کرد به یاری ما نیایید.}}[۱] اما پس از شکست اولیه مشرکان، تیراندازان همگی گفتند: غنیمت، غنیمت. عبدالله بن جبیر فرمانده آن‌ها گفت: مگر به یاد ندارید که پیامبر چه گفت؟ اما آن‌ها گوش ندادند و رفتند.[۲]

۲. سرپیچی از دستورات پیامبر در صلح حدیبیه. بیشترین اعتراض توسط عمر صورت گرفت.[۳]

۳. عدم توجه به سخن پیامبر در جنگ احزاب. ابن هشام می‌نویسد: «دشمن شبی در تب و تاب ترک مدینه بود رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم از اصحابش خواست تا یک نفر برخیزد و ببیند دشمن چه می‌کند. حذیفه می‌گوید: کسی برنخاست تا این که حضرت مرا به نام صدا زد».[۴]

۴. تخلف از سپاه اسامه، با وجوددستورات موکد پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم. [۵]

۵. مخالفت با پیامبر در تقسیم غنائم جنگ صفین.[۶] و موارد بسیار دیگری که به جهت اختصار به آن‌ها اشاره نمی‌شود.

تعصبات قبیله ای: بدون شک جامعه عربستان جامعه ای قبیله ای بود. جامعه ای که افراد آن سخت پایبند مسائل قبیله ای بودند و در این زمینه تعصب خاصی داشتند. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در طول دوره ۲۳ ساله رسالت خویش با تعصبات بی جای قبیلگی مبارزه کرد اما به طور کامل نتوانست این تعصبات را از بین ببرد. ارزش‌های قومی و قبیله ای در سقیفه بار دیگر زنده شد. سخنان حاضران در آن جلسه گویای همین مطلب است. ابوبکر وقتی به ایراد سخن پرداخت چنین گفت: «ما مهاجرین، اولین کسانی بودیم که اسلام را پذیرفتیم. و دیگر مردم در این قضیه بعد از ما بودند. ما عشیره رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم هستیم و با این وجود ما معتدل‌ترین اعراب از جهت نسب هستیم...»[۷] و عمر در جواب انصار گفت: عرب به شما اجازه نمی‌دهد شما بر گردن آن‌ها سوار شوید در حالی که پیامبر از شما نیست و حق از آن ماست.[۸] یکی از ارزش‌های قبیله ای که سبب انتخاب ابوبکر شد «ریش سفیدی» و کهولت سن وی بوده است. ریش سفیدی در کنار سایر عوامل در درجه ای از اعتبار قرار داشت که سبب شد سفارشات پیامبر نادیده گرفته شود.

عمر به ابن عباس گفت: «از ولایت علی روی گردان نشدند مگر آن که از کمی سن او ترسیدند»[۹]

و ابو عبیده جراح در پاسخ اعتراض علی علیه السلام گفت: «تو هنوز جوانی و مردم ریش سفید قوم را برگزیدند. البته اگر صبر کنی و عمری از تو سپری شود با توجه به فضائلی که داری و داماد پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم هستی آن گاه تو را انتخاب خواهند کرد.[۱۰]

بغض و کینه و حسادت نسبت به علی علیه السلام:

بدون شک حسادت و کینه ای که نسبت به علی علیه السلام و بنی هاشم در دل قریش و بعضی قبایل دیگر بود، یکی از علل اصلی عدم توجه به سفارشات پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم محسوب می‌شود. در گفتگویی که بین عمر و ابن عباس صورت گرفته می‌توان به خوبی این امر را مشاهده کرد. عمر از ابن عباس می‌پرسد: چرا علی علیه السلام به ما ملحق نشد و همکاری نکرد؟ چرا قریش از خاندان شما جانبداری نکرد در حالی که پدرت عم پیامبر و تو خود پسر عم او هستی؟ ابن عباس گفت: نمی‌دانم، عمر گفت: ولی من می‌دانم و از دلیل آن آگاهم زیرا قریش مایل نیستند که اجازه دهند نبوت و خلافت در خاندان شما جمع شود. برای این که به این وسیله احساس غرور و شادمانی خواهید کرد.[۱۱]

در یک مورد عثمان به علی علیه السلام کینه‌های قریش را متذکر شد و گفت: «گناه من چیست که قریش تو را به جهت این که ۷۰ نفر از آنان را کشتی دوست ندارد».[۱۲]

حسکانی روایتی از علی علیه السلام نقل کرده که در این روایت حضرت به عمار می‌فرماید: «مصداق آیه {{قرآن|أَمْ یَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلَی مَا آتَاهُمُ اللّهُ مِن فَضْلِهِ[۱۳]؛ بلکه به مردم برای آن چه خدا از فضل خویش به آنان عطا کرده رشک می‌ورزند)، ما هستیم».[۱۴]

