اعتبار کتاب بحارالانوار: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی پاسخ
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{شروع متن}} {{شاخه | شاخه اصلی = |شاخه فرعی۱ = |شاخه فرعی۲ = |شاخه فرعی۳ = }} {{سو...» ایجاد کرد)
(بدون تفاوت)

نسخهٔ ‏۸ نوامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۲:۲۷

سؤال

لطفا در مورد كتاب بحار الانوار توضيح دهيد كه آيا از كتب معتبر شيعه است؟

معتبرترين كتاب‌هاي حديثي شيعه، «كتب اربعه» است و اين كتب اربعه برگرفته از ۴۰۰ كتاب بنام اصول اربعمأه كه صحابه و تابعين آن را جمع آوري كرده‌اند مي‌باشد. كتب اربعه شامل كتابهاي:

۱. الكافي في الاصول و الفروع و الروضه؛ اين كتاب از نخستين جوامع حديثي شيعه است كه در زمان غيبت صغري شكل گرفت و توسط ابوجعفر محمد بن يعقوب كليني، متوفي ۳۲۸ هـ در سه بخش، اصول، فروع و روضه و مشتمل بر ۱۶۱۹۹ حديث مي‌باشد.

۲. من لا يحضره الفقيه؛ ابوجعفر محمد بن علي بن بابويه قمي، معروف به شيخ صدوق، متوفي (۳۸۱ هـ) و مشتمل بر ۵۹۶۳ حديث فقهي مي‌باشد.

۳. تهذيب الاحكام في شرح المقنعه.

۴. الاستبصار في ما اختلف من الاخبار.

اين دو كتاب حديثي تأليف شيخ طائفه ابو جعفر محمد بن حسن طوسي، متوفي (۴۶۰ هـ) مي‌باشد. تهذيب مشتمل بر ۱۳۵۹۰ حديث و استبصار مشتمل بر ۵۵۱۱ حديث مي‌باشد.[۱]

كتاب «بحار الانوار» به دست علامه مجلسي (متوفي ۱۱۱۰ قمري) در سال (۱۰۷۰ هـ .ق) به مدت ۴۰ سال به رشته تحرير در آمد. نخستين چاپ جلد اول و دوم كتاب در كشور هندوستان در سال ۱۲۴۸ هـ .ق بوده و در سال ۱۲۷۰ هـ .ق در ايران تا ۱۰ جلد به چاپ رسيده است و چاپ‌هاي گوناگوني در طي اين ساليان صورت گرفته که بهترين چاپ اخير بحار، در ۱۱۰ جلد توسط مؤسسه الوفا، دار احياء التراث العربي، بيروت مي‌باشد.

مهمترين ويژگي بحار الانوار:

۱. بيشتر آموزه هاي ديني در آن آمده است. ۲. به جمع آوري احاديث از نسخه‌هاي خطي همت داشته است. ۳. مطالبي از برخي كتابها نقل كرده است كه بعدها آن كتابها از بين رفته است؛ ۴. علامه مجلسي در نقل احاديث دقت بسياري به خرج مي‌داد و اگر نسخه معتبر و خطي نداشت آن را تذكر مي‌داد و هر حديثي را صحيح مي‌دانست مي‌آورد. امّا بعضي از صاحب نظران معتقدند كه علامه مجلسي احاديث درست و نادرست را جمع آوري كرده تا از تلف شدن در امان باشند، و در واقع به مانند دائره المعارفي است که انتخاب درست و نادرست آن را به آيندگان سپرده است.

كتاب بحار، همانند هر كتاب ديگري داراي روايات صحيح و معتبر و نيز روايات ضعيف السند مي‌باشد. شايد غير از قرآن كريم، هيچ كتاب ديگري را نتوان ادعا نمود تمام محتواي آن صددرصد صحيح و قطعي مي‌باشند.[۲]

علامّه مجلسي درباره علت نامگذاري اين كتاب به بحار مي‌گويد: چون اين كتاب مشتمل بر همه علوم و حكمت‌ها و اسرار بوده و خواننده را از ساير كتاب‌هاي حديثي بي‌نياز مي‌كند، آن را به «بحار الانوار الجامعه لدرر الاخبار الائمه الاطهار(ع) يعني؛ درياي نور كه دربردارنده درّها احاديث امامان معصوم(ع) مي‌باشند، ناميدم.[۳]

ايشان هدف از نوشتن اين كتاب را به دسترسي آسان دانش پژوهان به احاديث معصومين، پراكندگي احاديث و تجمع آنها، از بين رفتن كتابها و نسخه‌هاي خطي روايي، گرايش مردم ( به خصوص در اصفهان) به صوفيان و دوري از احاديث معصومين(ع) و... مي‌داند.

لازم به ذكر است كه اين كتاب، شامل كل روايات معصومين نمي‌باشد و شاهد بر اين مدعا، كتاب «مستدرك» است كه بعدها نوشته شده است علاوه بر آن علامه مجلسي از كتب مشهور و متواتر و معروف، روايات كمتر نقل كرده است مانند: كتب اربعه، صحيفه سجاديه، نهج البلاغه و... .[۴]

امام خميني در توصيف اين كتاب مي‌فرمايد:

كتاب «بحارالانوار» كه تأليف عالم بزرگوار محدث عالي مقام، محمد باقر مجلسي است مجموعه‌اي است كه قريب چهارصد كتاب و رساله كه در حقيقت يك كتاب‌خانه‌اي كوچكي است كه با يك اسم نام برده مي‌شود. صاحب اين كتاب چون ديده كتاب‌هاي بسياري از احاديث است كه به واسطه كوچكي و گذشتن زمان، از دست مي‌رود؛ تمام آن كتاب‌ها را بدون آن كه التزام به صحت آنها داشته باشد در يك مجموعه به اسم بحار الانوار فراهم كرده است.[۵]

در نتيجه بايد گفت: بحارالانوار نقش واسطه را ايفا مي كند و چون منابع و مصادر آن از اعتبار يكساني برخوردار نيست ، بر اين پايه در بررسي روايات آن سه جهت مهم را بايستي مورد توجه قرار داد ، اول : منابعي كه كتاب از آم بهره برده است ، دوم سند خود روايت ، سوم برسي محتوايي روايت.


مطالعه بيشتر

۱. آشنايي با بحار، احمد عابدي.

۲. علم الحديث، دکتر سيد رضا مؤدب.

۳. آشنايي با حديث، مهريزي.


منابع

  1. ر.ك: مؤدب، سيد رضا، علم الحديث، قم، انتشارات احسن الحديث، چاپ اول، ۱۳۷۸، ص۱۷۷.
  2. ر.ك: عابدي، احمد، آشنايي با بحارالانوار، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، چاپ اول، ۱۳۷۸، ص۷۸ـ۲۷۸.
  3. مجلسي، بحارالانوار، بيروت، دار احياء التراث العربي، ج۱، ص۵.
  4. بحارالانوار، ج۵۳، مقدمه جناب آقاي شعراني.
  5. امام خميني، كشف الاسرار، تهران، موسسه نشر آثار امام خميني، ص۳۱۹.