عبدالفتاح عبدالمقصود نیز در این رابطه می‌نویسد: «قریش اگر امروز سروری را برای علی علیه السلام که برترین مردان خود بود نپذیرفت، دیروز هم برای برترین خلق برگزیده جهان نمی‌پذیرفت، منشأ آن همان سینه‌های پرکینه است.[۱۵] از دیگر عواملی که بغض و کینه نسبت به آن حضرت را تشدید می‌کرد شخصیت، ویژگی‌ها و سوابقی بود که افراد حاضر در سقیفه از علی علیه السلام در ذهن داشتند. عدالتی که از علی علیه السلام سراغ داشتند، برای بسیاری از افراد قابل تحمل نبود. به عنوان نمونه حضرت علی علیه السلام در سال ۱۰ هجری از طرف پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم مأمور شد به یمن برود..... هنگامی که علی علیه السلام از یمن به مکه بازمی‌گشت تا با رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم و مسلمانان در مراسم حج شرکت کند، آن حضرت از همراهیان خویش جدا شد و برای دیدار رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم جلوتر از آن‌ها به مکه آمد. مردی را به جای خود بر آن‌ها امیر ساخت. آن مرد نیز پس از رفتن علی علیه السلام حله‌ها یی را که از نجران آورده بودند، میان همراهان خود تقسیم کرد. چون به نزدیکی مکه رسیدند علی علیه السلام برای دیدار آن‌ها از مکه بیرون آمد. و مشاهده کرد که حله‌ها را پوشیده‌اند. به شدت ناراحت شد و به جانشین خویش اعتراض کرد و دستور داد حله‌ها را بیرون آورند و در بارها گذاشت.

این جریان سبب شد که لشکر علی علیه السلام به رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم شکایت کنند... رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: ای مردم از علی شکایت نکنید او در راه خدا سخت تر از آن است که کسی بتواند از او شکایت کند.[۱۶] حضرت زهرا سلام الله علیها فرمود: «علت این که علی علیه السلام را از حقش محروم و خلافت را از وی دور ساختند ترس آنان از شدت و سختی اش در راه حق و قدرت شمشیر و بی پروایی او در راه خدا بود».[۱۷]

بیعت عجولانه

به این نکته نیز باید توجه داشت که انتخاب ابوبکر در سقیفه با عجله و شتابزدگی خاصی انجام شد. عمر می‌گوید: «انتخاب ابوبکر امری عجولانه بود ولی خداوند شر آن را حفظ کرد.[۱۸]

سپس گفت: از این پس هر کس بدون مشورت مسلمین با کسی بیعت کند چنین بیعتی پذیرفته نیست و هر کسی این گونه رفتار کند باید کشته شود.[۱۹] مورخان نوشته‌اند هنوز اهل بیت علیهم السلام از غسل بدن پیامبر فارغ نشده بودند که علی و عباس سرو صدای مردمی را در مسجد شنیدند که درحال بیعت با ابوبکر بودند.[۲۰]


معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:

۱ تشیع در مسیر تاریخ، سید محمد تقی جعفری.

۲ نهج البلاغه.


منابع

  1. محمد بن جریر طبری، تاریخ الطبری، ترجمه پاینده، ابوالقاسم، تهران، اساطیر، ۱۳۶۲، ج۳، ص۱۰۲۰.
  2. همان.
  3. همان، ص۱۱۲۲.
  4. ابن هشام، سیرت رسول الله، ترجمه رفیع الدین اسحاق بن محمد همدانی، تهران، خوارزمی، ۱۳۶۰، ج۲، ص۷۴۷.
  5. احمد بن علی مقریزی، امتاع الاسماع، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۲۰، ج۱۴، ص۵۱۷.
  6. محمد بن احمد ذهبی، تاریخ الاسلام، بیروت، دارالکتاب العربی، ۱۴۱۳، ج۲، ص۶۰۰.
  7. جعفری، سید حسین محمد، تشیع در مسیر تاریخ، ترجمه آیت اللهی، سید محمد تقی، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ ششم، ۱۳۷۲ش، ص۶۲، به نقل از انساب الاشراف، ج۱، ص۵۸۲.
  8. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، قم، منشورات مکتبه آیت الله مرعشی نجفی، ۱۴۰۴ق، ج۶،ص۵۰.
  9. همان، ج۶، ص۱۱.
  10. همان.
  11. محمد بن جریر طبری، همان، ص۲۷۶۹.
  12. ابونعیم، اصفهانی، معرفه الصحابه، الریاض. دارالوطن للنشر، ۱۴۱۹ق، ج۱، ص۳۰۱.
  13. نساء / ۵۴.
  14. عبیدالله بن احمد، شواهد التنزیل، تحقیق محمودی، محمد باقر، بی جا، مجمع الثقافه الاسلامیه، ۱۴۱۱ق، ج۱، ص۱۸۵.
  15. عبدالفتاح، عبدالمقصود، الامام علی بن ابی طالب، ترجمه طالقانی، محمود، بی جا، بی تا، ج۱، ص۳۱۶.
  16. ابن هشام، السیره النبویه، ترجمه رسولی محلاتی، سید هاشم، تهران، کتابچی، ۱۳۷۵ش، ج۲، ص۳۷۶.
  17. ابن ابی الحدید، همان، ج۴، ص۷۸.
  18. بخاری، صحیح بخاری، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۰ش، ج۸، ص۲۵۶.
  19. ابن ابی الحدید، همان، ج۲۰، ص۲۱.
  20. احمد بن محمد بن عبد ربه، عقد الفرید، بیروت، دارالکتاب العربی، ۱۴۰۳ق، ج۴، ص۲۵۸.